Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (21 milliseconds)
English
Persian
braid
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braided
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braids
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
Other Matches
bungee
ریسمان الاستیکی متشکل ازرشتههای لاستیکی که توسط الیاف بافته شده نخی پوشانده شده
burl
[nep]
گلوله ای یا نپ شدن الیاف در سطح بافته شده بدلیل پیچش الیاف بدور یکدیگر
rubber covered wire
سیم با روکش لاستیکی
sheathed hose
لوله لاستیکی روکش دار
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
bleeding
[running]
رنگ پس دادن الیاف و نخ های رنگ شده پس از رنگرزی و بافته شدن فرش
braid shield
روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
saddle cover
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
vat dyeing
رنگرزی خمی
[روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
chevron seal
کاسه نمدی برای اب بندی یکطرفه در سیلندرهای هیدرولیکی یا نیوماتیکی
tar down
روکش گرفتن
surfmat
تشک لاستیکی برای شناورشدن روی اب
baton rounds
گلولههای لاستیکی ضداغتشاش فشنگهای لاستیکی
over dyeing
[رنگرزی الیاف رنگ شده با دو رنگ متفاوت جهت به دست آمدن رنگ سوم. بطور مثال رنگرزی الیاف آبی با رنگینه زرد جهت سبز شدن الیاف.]
filament
الیاف
[بلند و ممتد مثل ابریشم و یا الیاف مصنوعی]
platting
حصیر بافته برای کلاه سازی
wool sorting
دسته بندی الیاف
[بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
log wood
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
toe point
پوشش لاستیکی سفت روی لبه جلویی اسکیت قرقره دار برای کمک به پرش
wicker work
سبد جگن بافته ترکه بافته دریچه در بچه
nitrate dope
دوپی برای پارچههای روکش هواپیما
synthetic fibers
الیاف شیمیایی
[الیاف مصنوعی]
pouch
خورجین
[گاه قالیچه ها برای مصارف شخصی عشایر بدین گونه بافته می شوند.]
calendaring
قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
aluminum wool
رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
an fitting
رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
robes
جامه دربر کردن
robe
جامه دربر کردن
scribing
روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
transylvania
فرش ترانسیلوانیا
[ریشه اصلی آن مربوط به ترکیه می باشد که بیشتر برای کلیساهای رومانی و مجارستان بافته شده.]
jute
کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
jijim
[cicim]
جاجیم
[دست بافته های نسبتا زبر که به شاه سون نیز شناخته شده و بصورت راه راه و پود نما بافته می شود.]
Kurdish rug
فرش کردی
[مناطق بافت به صورت پراکنده بوده و بافته های آن نیز تمایز خاصی از نظر نقشه با دیگر شهرها ندارند. در آن از لچک ترنج گرفته تا افشان و هراتی بافته می شود.]
nep
پرز
[تل]
[گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
plug
[نوعی نخ رفو که در آن تکه ای از فرش دیگر را برای ترمیم پارگی یا سوختگی فرش ترمیمی به آن بافته با می دوزند.]
saddle bag
خورجین
[اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
to send round the hat
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
retread process
تقویت روکش روکش دوباره
outsource
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
hydraulic
هیدرولیکی
hydraulic jack
جک هیدرولیکی
hydrolic
هیدرولیکی
Pazyryk rug
فرش پازیریک
[این فرش از قدیمی ترین فرش های بافته شده که در منطقه ای به هم نام در یخچال های طبیعی سیبری می باشد بود. دانشمندان معتقدند محل بافته شدن جایی غیر از سیبری بوده است.]
hydraulic line
خط لوله هیدرولیکی
hydraulic pipe
خط لوله هیدرولیکی
hydraulic tappet
تاپت هیدرولیکی
hydraulic motor
موتور هیدرولیکی
hydrolic pump
پمپ هیدرولیکی
oil hydraulic transmission
گیربکس هیدرولیکی
oil drive unit
گیربکس هیدرولیکی
hydraulic jump
جهش هیدرولیکی
hydraulic lock
قفل هیدرولیکی
hydraulic press
پرس هیدرولیکی
hydraulic pressure
فشار هیدرولیکی
hydraulic pump
پمپ هیدرولیکی
fallopian tubes
لولههای رحم
voice tube
لولههای صدارسان
malpighian tubes or vessels
لولههای ملپیگی
vapor trail
لولههای بخار
drop message
لولههای خبر
ducts
لولههای هوا
bronchial tubes
لولههای نایژ
flying lines
لولههای متحرک
guide pipes
لولههای راهنما
blow tubes
لولههای دمنده
enlisting
برای سربازی گرفتن
enlists
برای سربازی گرفتن
enlist
برای سربازی گرفتن
fully hydraulic machine
دستگاه تماما " هیدرولیکی
hydraulic shock absorber
کمک فنر هیدرولیکی
hydraulic booster unit
تقویت کننده هیدرولیکی
casing pipe
لولههای غیرمشبک چاه
secondary sewers
لولههای فرعی فاضلاب
catch at
برای گرفتن چیزی کوشیدن
to run for the bus
برای گرفتن اتوبوس دویدن
extra cover
پوشش اضافی برای بل گرفتن
to borrow for ... weeks
برای ... هفته قرض گرفتن
to scramble for something
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
balanced actuator
سیلندر پیستون محرک هیدرولیکی
contra preferentum rule
درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
carburetor tickler
پاک کننده لولههای کاربراتور
stuffing tube
لولههای کانال کشی ناو
quick coupler
بست سریع در لولههای ابرسانی
floral design
طرح گل و بته
[قدیمی ترین فرش بافته شده با این طرح مربوط به قرن هجدهم میلادی در منطقه قفقاز روسیه می باشد. این طرح به گونه های مختلف بافته شده و ریشه در فرهنگ کشور دارد مثل گل لاله در فرش ترکیه.]
