English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English Persian
trusteedhip امانت داری
trusteeship امانت داری
Search result with all words
keep حفافت امانت داری
keeps حفافت امانت داری
bailment امانت داری سمساری
to have custody of نگهداری یا امانت داری کردن از
Other Matches
dude ranch گله داری واسب سواری وحشم داری
You deserve it. حق داری ( استحقاق آنرا داری )
statecraft کشور داری ملک داری
collapse capitalism فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
honesty امانت
safekeeping امانت
given in trust به امانت
trusteeship امانت
trustworthiness امانت
agentship امانت
integrity امانت
custody امانت
deposits امانت
trusted امانت
trusteedhip امانت
trust امانت
parcels امانت
fideism امانت
parcel امانت
trusts امانت
deposit امانت
depositary امانت دار
consignee گیرنده امانت
bestowing امانت گذاردن
bestows امانت گذاردن
parcel امانت پستی
trusts امانت ودیعه
depository امانت دار
parcels امانت پستی
depositor امانت گذار
consignment امانت فروش
receivership مقام امانت
receivership امانت دادگاه
bailer امانت گذار
bailment امانت گیری
abuse of confidence خیانت در امانت
bailee امانت گیر
under trustee تحت امانت
consignment امانت فرستادن
consignments امانت فروش
consignments امانت فرستادن
to keep in d. امانت گذاشتن
breach of trust خیانت در امانت
barratry خیانت در امانت
bailor امانت گذار
bailee امانت دار
bestowed امانت گذاردن
malversation خیانت در امانت
trust امانت گذاشتن
trusted امانت ودیعه
trusted امانت گذاشتن
checkouts به امانت گرفتن
trustees امانت دار
trusts امانت گذاشتن
trustee امانت دار
consigns امانت گذاردن
consigning امانت گذاردن
dishonest فاقد امانت
consigned امانت گذاردن
dishonesty عدم امانت
consign امانت گذاردن
trust امانت ودیعه
checkout به امانت گرفتن
depositing به امانت گذاشتن
awarded امانت گذاردن
bestow امانت گذاردن
award امانت گذاردن
have custody of امانت نگهداشتن
awarding امانت گذاردن
awards امانت گذاردن
capitalism کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
consignment کالای امانت فروش
parcels بسته یا امانت پستی
parcel بسته یا امانت پستی
consignments کالای امانت فروش
deed of trust سند تودیع امانت
commissions حق العمل کاری امانت فروشی
commissioning حق العمل کاری امانت فروشی
commission حق العمل کاری امانت فروشی
deposit with someone نزد کسی امانت گذاردن
truster باور کننده امانت گذار
keep in trust به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
ossuary محل امانت گذاری استخوان مرده
Can you lend me ... آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
morgue جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
morgues جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
safe deposit صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
checkroom اطاق امانت گذاری بار وچمدان وپالتو
trust company شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
grittiness شن داری
bigamy دو زن داری
blind man's buff از من داری
tensility کش داری
wet storage تر داری
bailment امانت گذاشتن سپردن جنس به تاجری که اعتبارش معلوم نیست باضمانت شخص ثالث
treasurership خزانه داری
lucubration شب زنده داری
notbility خانه داری
treasury general خرانه داری کل
rhythmicity نواخت داری
non commital خود داری
bank protection ساحل داری
incumbency عهده داری
creaminess خامه داری
household art هنرخانه داری
house work خانه داری
retenv خود داری
spinosity سیخ داری
dry storage خشک داری
slaveholding برده داری
fisk خزانه داری
continenece خود داری
stigmatism خال داری
bean caper پیرسن داری
blind mans buff ازمن داری
patchiness وصله داری
bulkiness تنه داری
bulkiness جثه داری
serrulation دندانه داری
pernoctation شب زنده داری
cellarge حق انبار داری
conchiferous داری صدف
self restraint خود داری
housekeeping خانه داری
bursary خزانه داری
Exchequer خزانه داری
tenancy اجاره داری
capitalism سرمایه داری
night waking شب زنده داری
wakefulness شب زنده داری
tenure اجاره داری
bursaries خزانه داری
altruism همگونه داری
sang-froid خود داری
vigilance شب زنده داری
refusals خود داری رد
refusal خود داری رد
farming مزرعه داری
fasting روزه داری
slavery برده داری
sang froid خود داری
leasehold اجاره داری
thrift خانه داری
quartermaster سررشته داری
viscosity شیره داری
quartermasters سررشته داری
menage خانه داری
leasing اجاره داری
abstinence;or abstinency خود داری
angularity گوشه داری
angularity زاویه داری
angulation زاویه داری
anti capitalist ضد سرمایه داری
tresury general خزانه داری کل
vigil شب زنده داری
tenancies اجاره داری
vigils شب زنده داری
communism مردم داری
wake شب زنده داری
waked شب زنده داری
charges عهده داری
charge عهده داری
treasury خزانه داری
wakes شب زنده داری
precapitalism پیش از سرمایه داری
precapitalism ماقبل سرمایه داری
procurator general کفیل خزانه داری
You have cobwebs in your head. <idiom> تو گچ تو سرت داری. [اصطلاح]
light housekeeping کارهای خانه داری
mixed capitalism سرمایه داری مختلط
nolle proseequi خود داری از پی کرد
refrainment خود داری اجتناب
to rule the roast اختیار داری کردن
How old are you?Whats your age? چند سال داری ؟
to keep house خانه داری کردن
to possess oneself خود داری کردن
to govern one's passions خود داری کردن
spatiality فضا داری فضائیت
to keep shop دکان داری کردن
run the show اختیار داری کردن
What do you feel like having today? امروز تو به چه اشتها داری؟
To keep late nights [hours] شب زنده داری کردن
wake شب زنده داری کردن
chests تابوت خزانه داری
capitalist countries کشورهای سرمایه داری
capitalist system نظام سرمایه داری
refrains خود داری کردن
baby-sitting بچه داری کردن
baby-sits بچه داری کردن
quartermaster رسته سررشته داری
continence خویشتن داری پرهیزگاری
double entry دفتر داری مضاعف
explicit rent اجاره داری کردن
chamberlainship پرده داری گنجوری
baby-sit بچه داری کردن
bourgeoisie سرمایه داری بورژوازی
Chancellor of the Exchequer وزیر خزانه داری
black capitalism سرمایه داری سیاه
waked شب زنده داری کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com