Dictiornary-Farsi | اماس رطوبت شیشهای | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
hyalitis	اماس رطوبت شیشهای


Other Matches

intravitreous	واقع در درون رطوبت شیشهای
relative humidity	رطوبت نسبی [مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
antineuritic	برضد اماس عصب مخاف اماس عصبی
optimum moisture	رطوبت بهینه رطوبت مناسب
appendicitis	اماس ضمیمه روده اماس اپاندیس
glassy	شیشهای
galssy	شیشهای
vitreous	شیشهای
vitric	شیشهای
amorphous	شیشهای
vitriform	شیشهای
glass rule	خط کش شیشهای
hyaloid	شیشهای
glazing	شیشهای
the vitreoud humour	ابگونه شیشهای
glass tube	لوله شیشهای
louvred	دریاپنجرهچوبی-شیشهای
solar house	گلخانه شیشهای
vitreosity	خاصیت شیشهای
slow worm	مار شیشهای
blindworm	مار شیشهای
marble	گلوله شیشهای
semivitrified	نیمه شیشهای
semivitrified	نیم شیشهای
shellac	لاک شیشهای
galss transition	تبدیل شیشهای
hyaloid membrane	شامهء شیشهای
marbles	گلوله شیشهای
glazing coat	روکش شیشهای
vitreus state	حالت شیشهای
glassy state	حالت شیشهای
glassiness	خاصیت شیشهای
glass vessels	فروف شیشهای
glass eye	چشم شیشهای
glass bulb	حباب شیشهای
glass jaw	ارواره شیشهای
glass electrode	الکترود شیشهای
glass	الت شیشهای
gamma transition	تبدیل شیشهای
glassy transition	تبدیل شیشهای
glass rod	میله شیشهای
t.g	دمای تبدیل شیشهای
glasy trainsition temperature	دمای تبدیل شیشهای
glass type tube	لامپ الکترونی شیشهای
gamma transition temperature	دمای تبدیل شیشهای
vitreous enamel coating	روکش لعاب شیشهای
glass transition temperature	دمای تبدیل شیشهای
pseudoscope	شیشهای که کاو را کوژکوژراکاو نماید
vitrify	شیشهای کردن یا شدن زینترن
salvers	سینی پایه دار شیشهای
salver	سینی پایه دار شیشهای
glass separator	میان گیر شیشهای باتری
eye glass	شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
fogging	مات کردن سطوح شیشهای یاعدسیها
humidity of the atmosphere	رطوبت جو
dewiness	رطوبت
miosture	رطوبت
moisteness	رطوبت
moistness	رطوبت
Humidifier	رطوبت زن
humidity	رطوبت
wetted	رطوبت
wets	رطوبت
dampness	رطوبت
precipitation	رطوبت
precipitation	در صد رطوبت
wettest	رطوبت
moisture	رطوبت
wet	رطوبت
dampest	رطوبت
dampers	رطوبت
damp	رطوبت
belljar	نوعی فرف شیشهای مثل کاسه زنگ
vitrescence	امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
mesic	نیازمند به رطوبت
desicant	رطوبت گیر
hygrosensitive	حساس به رطوبت
dehumidify	رطوبت گرفتن
dehumidification	رطوبت زدایی
permeable	رطوبت پذیر
moisture determination	تعیین رطوبت
precipitation	میزان رطوبت
free moisture	رطوبت سطحی
hygroscope	رطوبت نما
impermeable	رطوبت ناپذیر
humidification	رطوبت افزایی
psychrometer	رطوبت سنج
free moisture	رطوبت ازاد
water proof	رطوبت ناپذیر
water content	درصد رطوبت
hydrometer	رطوبت سنج
hygrometer	رطوبت سنج
hygrometry	رطوبت سنجی
moisture content	مقدار رطوبت
the vitreoud humour	رطوبت زجاجیه
absolute humidity	رطوبت مطلق
soil moisture	رطوبت خاک
air moisture	رطوبت هوا
