Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
maritime lien
امتیاز دریایی
Other Matches
point after touchdown
[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime
وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
seabee
گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
handicaps
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
midshipman
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
rugby point
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
petty officers
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
oceanography
تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
kites
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
petty officer
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
kite
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
running lights
فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
pilot chart
نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
chine
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
stadimeter
مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea cucumber
حلزون دریایی از جنس راب دریایی
sea mark
راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
sea power
قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner
ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
marines
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
tern
پرستوک دریایی چلچله دریایی
terns
پرستوک دریایی چلچله دریایی
naval activity
تاسیسات دریایی قسمت دریایی
marine
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
task unit
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director
وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
summary areas
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
light lists
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
knot
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
maritime
ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
bureau of naval personnel
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
rear commodore
سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
light period
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
crash position indicator
برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
convoy commodore
فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
crash locator beacon
برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
light ship
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
commandant of marine corps
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
sofar
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lobsters
خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobster
خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
licenses
امتیاز
scorelines
خط امتیاز
licences
امتیاز
scoreline
خط امتیاز
upper hand
امتیاز
scoreless
بی امتیاز
pre-eminence
امتیاز
privilege
امتیاز
concessions
امتیاز
advantage
امتیاز
distinction
امتیاز
pas
امتیاز
ads
امتیاز
exclusiveness
امتیاز
game bird
یک امتیاز
royalties
حق امتیاز
lease
امتیاز
ad
امتیاز
royalty
حق امتیاز
leases
امتیاز
distinctions
امتیاز
licence
امتیاز
score
امتیاز
prerogatives
امتیاز
point
امتیاز
prerogative
امتیاز
rectums
امتیاز
prominence
امتیاز
scored
امتیاز
franchises
امتیاز
scores
امتیاز
franchise
امتیاز
francs
امتیاز
franc
امتیاز
rectum
امتیاز
runs
یک امتیاز
chartering
امتیاز
chartered
امتیاز
act of grace
امتیاز
priviege
امتیاز
charter
امتیاز
concession
امتیاز
credits
امتیاز
pre eminence
امتیاز
credit
امتیاز
credited
امتیاز
prominency
امتیاز
crediting
امتیاز
run
یک امتیاز
charters
امتیاز
plus
امتیاز
grantee
صاحب امتیاز
score sheet
برگ امتیاز
headstart
امتیاز در شروع
match points
اخرین امتیاز
love
امتیاز صفر
scoreless
بدون امتیاز
precedency
امتیاز سابقه
match point
اخرین امتیاز
precedence
امتیاز سابقه
differentia
وجه امتیاز
law of advantage
قانون امتیاز
licence owner
صاحب امتیاز
outpoint
برنده با امتیاز
field privilege
امتیاز فیلد
loss on points
باخت با امتیاز
go-ahead
امتیاز برتر
double figures
امتیاز دو رقمی
loves
امتیاز صفر
aces
امتیاز سرویس
ace
امتیاز سرویس
game point
امتیاز پایانی
magna cum laude
با امتیاز زیاد
loved
امتیاز صفر
perfect score
امتیاز کامل
worst
امتیاز اوردن
chalk up
کسب امتیاز
concession deed
امتیاز نامه
concessionary agreement
امتیاز نامه
win on points
پیروزی با امتیاز
prerogative
حق یا امتیاز ویژه
patent
امتیاز نامه
patented
امتیاز نامه
worst-
امتیاز اوردن
privileged
دارای امتیاز
foot score line
خط امتیاز انتهایی
awarding of points
امتیاز دادن
privileged
امتیاز دار
patents
امتیاز نامه
patenting
امتیاز نامه
decisions
برنده با امتیاز
converted
امتیاز گرفتن
convert
امتیاز گرفتن
converts
امتیاز گرفتن
odd
امتیاز دادن
set point
اخرین امتیاز
odder
امتیاز دادن
converting
امتیاز گرفتن
concessioner
صاحب امتیاز
decision
برنده با امتیاز
prerogatives
حق یا امتیاز ویژه
concessionaire
صاحب امتیاز
concessionary
صاحب امتیاز
insurance
امتیاز مطمئن
preferential
امتیاز دهنده
oddest
امتیاز دادن
prerogatives
امتیاز مخصوص حق ارثی
home court advantage
امتیاز بازی در خانه
indult
اجازه نامه امتیاز
counted
تعداد امتیاز توپزن
counting
تعداد امتیاز توپزن
counts
تعداد امتیاز توپزن
prerogative
امتیاز مخصوص حق ارثی
franchise
ازادی حق انتخاب امتیاز
count
تعداد امتیاز توپزن
deciding
امتیاز سرنوشت ساز
point
درجه امتیاز بازی
privileged
دارای امتیاز یا حق ویژه
draw first blood
کسب نخستین امتیاز
circuit clout
یک امتیاز با دویدن به پایگاه
burns
امتیاز گرفتن از حریف
burn
امتیاز گرفتن از حریف
decisions
برنده کشتی با امتیاز
decision
برنده کشتی با امتیاز
equaliser
امتیاز مساوی کننده
thirty
دومین امتیاز گیم
thirties
دومین امتیاز گیم
double bogey
دوبار کسب امتیاز
monopolised
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolises
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolising
امتیاز انحصاری گرفتن
home whistle
امتیاز واقعی یا فرضی
bowled for a duck
باختن بازیگر بی امتیاز
bowling average
معدل امتیاز بازیگربولینگ
high run
حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
brassage
حق امتیاز سکه زدن
break one's duck
کسب نخستین امتیاز
monopolizing
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolizes
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolized
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolize
امتیاز انحصاری گرفتن
privilege
امتیاز مخصوصی اعطاکردن
patent
دارای حق امتیاز امتیازی
software license
امتیاز نرم افزار
handicaps
امتیاز دادن اشکال
service ace
امتیاز سرویس تنیس
patents
دارای حق امتیاز امتیازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com