English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
materiel readiness امادگی رزمی وسایل
Search result with all words
service test ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
Other Matches
defense readiness condition وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
combat readiness امادگی رزمی
readiness امادگی رزمی
readiness condition وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
level of readiness سطح امادگی رزمی
combat ready دارای امادگی رزمی
flyable dud بدون امادگی رزمی
condition of readiness وضعیت امادگی رزمی
readiness category درجه امادگی رزمی
readiness category نوع امادگی رزمی
army ready material program برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
war footing حالت اماده باش در ارتش امادگی رزمی
unit categories انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
battlefield recovery اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
duty with troops در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
combat developer وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
combat team گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
field services قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
combat power نیروی رزمی استعداد رزمی
combat orders دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
combatcommand فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
prevention of stripping ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
beach gear وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
cpu سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
tackles درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recover جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recovering جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
combat air patrol هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
excess property وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
combat cargo officer افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
combat airlift support پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
channel واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
map نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
air defense readiness وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
computation of replacement factors محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
dispersal lays محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
red concept جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
pioneer tools وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
landing aids وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
cryptoancillary equipment وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
basics توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
proneness امادگی
susceptibility امادگی
readiness امادگی
qualification امادگی
predispostion امادگی
coverings امادگی
covers امادگی
cover امادگی
preparations امادگی
preparedness امادگی
preparation امادگی
disposition امادگی
conditioning امادگی
tautness امادگی
kelter امادگی
forms امادگی
penchant امادگی
formed امادگی
kelter or kilter امادگی
form امادگی
preparatory school اموزشگاه امادگی
training camp اردوی امادگی
erg 2- امادگی ذاتی
medical fitness امادگی پزشکی
indispositions عدم امادگی
preparatory interval دوره امادگی
reading readiness امادگی خواندن
third degree of readiness امادگی درجه سه
law of readiness قانون امادگی
work out تمرین امادگی
preparatory schools اموزشگاه امادگی
peripheral دوره امادگی
liability to disease تعهد امادگی
unreadiness عدم امادگی
indisposedness عدم امادگی
second degree of readiness امادگی درجه دو
hot امادگی کامل
indisposition عدم امادگی
physical fitness امادگی جسمانی
operational readiness امادگی عملیاتی
state of alert وضعیت امادگی
reconditioning تجدید امادگی
peak up در اوج امادگی
hottest امادگی کامل
vigilance امادگی چالاکی
availability زمان امادگی
insusceptibility عدم امادگی
condition of readiness شرایط امادگی
hotter امادگی کامل
half way houses خانههای امادگی
operational performance category امادگی عملیاتی از طبقه
fourth degree of readiness امادگی درجه چهار
habilitation لباس پوشاندن امادگی
peripheral course دوره امادگی نظامی
physical fitness امادگی عمومی جسمانی
accessibility امادگی برای پذیرایی
ingenuity امادگی برای اختراع
school readiness امادگی ورود به مدرسه
data set ready امادگی مجموعه داده ها
lurch امادگی شکست فاحش
operational performance category طبقه امادگی عملیاتی
preparations امادگی اماده سازی
preparation امادگی اماده سازی
lurched امادگی شکست فاحش
lurches امادگی شکست فاحش
lurching امادگی شکست فاحش
distensibility امادگی برای بادکردن
data terminal ready امادگی ترمینال داده
readiness اماده باش امادگی
condition code کد وضعیت امادگی اقلام
basic issue items وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
sight-read بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight read بدون امادگی قبلی اجراکردن
haemophillia امادگی بخون رفتن زیاد
readiness to report امادگی برای پاسخ دادن
fluctuability امادگی برای بالاوپایین رفتن
teachability امادگی جهت یاد گرفتن
sight-reads بدون امادگی قبلی اجراکردن
reagency امادگی برای واکنش یا معرفی
opposability امادگی برای روبرو گذاشتن
sight-reading بدون امادگی قبلی اجراکردن
inerrability معصومیت عدم امادگی برای خطاکردن
irresponsiveness عدم امادگی برای پاسخ دادن
impressionability امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
communicativeness امادگی برای رساندن خبر پرگویی
materiel readiness میزان امادگی جنگ افزارها وتجهیزات
inseparability عدم امادگی برای جدا شدن
mission ready اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
insuperability عدم امادگی برای از میان برداشتن
ready solubility in water امادگی برای زودحل شدن دراب
removability ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
snug down امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
flight readiness firing ازمایش سریع امادگی پرتاب موشک
combats رزمی
epic رزمی
epics رزمی
epical رزمی
combated رزمی
combat رزمی
combating رزمی
impulsiveness امادگی برای کار کردن یا نیروی انی
road test ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
vitrescence امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
dtr Ready Terminal Data امادگی ترمینال داده
inductility عدم امادگی برای لوله شدن اقامه
combat power قدرت رزمی
field gun توپ رزمی
combat vehicle خودروی رزمی
field order دستورالعمل رزمی
field officer افسر رزمی
combatintelligence اطلاعات رزمی
combatdrill تمرین رزمی
combatcommand یکان رزمی
strengths استعداد رزمی
field manual دستور رزمی
combat proficiency مهارت رزمی
combat proficiency شایستگی رزمی
combat troops عدههای رزمی
field ration جیره رزمی
field commands قسمتهای رزمی
field commands یکانهای رزمی
field duty خدمات رزمی
field army ارتش رزمی
combat team تیم رزمی
field exercise تمرین رزمی
combat support پشتیبانی رزمی
field grade رده رزمی
strength استعداد رزمی
fighting load بار رزمی
field type نوع رزمی
herioic verse شعر رزمی
heroic verse شعر رزمی
combat ration جیره رزمی
combat trains بنه رزمی
field duty ماموریت رزمی
field service خدمات رزمی
combat surveillance مراقبت رزمی
battle casualty ضایعات رزمی
combat exercise تمرین رزمی
task organization سازمان رزمی
tactical support پشتیبانی رزمی
tactical missile موشک رزمی
combat forces نیروهای رزمی
martial arts ورزشهای رزمی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com