English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
mission load اماد عملیاتی
Other Matches
civilian supply امور اماد غیرنظامی رسانیدن اماد به غیرنظامیان در منطقه
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
coordinated procurement عملیات اماد هماهنگ شده تحویل هم اهنگ شده اماد
balanced mobilization بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
current operating allowance سهمیه موجود عملیاتی سهمیه عملیاتی فعلی
credit system of supply سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
craft reimbursable supply اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
area of operational interest منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
central purchase خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
procurement rate نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
operation code کد عملیاتی
operations code کد عملیاتی
operational code کد عملیاتی
operating عملیاتی
operational عملیاتی
operations code رمز عملیاتی
operational readiness امادگی عملیاتی
action parameters پارامترهای عملیاتی
operational reserve احتیاط عملیاتی
operational research تحقیق عملیاتی
concept of operation تدبیر عملیاتی
operational reserve ذخیره عملیاتی
operational route مسیر عملیاتی
operational route جاده عملیاتی
operationalism عملیاتی نگری
preoperational پیش عملیاتی
operating speed سرعت عملیاتی
component operation عناصر عملیاتی
operational problems مسائل عملیاتی
operational management مدیریت عملیاتی
operating temperature دمای عملیاتی
operating staff کارمندان عملیاتی
operating expenses مخارج عملیاتی
operating ratio نسبت عملیاتی
operating ratio نرخ عملیاتی
operating weight وزن عملیاتی
operation annexes پیوستهای عملیاتی
operation map نقشه عملیاتی
operational environment محیط عملیاتی
operational definition تعریف عملیاتی
operational costs هزینههای عملیاتی
operating loss زیان عملیاتی
operation research پژوهش عملیاتی
operation overlay کالک عملیاتی
operation order دستور عملیاتی
operating profit سود عملیاتی
operating cost مخارج عملیاتی
operating budget بودجه عملیاتی
element عنصر عملیاتی
cruising range برد عملیاتی
flowchart شمای عملیاتی
functional specification مشخصه عملیاتی
elements عنصر عملیاتی
operational headquarters ستاد عملیاتی
staging area منطقه عملیاتی
operating cost هزینه عملیاتی
throughput توان عملیاتی
incidents حادثه عملیاتی
incident حادثه عملیاتی
endurance برد عملیاتی
mission load بار مبنای عملیاتی
operational performance category امادگی عملیاتی از طبقه
functional units of a computer واحدهای عملیاتی یک کامپیوتر
operational performance category طبقه امادگی عملیاتی
operational command فرماندهی از نظر عملیاتی
commander's concept تدبیر عملیاتی فرمانده
fleet operating base پایگاه عملیاتی ناوگان
effective through put توان عملیاتی موثر
action کل عملیاتی که در یک عمل رخ می دهند.
actions کل عملیاتی که در یک عمل رخ می دهند.