moved
مانوور برای گرفتن نفر جلو
overtaking sight distance
مسافت دید برای سبقت گرفتن
moves
مانوور برای گرفتن نفر جلو
move
مانوور برای گرفتن نفر جلو
to graps at anything
برای گرفتن چیزی کوشش نمودن
to hog
<idiom>
بی پروا برای خود گرفتن
[اصطلاح]
telescope
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
bass bug
حشره برای گرفتن ماهی خاردار
gig
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
gigs
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
copy protect
یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
To have design on someone . To malign someone .
برای کسی مایه آمدن ( گرفتن )
telescopes
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
put to the question
برای گرفتن اعتراف زجر دادن
hydraulic shock absorber
ضربه گیر هیدرولیکی کمک فنرروغنی
phosphate esters
مایعات هیدرولیکی مقاوم در برابراتش و حرارت
can
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
canning
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
utilidor
لوله حافظ سیم یا لولههای فلزی
cans
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
pipe cutter
اسباب ویژه قطع لولههای فلزی
wreckage locator
دستگاه تشخیص محل ترکیدگی لولههای اب
carry
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
cp
دستور UNIX برای کپی گرفتن از فایل
burdended
فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
carrying
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carried
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
tampion
توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
prize fight
جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
carries
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
great go
امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
greats
امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
bids
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
to make a long arm
[برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
dummies
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
dummy
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
blitzes
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
floated
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
floats
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
disable
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disables
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disabling
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
dead letter box
فایلی برای گرفتن پیامهای غیر قابل ارسال
blitz
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzed
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
bid
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
float
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
blitzing
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
shut out
<idiom>
مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
actuator piston
قسمت متحرک یک عمل کننده یامحرک هیدرولیکی یانیوماتیکی
linter
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
barburetor heater
جلد نصب شده دراطراف لولههای پنجه اگزوز
aligning
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
decoys
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoyed
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoying
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
noise
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
aligns
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
decoy
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
pass pattern
مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
provisor
کسیکه از طرف پاپ برای گرفتن درامد کلیسامعرفی میشد
noises
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
to trap something
[e.g. carbon dioxide]
چیزی را گرفتن
[جمع کردن]
[برای مثال دی اکسید کربن ]
aligned
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
little go
نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
align
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
court rug
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
kill off
سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
die casting
روشی که در ان فلز مذاب بافشار هیدرولیکی به داخل قالبهایی رانده میشود
hoseline
لوله لاستیکی
air bed
بالشتک لاستیکی
rubber stamp
مهر لاستیکی
bramble leaf fender
دفرای لاستیکی
gumboot
پوتین لاستیکی
rubber tube
لوله لاستیکی
rubber
کائوچو لاستیکی
gumboots
پوتین لاستیکی
rubber band
نوار لاستیکی
rubber bands
نوار لاستیکی
rubber tile
فرش لاستیکی
rubber snaffle bit
لجام لاستیکی
rubber stopper
درپوش لاستیکی
rubber stamps
مهر لاستیکی
bladder type fuel cell
باک لاستیکی
rubber-stamp
مهر لاستیکی
rubber-stamps
مهر لاستیکی
rubber-stamping
مهر لاستیکی
bladder type fuel call
باک لاستیکی
grommet
پولک لاستیکی
rubbers
کائوچو لاستیکی
foam rubber
اسفنج لاستیکی
rubber-stamped
مهر لاستیکی
ATC
مجوز ناشر نرم افزار به کاربر برای گرفتن چندین کپی از برنامه
winner's circle
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
block the plate
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
meaconing
گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
hose clamp
بست لوله لاستیکی
hoseline
خطوط لوله لاستیکی
non metallic waterproof wiring
کابل با پوشش لاستیکی
liferaft
قایق نجات لاستیکی
jackets
غلاف لاستیکی یاپلاستیکی
galosh
روکفشی کفش لاستیکی
rubbery transition temperature
دمای تبدیل لاستیکی
radiator coil
لوله لاستیکی رادیاتور
jacket
غلاف لاستیکی یاپلاستیکی
rubber separator
میان گیر لاستیکی
paced
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
internal wrenching bolt
پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
pace
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
gauging rod
میل سنجش) میلی است که مامور رسومات برای اندازه گرفتن عمق نوشاب
paces
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
damping vane
پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
caban
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
Biomimicry
تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
format
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com