English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 220 (5 milliseconds)
English Persian
odd امتیاز دادن
odder امتیاز دادن
oddest امتیاز دادن
awarding of points امتیاز دادن
Search result with all words
pace شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
handicap امتیاز دادن اشکال
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps امتیاز دادن اشکال
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
investiture سرمایه گذاری دادن امتیاز
investitures سرمایه گذاری دادن امتیاز
tries کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
try کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
goal light چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
lincense اجازه یا پروانه یا امتیاز دادن به
lodd of down از دست دادن امتیاز فرود به علت پنالتی
par in پایان دادن بازی گلف با کسب امتیاز استاندارد در بخشهای باقیمانده
wipe out شکست دادن حریف با امتیاز زیاد
Other Matches
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicap امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
rugby point امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
reduces تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
royalties حق امتیاز
priviege امتیاز
plus امتیاز
crediting امتیاز
exclusiveness امتیاز
franchise امتیاز
scoreless بی امتیاز
franchises امتیاز
credited امتیاز
act of grace امتیاز
concessions امتیاز
royalty حق امتیاز
concession امتیاز
privilege امتیاز
prominency امتیاز
upper hand امتیاز
scores امتیاز
scored امتیاز
score امتیاز
game bird یک امتیاز
run یک امتیاز
rectum امتیاز
chartering امتیاز
rectums امتیاز
chartered امتیاز
charter امتیاز
charters امتیاز
pas امتیاز
distinction امتیاز
prerogatives امتیاز
leases امتیاز
prerogative امتیاز
prominence امتیاز
lease امتیاز
distinctions امتیاز
point امتیاز
francs امتیاز
scorelines خط امتیاز
pre-eminence امتیاز
advantage امتیاز
pre eminence امتیاز
licence امتیاز
licences امتیاز
credit امتیاز
licenses امتیاز
ad امتیاز
ads امتیاز
runs یک امتیاز
credits امتیاز
franc امتیاز
scoreline خط امتیاز
differentia وجه امتیاز
concession deed امتیاز نامه
concessioner صاحب امتیاز
concessionary صاحب امتیاز
score sheet برگ امتیاز
concessionary agreement امتیاز نامه
concessionaire صاحب امتیاز
ace امتیاز سرویس
aces امتیاز سرویس
chalk up کسب امتیاز
preferential امتیاز دهنده
match point اخرین امتیاز
match points اخرین امتیاز
worst- امتیاز اوردن
worst امتیاز اوردن
privileged دارای امتیاز
privileged امتیاز دار
converts امتیاز گرفتن
converting امتیاز گرفتن
converted امتیاز گرفتن
set point اخرین امتیاز
scoreless بدون امتیاز
go-ahead امتیاز برتر
patents امتیاز نامه
patenting امتیاز نامه
patented امتیاز نامه
precedence امتیاز سابقه
patent امتیاز نامه
foot score line خط امتیاز انتهایی
precedency امتیاز سابقه
headstart امتیاز در شروع
insurance امتیاز مطمئن
perfect score امتیاز کامل
prerogatives حق یا امتیاز ویژه
prerogative حق یا امتیاز ویژه
decisions برنده با امتیاز
outpoint برنده با امتیاز
decision برنده با امتیاز
maritime lien امتیاز دریایی
magna cum laude با امتیاز زیاد
loss on points باخت با امتیاز
licence owner صاحب امتیاز
law of advantage قانون امتیاز
loves امتیاز صفر
grantee صاحب امتیاز
loved امتیاز صفر