scheme of command طرح عملیاتی یکان
operational weapon جنگ افزار عملیاتی
operational amplifier تقویت کننده عملیاتی
radius of action برد عملیاتی هواپیما
standing operating procedures روش جاری عملیاتی
base of operations پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
zeroed out غیر عملیاتی شدن یکان
chop تعویض کنترل عملیاتی یکانها
not operationally ready غیر اماده ازنظر عملیاتی
chopped تعویض کنترل عملیاتی یکانها
game cycle دورههای عملیاتی بازی جنگ
sequential عملیاتی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند
change of operation control تغییر در نوع کنترل عملیاتی یاتعویض ان
sop رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
present work عملیاتی که اکنون انجام شده است
sops رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
operationally ready حاضر به عمل اماده از نظر عملیاتی
alternate escort operating base پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
bulk material اماد یک جا
water supply اماد اب
water supplies اماد اب
radiological operations عملیاتی که در ان از موادرادیواکتیو استفاده میشود عملیات رادیولوژیک
routing عملیاتی که درحین مسیریابی پیام انجام می شوند
consigned inventory اماد امانی
follow up اماد بعدی
general supplies اماد عمومی
class ii supplies اماد طبقه 2
commodity command فرماندهی اماد
condition code کدوضعیت اماد
class iv supplies اماد طبقه 4
class v supplies اماد طبقه 5
gratuitous issue اماد پیشکشی
depot supply اماد دپویی
intransit stock اماد سیال
development order دستوربهبود اماد
level of supply سطح اماد
depot supply اماد امادگاهی
follow up supply اماد بعدی
one day's supply یک روز اماد
critical item اماد حساس
essential supply اماد حیاتی
follow up supply اماد متعاقب
essential supply اماد ضروری
class i supplies اماد طبقه 1
armed جنگ اماد
stockage ذخیره اماد
categories انواع اماد
shop supply اماد تعمیرگاهی
short supply اماد کم یاب
procurement تامین اماد
stocked اماد ذخیره
stock اماد ذخیره
unit supply اماد یکانی
supply support پشتیبانی اماد
supply sergeant گروهبان اماد
supply control کنترل اماد
supply point نقطه اماد
supply route اماد راه
trains بنه اماد
resupply اماد مجدد
trained بنه اماد
care of supplies نگهداری اماد
care of supplies مراقبت اماد
bulk supply اماد با کانتینر
bulk supply اماد عمده
bulk material اماد حجیم
materiel management مدیریت اماد
assault supplies اماد هجومی
air material اماد هوایی
air landed supply اماد هوانشستی
category اقلام اماد
reserve stock اماد ذخیره
requisition line خط درخواست اماد
train بنه اماد
supply route مسیر اماد
monadic مربوط است به عملیاتی که فقط از یک اپراند استفاده میکند
unit reserves اماد ذخیره یکانی
unit train بنه اماد یکان
supply route خط تدارکات راه اماد
requisition line مسیر درخواست اماد
issue priority تقدم توزیع اماد
logistical مربوط به اماد یکانها
resupply تجدید اماد کردن
rolling reserve اماد ذخیره غلطان
row stack فاصله اماد از دیوار
service stock اماد و کالاهای جنگی
short supply اماد کمبود دار
stock funds اعتبار نقدی اماد
table of distribution جدول تقسیم اماد
main supply route مسیر اصلی اماد
main supply route اماد راه اصلی
naval stores ذخایر و اماد دریایی
required supply rate نواخت اماد موردنیاز
procuring تهیه و تحویل اماد
balanced stock ذخیره اماد متعادل
balanced supply اماد متعادل شده
base reserves اماد مبنای ذخیره
basic end item اقلام اولیه اماد
beach dump نقطه اماد در سر پل دریایی
distributions جدول توزیع اماد
bulk supply اماد به طور قوال
centralized items اقلام اماد تمرکزی
class i activity اجرای اماد طبقه 1
class i installation انبار اماد طبقه 1
class i installation تاسیسات اماد طبقه 1
class ii activity اجرای اماد طبقه 2
class ii installation انبار اماد طبقه 2
class ii installation تاسیسات اماد طبقه 2
back order اماد غیر موجود
available supply rate نواخت اماد موجود
resources منابع اماد ذخایر
procures تهیه و تحویل اماد
procured تهیه و تحویل اماد
procure تهیه و تحویل اماد
assemblage جمع اوری اماد
assemblages جمع اوری اماد
ammunition day of supply روز اماد مهمات
ammunition point نقطه اماد مهمات
antimateriel agent عامل فساد اماد
application study بررسی پذیرش اماد
inventory ذخیره موجودی اماد
authorized allowance supplies سهمیه مجاز اماد
authorized allowance supplies سهمیه اماد مجاز
automatic supply سیستم اماد خودکار
automatic supply روش خودکار اماد
consumable supplies اماد مصرف شدنی
defense articles اماد و تجهیزات دفاعی
development order دستور ساخت اماد
distribution point نقطه توزیع اماد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com