air humidity	رطوبت هوا
air dry	بدون رطوبت
specific humidity	رطوبت ویژه
humidity	چگالی رطوبت
relative humidity	رطوبت نسبی
humidity	غلظت رطوبت
capillary	رطوبت موئینهای
capillaries	رطوبت موئینهای
mustiness	بوی رطوبت
synovia	رطوبت مفصلی
surface moisture	رطوبت سطحی
humidity	میزان رطوبت
sebaceous humour	رطوبت شحمی
vitrescent	اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
meniscus	شیشهای که از یکسو گوژ وازسوی دیگر کاو باشد
liquid crystal display	صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid crystal displays	صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
cullet	خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
to fog off	دراثر رطوبت پوسیدن
hyalitis	ورم رطوبت زجاجی
groundsheets	فرش رطوبت ناپذیر
groundsheet	فرش رطوبت ناپذیر
silica gel	ماده جاذب رطوبت
wettish	رطوبت دار خیس
hygrology	گفتار در رطوبت هوا
dampened	رطوبت پیدا کردن
hygroscopic moisture	رطوبت موجود در هوا
dampens	رطوبت پیدا کردن
dampening	رطوبت پیدا کردن
hygrophyte	گیاه رطوبت گرای
absolute humidity of gas	رطوبت مطلق گاز
equilibrium moisture content	درصد رطوبت متعادل
aqueous corrosion	پوسیدگی در اثر رطوبت
dampen	رطوبت پیدا کردن
astrodome	گنبد شیشهای که خلبان میتواند از وراء ان اسمان رامشاهده کند
optimum moisture content	درصد رطوبت مناسب خاک
unavailable water	رطوبت غیر قابل استفاده
permeable	قابل عبور دادن رطوبت
permeability	قابلیت عبور دادن رطوبت
humectant	مادهای که رطوبت را بخودجذب میکند
moisture content	درصد رطوبت موجود در خاک
myelitis	اماس
neuritis	پی اماس
inflammation	اماس
phlegmasia	اماس
tuberosity	اماس
tumefaction	اماس
lymphdenomia	اماس
vulvitis	اماس کس
intumescence	اماس
single pneumonia	اماس یک شش
turgidity	اماس
tumidity	اماس
inturgescence	اماس
lymphangitis	اماس
tumescence	اماس
pulmonitis	اماس شش
phrenitis	اماس مخ
dilation	اماس
swellings	اماس
edema	اماس
frost hoil	اماس
encephalitis	اماس مخ
swelling	اماس
double pneumonia	اماس هر دو شش
poke	اماس
poking	اماس
poked	اماس
pokes	اماس
deformation due to moisture and tempratu	تغییر شکل ناشی از رطوبت وحرارت
hygrometer	الات وادوات سنجش رطوبت هوا
glass wool	تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
LCD	Display Crystal Liquid صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
carcinoma	اماس سرطانی
bunchout	اماس کردن
phlogosis	اماس برونی
podarthritis	اماس بندهای پا
dermatosis	اماس پوست
brainfever	اماس مغز
palpebritis	اماس پلک
blepharitis	اماس پلک
otitis	اماس گوش
osteitis	اماس استخوان
dactylitis	اماس انگشت
cutitis	اماس زیرپوست
crystallitis	اماس جلیدیه
arteritis	اماس شریان
myositis	اماس ماهیچه
nasitis	اماس بینی
nephritis	اماس گرده
odontitis	اماس دندان
ophthalmitis	اماس چشم
colpitis	اماس مهبل
orchitis	اماس خایه
pyelitis	اماس لگن چه
quinsy	اماس چرکدارلوزتین
swells	اماس کردن
swelled	اماس کردن
tumefactive	اماس دار
swell	اماس کردن
tumid	اماس کرده
turgescence	اماس بادکردگی