field privilege امتیاز فیلد
convert امتیاز گرفتن
love امتیاز صفر
win on points پیروزی با امتیاز
double figures امتیاز دو رقمی
game point امتیاز پایانی
in the hole <idiom> امتیاز پایین صفر
To gain an advantage. کسب امتیاز کردن
privileged دارای امتیاز یا حق ویژه
duck اخراج توپزن بی امتیاز
service ace امتیاز سرویس تنیس
point spread امتیاز قابل انتظار
wining by deukjoom برد تکواندو با امتیاز
To keep the score. حساب امتیاز رانگاهداشتن
burns امتیاز گرفتن از حریف
oddsmaker تعیین کننده امتیاز
down عقب افتادن در امتیاز
set point اخرین امتیاز بازی
decisions برنده کشتی با امتیاز
fifteen نخستین امتیاز گیم
perfect game باحداکثر 003 امتیاز
decision برنده کشتی با امتیاز
double bogey دوبار کسب امتیاز
licensee صاحب جواز یا امتیاز
equaliser امتیاز مساوی کننده
licensees صاحب جواز یا امتیاز
To score points. امتیاز آوردن ( ورزش )
patent دارای حق امتیاز امتیازی
burn امتیاز گرفتن از حریف
ice امتیاز سرنوشت ساز
royal prerogative حق امتیاز ویژه پادشاه
indult اجازه نامه امتیاز
home whistle امتیاز واقعی یا فرضی
break one's duck کسب نخستین امتیاز
high run حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
brassage حق امتیاز سکه زدن
bowling average معدل امتیاز بازیگربولینگ
bowled for a duck باختن بازیگر بی امتیاز
thirty دومین امتیاز گیم
draw first blood کسب نخستین امتیاز
ducks اخراج توپزن بی امتیاز
duckings اخراج توپزن بی امتیاز
home court advantage امتیاز بازی در خانه
ducked اخراج توپزن بی امتیاز
read write privilege امتیاز خواندن- نوشتن
privilege امتیاز مخصوصی اعطاکردن
circuit clout یک امتیاز با دویدن به پایگاه
patenting دارای حق امتیاز امتیازی
thirties دومین امتیاز گیم
patented دارای حق امتیاز امتیازی
patents دارای حق امتیاز امتیازی
counting تعداد امتیاز توپزن
counts تعداد امتیاز توپزن
counted تعداد امتیاز توپزن
monopolize امتیاز انحصاری گرفتن
count تعداد امتیاز توپزن
scoring key [کلید امتیاز دهی]
monopolizing امتیاز انحصاری گرفتن
monopolised امتیاز انحصاری گرفتن
monopolizes امتیاز انحصاری گرفتن
point درجه امتیاز بازی
monopolising امتیاز انحصاری گرفتن
monopolized امتیاز انحصاری گرفتن
franchises ازادی حق انتخاب امتیاز
franchise ازادی حق انتخاب امتیاز
software license امتیاز نرم افزار
tallied کسب یا ثبت امتیاز
prerogatives امتیاز مخصوص حق ارثی
prerogative امتیاز مخصوص حق ارثی
monopolises امتیاز انحصاری گرفتن
tally کسب یا ثبت امتیاز
deciding امتیاز سرنوشت ساز
tallying کسب یا ثبت امتیاز
tallies کسب یا ثبت امتیاز
ahead دارای امتیاز بیشتر
patenting دارای امتیاز یا حق ثبت شده
patented دارای امتیاز یا حق ثبت شده
patent دارای امتیاز یا حق ثبت شده
collar کسب اسان امتیاز ضربه
major suit دست عالی وپر امتیاز
bring in امتیاز بدست اوردن در پایگاه
try for point تلاش برای کسب امتیاز
patents دارای امتیاز یا حق ثبت شده
handicaps امتیاز به طرف ضعیف دربازی
One point for you. یک درجه امتیاز [ بازی] برای تو.
magic number امتیاز لازم برای قهرمانی
To win on points. با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
composite average معدل امتیاز بازیگر بولینگ
flagman داور مخصوص تشخیص امتیاز
penalty پرتاب خطای بدون امتیاز
grant امتیاز اجازه واگذاری رسمی
deuce مساوی در امتیاز 41 که به 61 ختم میشود
granted امتیاز اجازه واگذاری رسمی
score امتیاز گرفتن حساب امتیازات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com