English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English Persian
ingenuity امادگی برای اختراع
Other Matches
accessibility امادگی برای پذیرایی
distensibility امادگی برای بادکردن
opposability امادگی برای روبرو گذاشتن
reagency امادگی برای واکنش یا معرفی
fluctuability امادگی برای بالاوپایین رفتن
readiness to report امادگی برای پاسخ دادن
inerrability معصومیت عدم امادگی برای خطاکردن
inseparability عدم امادگی برای جدا شدن
mission ready اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
impressionability امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
insuperability عدم امادگی برای از میان برداشتن
removability ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
communicativeness امادگی برای رساندن خبر پرگویی
ready solubility in water امادگی برای زودحل شدن دراب
irresponsiveness عدم امادگی برای پاسخ دادن
operating level سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
specification اوصاف و مشخصات دقیق یک اختراع که بر مبنای ان اختراع ثبت میشود
vitrescence امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
impulsiveness امادگی برای کار کردن یا نیروی انی
inductility عدم امادگی برای لوله شدن اقامه
civilian preparedness for war اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
put and take fishing انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
condensability قابلیت انقباض یاتکثیف-امادگی برای منقبض شدن
ground تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
morse alphabet or code الفبای خط و نقطه که شخصی بنام morse برای تلگراف اختراع کرد
patents حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patenting حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patented حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patent حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
contractibility قابلیت انقباض- امادگی برای جمع شدن یاکوچک شدن
record کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
upwards compatible طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
upward compatible طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
readiness condition وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
flying status وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
asynchronous computer نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
defense readiness condition وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
air defense readiness وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
mintage اختراع
devices اختراع
invention اختراع
excogitation اختراع
patent right حق اختراع
device اختراع
patenting حق اختراع
patents حق اختراع
patented حق اختراع
patent حق اختراع
contrivance اختراع
contraptions اختراع
contraption اختراع
contrivances اختراع
preparations امادگی
readiness امادگی
formed امادگی
proneness امادگی
conditioning امادگی
preparedness امادگی
forms امادگی
predispostion امادگی
tautness امادگی
kelter امادگی
kelter or kilter امادگی
cover امادگی
coverings امادگی
susceptibility امادگی
disposition امادگی
qualification امادگی
form امادگی
penchant امادگی
covers امادگی
preparation امادگی
inventing اختراع کردن
fiction داستان اختراع
fictions داستان اختراع
invention of the aeroplane اختراع هواپیما
inventible قابل اختراع
inventiveness قوه اختراع
invenit اختراع کرد
mint اختراع کردن
inventiveness هوش اختراع
inventive power هوش اختراع
invents اختراع کردن
make something up <idiom> اختراع کردن
patenting حق تثبیت اختراع
inventive power قوه اختراع
minted اختراع کردن
minting اختراع کردن
mints اختراع کردن
invented اختراع کردن
to patent an invention ثبت اختراع
artifices اختراع نیرنگ
artifice اختراع نیرنگ
inventive اختراع کننده
forgetive اختراع کننده
invent اختراع کردن
appliance تمهید اختراع
patent حق تثبیت اختراع
appliances تمهید اختراع
pull out of a hat <idiom> اختراع کردن
patents حق ثبت اختراع
patented حق ثبت اختراع
patents حق تثبیت اختراع
patenting حق ثبت اختراع
patent حق ثبت اختراع
patented حق تثبیت اختراع
drum up <idiom> اختراع کردن
reading readiness امادگی خواندن
condition of readiness شرایط امادگی
second degree of readiness امادگی درجه دو
readiness امادگی رزمی
vigilance امادگی چالاکی
availability زمان امادگی
half way houses خانههای امادگی
indisposedness عدم امادگی
operational readiness امادگی عملیاتی
preparatory school اموزشگاه امادگی
preparatory schools اموزشگاه امادگی
indispositions عدم امادگی
hottest امادگی کامل
indisposition عدم امادگی
law of readiness قانون امادگی
hotter امادگی کامل
hot امادگی کامل
peripheral دوره امادگی
preparatory interval دوره امادگی
physical fitness امادگی جسمانی
peak up در اوج امادگی
third degree of readiness امادگی درجه سه
liability to disease تعهد امادگی
erg 2- امادگی ذاتی
work out تمرین امادگی
combat readiness امادگی رزمی
unreadiness عدم امادگی
insusceptibility عدم امادگی
state of alert وضعیت امادگی
medical fitness امادگی پزشکی
reconditioning تجدید امادگی
training camp اردوی امادگی
patented حق ثبت اختراع پروانه
contrivable اختراع کردنی اندیشیدنی
forgetive دارای هوش اختراع
patents اختراع ثبت شده
patenting حق ثبت اختراع پروانه
patents حق ثبت اختراع پروانه
best thing since sliced bread <idiom> [یک نوآوری یا اختراع خوب]
patented اختراع ثبت شده
figment سخن جعلی اختراع
coins اختراع وابداع کردن
patenting اختراع ثبت شده
patent حق ثبت اختراع پروانه
patent اختراع ثبت شده
figments سخن جعلی اختراع
coin اختراع وابداع کردن
lurched امادگی شکست فاحش
level of readiness سطح امادگی رزمی
lurch امادگی شکست فاحش
lurches امادگی شکست فاحش
materiel readiness امادگی رزمی وسایل
lurching امادگی شکست فاحش
readiness category نوع امادگی رزمی
data terminal ready امادگی ترمینال داده
combat ready دارای امادگی رزمی
habilitation لباس پوشاندن امادگی
readiness category درجه امادگی رزمی
data set ready امادگی مجموعه داده ها
school readiness امادگی ورود به مدرسه
preparations امادگی اماده سازی
condition of readiness وضعیت امادگی رزمی
preparation امادگی اماده سازی
flyable dud بدون امادگی رزمی
fourth degree of readiness امادگی درجه چهار
peripheral course دوره امادگی نظامی
physical fitness امادگی عمومی جسمانی
operational performance category امادگی عملیاتی از طبقه
operational performance category طبقه امادگی عملیاتی
condition code کد وضعیت امادگی اقلام
readiness اماده باش امادگی
patentee ذینفع اختراع ثبت شده
atentee صاحب اختراع ثبت شده
patentee صاحب اختراع ثبت شده
patentee ذینفع اختراع به ثبت رسیده
patentee صاحب اختراع ثبت شدن
daedal دارای هوش اختراع پیچیده
trump up <idiom> ساختن ،درمغز اختراع کردن
CERN یس که www اولین آنجا اختراع شد
europatents حق اختراع قابل قبول دراروپا
compass نقشه کشیدن اختراع کردن
haemophillia امادگی بخون رفتن زیاد
sight-reading بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-read بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reads بدون امادگی قبلی اجراکردن
teachability امادگی جهت یاد گرفتن
sight read بدون امادگی قبلی اجراکردن
It sinds into insignificance beside his invention . این درمقابل اختراع اوهیچ است
materiel readiness میزان امادگی جنگ افزارها وتجهیزات
flight readiness firing ازمایش سریع امادگی پرتاب موشک
snug down امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
army ready material program برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
nordenfelt یکجور مسلسل که سوئدی اختراع کرده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com