Dictiornary-Farsi | الکترون ضد پیوندی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (12 milliseconds)

English	Persian
antibonding electron	الکترون ضد پیوندی


Search result with all words

bonding electron pair	زوج الکترون پیوندی
Other Matches

crosses	پیوندی
cross	پیوندی
symphyseal	پیوندی
crosser	پیوندی
cross bred	پیوندی
crossbred	پیوندی
hybrid	پیوندی
crossest	پیوندی
linked	پیوندی
interrelation	هم پیوندی
bonding electrons	الکترونهای پیوندی
linkage	به هم پیوستگی پیوندی
connective	ربط پیوندی
multivincular	چندین پیوندی
linkages	به هم پیوستگی پیوندی
antibonding orbital	اوربیتال ضد پیوندی
binding energy	انرژی پیوندی
linking loader	بارکننده پیوندی
exogamy	برون پیوندی
graft copolymer	همبسپار پیوندی
graft	گیاه پیوندی
grafted	گیاه پیوندی
grafts	گیاه پیوندی
bonding orbital	اوربیتال پیوندی
hybrid	گیاه پیوندی
linked list	لیست پیوندی
linkage editor	ویراستار پیوندی
linkage parameter	پارامتر پیوندی
linkage loader	بارکننده پیوندی
multilinked list	لیست چند پیوندی
hybridize	گیاه پیوندی باراوردن
double linked list	لیست پیوندی مضاعف
bonding molecular orbital	اوربیتال مولکولی پیوندی
ox lip	گاو زبان پیوندی
rhinoplasty	جراحی پیوندی بینی
multivalve	چنذ لختی صدف پیوندی
exogamous	وابسته به برون همسری یابرون پیوندی
hdic	کنترل پیوندی دادههای سطح بالا
ca	Arrangment Connecting ارایش و ترتیب به صورت پیوندی و متصل
nil pointer	اشاره گری که برای بیان انتهای یک لیست پیوندی بکارمی رود
negatron	الکترون
coelectron	هم الکترون
traces	رد الکترون
traced	رد الکترون
trace	رد الکترون
electron donor	الکترون ده
isoelectronic	هم الکترون
electron	الکترون
electrons	الکترون
electron transition	عبور الکترون
electron tube	لوله الکترون
electron volt	الکترون ولت
electroneutrality	الکترون خنثایی
electrophile	الکترون دوست
electron multiplier	افزاینده الکترون
electron transition	انتقال الکترون
electron mass	جرم الکترون
electron orbit	مسیرگردش الکترون
electron pair	زوج الکترون
electron jump	پرش الکترون
electron recoil	بازگشت الکترون
electron shell	پوسته الکترون
electron spin	تنیدگی الکترون
electron spin	اسپین الکترون
electron trajectory	مسیر الکترون
free electron	الکترون ازاد
free electron	الکترون غیرپیوندی
photo electron	فوتو الکترون
photo electron	الکترون نوری
outer shell electron	الکترون رسانایی
lone electron	الکترون تنها
outer shell electron	الکترون بیرونی
valence electron	الکترون والانس
nonbonding electron	الکترون ناپیوندی
nuclear electron	الکترون هسته
primary electron	الکترون اولیه
mass of the electron	جرم الکترون
secondary electron	الکترون ثانوی
valence electron	الکترون فرفیت
high energy electron	الکترون پر انرژی
initiating electron	الکترون اغازگر
inner shell electron	الکترون درونی
valence electron	الکترون رسانایی
isoelectronic ions	یونهای هم الکترون
odd electron	الکترون منفرد
electron injector	الکترون افکن
electron beam	اشعه الکترون
electron acceleration	شتاب الکترون
electron decay	تجزیه الکترون
electron decay	اضمحلال الکترون
conduction electron	الکترون رسانش
electron deceleration	دیرکرد الکترون
conduction electron	الکترون رسانایی
density of electron	چگالی الکترون
concentration of electron	چگالی الکترون
charge of the electron	بار الکترون
electron conduction	هدایت الکترون
electronic concentration	غلظت الکترون
electron concentration	غلظت الکترون
electron beam	باریکه الکترون
electron beam	شعاع الکترون
electron avalanche	بهمن الکترون
electron capture	الکترون گیراندازی
electron acceptor	الکترون پذیر
electron affinity	الکترون خواهی
electron charge	بار الکترون
electron acceptor	پذیرنده الکترون
electron beam	پرتو الکترون
electron diffraction	خمیدگی الکترون
electron distribution	پخش الکترون
electron energy	کارمایه ی الکترون
electron energy	انرژی الکترون
emissions	صدور الکترون
electron exchange	تبادل الکترون
emission	صدور الکترون
electron flow	فلوی الکترون
electron flow	سیلان الکترون ها
electron focusing	تمرکز الکترون
electron emitter	منبع الکترون
electron emmission	انتشار الکترون
electron donor	دهنده الکترون
electron drift	رانش الکترون
bound electron	الکترون بسته
electron emission	صدور الکترون
secondary electron emission	پیل ثانویه الکترون
elementary charge	بار الکترون [فیزیک]
electron attachment	پیوستگی یا وابستگی الکترون
outer shell electron	الکترون لایه بیرونی
