Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English
Persian
second degree of readiness
امادگی درجه دو
Search result with all words
fourth degree of readiness
امادگی درجه چهار
readiness category
درجه امادگی رزمی
third degree of readiness
امادگی درجه سه
Other Matches
readiness condition
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
defense readiness condition
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
beam attack
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
elevation indicator
صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch
درجه روی بازوی درجه داران
air defense readiness
وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third class
درجه سوم بلیط درجه 3
third-class
درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation
درجه ارتفاع درجه بلندی
sighting leaf
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
proneness
امادگی
predispostion
امادگی
tautness
امادگی
covers
امادگی
susceptibility
امادگی
qualification
امادگی
disposition
امادگی
preparations
امادگی
preparation
امادگی
coverings
امادگی
cover
امادگی
preparedness
امادگی
conditioning
امادگی
form
امادگی
formed
امادگی
forms
امادگی
kelter or kilter
امادگی
readiness
امادگی
kelter
امادگی
penchant
امادگی
availability
زمان امادگی
state of alert
وضعیت امادگی
reconditioning
تجدید امادگی
erg
2- امادگی ذاتی
unreadiness
عدم امادگی
peripheral
دوره امادگی
training camp
اردوی امادگی
hotter
امادگی کامل
hot
امادگی کامل
indisposition
عدم امادگی
medical fitness
امادگی پزشکی
indispositions
عدم امادگی
preparatory schools
اموزشگاه امادگی
readiness
امادگی رزمی
liability to disease
تعهد امادگی
work out
تمرین امادگی
combat readiness
امادگی رزمی
reading readiness
امادگی خواندن
indisposedness
عدم امادگی
peak up
در اوج امادگی
operational readiness
امادگی عملیاتی
condition of readiness
شرایط امادگی
preparatory interval
دوره امادگی
half way houses
خانههای امادگی
hottest
امادگی کامل
insusceptibility
عدم امادگی
physical fitness
امادگی جسمانی
law of readiness
قانون امادگی
vigilance
امادگی چالاکی
preparatory school
اموزشگاه امادگی
accessibility
امادگی برای پذیرایی
preparation
امادگی اماده سازی
peripheral course
دوره امادگی نظامی
level of readiness
سطح امادگی رزمی
readiness category
نوع امادگی رزمی
flyable dud
بدون امادگی رزمی
school readiness
امادگی ورود به مدرسه
lurching
امادگی شکست فاحش
lurched
امادگی شکست فاحش
lurch
امادگی شکست فاحش
lurches
امادگی شکست فاحش
habilitation
لباس پوشاندن امادگی
ingenuity
امادگی برای اختراع
materiel readiness
امادگی رزمی وسایل
operational performance category
طبقه امادگی عملیاتی
operational performance category
امادگی عملیاتی از طبقه
physical fitness
امادگی عمومی جسمانی
preparations
امادگی اماده سازی
data set ready
امادگی مجموعه داده ها
data terminal ready
امادگی ترمینال داده
condition code
کد وضعیت امادگی اقلام
distensibility
امادگی برای بادکردن
combat ready
دارای امادگی رزمی
condition of readiness
وضعیت امادگی رزمی
readiness
اماده باش امادگی
opposability
امادگی برای روبرو گذاشتن
teachability
امادگی جهت یاد گرفتن
fluctuability
امادگی برای بالاوپایین رفتن
readiness to report
امادگی برای پاسخ دادن
haemophillia
امادگی بخون رفتن زیاد
sight read
بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reads
بدون امادگی قبلی اجراکردن
reagency
امادگی برای واکنش یا معرفی
sight-read
بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reading
بدون امادگی قبلی اجراکردن
insuperability
عدم امادگی برای از میان برداشتن
flight readiness firing
ازمایش سریع امادگی پرتاب موشک
irresponsiveness
عدم امادگی برای پاسخ دادن
inseparability
عدم امادگی برای جدا شدن
mission ready
اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
materiel readiness
میزان امادگی جنگ افزارها وتجهیزات
impressionability
امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
communicativeness
امادگی برای رساندن خبر پرگویی
removability
ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
army ready material program
برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
ready solubility in water
امادگی برای زودحل شدن دراب
inerrability
معصومیت عدم امادگی برای خطاکردن
snug down
امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
road test
ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
vitrescence
امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
war footing
حالت اماده باش در ارتش امادگی رزمی
impulsiveness
امادگی برای کار کردن یا نیروی انی
inductility
عدم امادگی برای لوله شدن اقامه
dtr
Ready Terminal Data امادگی ترمینال داده
brevet
درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
plea of tender
اعلام امادگی خوانده به ادای دین خواهان در دادگاه
condensability
قابلیت انقباض یاتکثیف-امادگی برای منقبض شدن
put and take fishing
انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
civilian preparedness for war
اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
ground
تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
master at arms
درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
contractibility
قابلیت انقباض- امادگی برای جمع شدن یاکوچک شدن
availability factor
ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
record
کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
availability
میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
serviceability criteria
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
flight test
ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
unit categories
انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
flying status
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
service test
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
low grade
کم درجه
pitches
درجه
mark
درجه
degree
درجه
marks
درجه
degrees
درجه
kyu
درجه
chinical t.
درجه
ranked
درجه
rank
درجه
grades
درجه
lengths
درجه
length
درجه
first class
درجه یک
grade
درجه
gauge glass
درجه اب
third-rate
درجه سه
third rate
درجه سه
gauge=gage
درجه
proportions
درجه
proportion
درجه
copacetic
درجه یک
gage=gauge
درجه
gage
درجه
copesetic
درجه یک
ranks
درجه
first string
درجه یک
top hole
درجه یک
pitch
درجه
number one
درجه یک
equally
<adv.>
به یک درجه
scale
درجه
just as well
<adv.>
به یک درجه
run of the mine
بی درجه
second rate
درجه دو
scalage
درجه
aquastat
درجه
clinical thermometer
درجه
top
درجه یک
tophole
درجه یک
second class
درجه 2
second class
درجه دو
second-rate
درجه دو
top-notch
درجه یک
rate
درجه
gauge
درجه
gauged
درجه
title
درجه
gauges
درجه
rates
درجه
topnotch
درجه یک
nobby
درجه یک
echelons
درجه
elevations
درجه
classy
درجه یک
high-class
درجه یک
titles
درجه
echelon
درجه
slap-up
درجه یک
elevation
درجه
operating level
سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
brick layer
بنای درجه دو
viscosity
درجه غلیظی
coarse wool
پشم درجه دو
head over heels
<idiom>
منتهای درجه
calibration
درجه بندی
scaling
درجه بندی
baume degree
درجه بومه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com