rest mass of the electron	جرم ساکن الکترون
electron capture detector	اشکارساز الکترون گیراندازی
unpaired electron	الکترون جفت نشده
transmission electron micrograph	ریزنگار انتقال الکترون
delocalized electron	الکترون غیر مستقر
lone pair electron	زوج الکترون ناپیوندی
supressor grid	شبکه الکترون بند
lone pair electron	زوج الکترون تنها
linear accelerator	شتابده خطی الکترون
electron accelerator	شتاب دهنده الکترون
free electron gas	گاز الکترون ازاد
electrophilic attack	حمله الکترون دوستی
electron pairing	زوج شدن الکترون
electrophilic addition	افزایش الکترون دوستی
electroosmotic effect	اثر الکترون اسمزی
electron deceleration	کندی حرکت الکترون
electron paramagnetic resonance	رزونانس پارامغناطیسی الکترون
electron deficient molecules	مولکولهای با کمبود الکترون
electron gun	لوله پرتاب الکترون
electron transit time	زمان عبور الکترون
electron spin resonance	رزونانس اسپین الکترون
electron transfer mechanism	مکانیسم انتقال الکترون
electrophilic reagent	واکنشگر الکترون دوست
electron pair bond	پیوند زوج الکترون
electron pair	زوج الکترون حفره
free electron model	الگوی الکترون ازاد
electron orbit	مدار گردش الکترون
electron charge mass ratio	چگالی بار الکترون
electron multiplier	فزون ساز الکترون
discretionary	خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
Electron paramagnetic resonance [EPR]	تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
photon	تنها یک الکترون تابش شود
quasi free electron theory	نظریه الکترون شبه ازاد
picture	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
electron releasing substituent	گروه استخلافی الکترون دهنده
pictured	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictures	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
picturing	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
electron spin resonance [ESR]	تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
electrophilic aromatic substitution	استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
electron withdrawing substituent	گروه استخلافی الکترون کشنده
electrosensitive	چاپ با کاغذ حساس به الکترون
left hand rule for electron flow	قاعده چپگرد برای جریان الکترون
beams	مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
beam	مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
franklin [Fr]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
electron beam	رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
right hand rule for electron flow	قاعده راست گرد برای جریان الکترون
statcoulomb [statC]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
electrostatic unit of charge [esu]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
klystron	لوله الکترون نوسان ساز باسرعت مدوله شده
charges	1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
line flyback	اشعه الکترون که از انتهای سکن به ابتدای بعدی می رود
hall effect	شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
beam	حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
beams	حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
photoemission	خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
charge	1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
inelastic	spectroscopy electrontunneling طیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون
flyback	اشعه تصویر الکترون که از انتهای یک اسکن به ابتدای دیگری می رود
photoemissive	مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
i.e.t.s	tunneling inelasticelectron spectroscopy طیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون
EBR	ضبط خروجی از کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترون
phosphor	اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون
buckets	قوس پیوند قوس پیوندی
white heart cherry	گیلاس درشت گیلاس پیوندی
shared electrons	الکترونهای پیوندی الکترونهای مشترک
bucket	قوس پیوند قوس پیوندی
phototude	لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
antimatter	جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
electronics	شاخهای از علم فیزیک که درباره صدوروحرکت و تاثیرات الکترون درخلا و گازهاوهمچنین استفاده ازدستگاههای الکترونی بحث میکند
electronics	دانش به کارگیری مط العه الکترون ها و خصوصیات آنهابرای محصولات تولید شده مثل یک قطعه یاکامپیوتر یا ماشنی حساب یا تلفن