Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
ace
امتیاز سرویس
aces
امتیاز سرویس
Search result with all words
service ace
امتیاز سرویس تنیس
squash tennis
بازی شبیه به اسکواش درهمان محوطه بین 2 نفر که امتیاز فقط بوسیله سرویس کننده به دست می اید و توپ وراکت فرق دارند
Other Matches
point after touchdown
[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime
وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicap
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
broadband ISDN
سرویس ارسال داده سریع که به داده و صوت اجازه ارسال در یک شبکه گسترده میدهد در حال حاضر سیستمهای Asynchronous Transfer Mode Multimegabit Data Services دو نوع از این سرویس هستند
let
سرویس خطا سرویس بد
letting
سرویس خطا سرویس بد
lets
سرویس خطا سرویس بد
lob serve
سرویس قوسدار بلند سرویس هوایی قوسدار
fault
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faults
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faulted
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
rugby point
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
handicaps
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
in-
خط سرویس
in
خط سرویس
after sales service
سرویس
service line
خط سرویس
centermark
خط سرویس
serviced
سرویس
assistance dog
سگ سرویس
service dog
سگ سرویس
service
سرویس
medical response dog
سگ سرویس
service echelon
ردههای سرویس
let
سرویس خطا
service
بنگاه سرویس
service area
منطقه سرویس
sevice kick
ضربه سرویس
information service
سرویس اطلاعاتی
cannon ball
سرویس چکشی
cannon balls
سرویس چکشی
kick serve
سرویس پیچشی
half court
زمین سرویس
lets
سرویس خطا
lubritorium
چاله سرویس
hand out
خطای سرویس
service
سرویس کردن
underhand service
سرویس ساده
aditional service
سرویس اضافی
backcourt
پشت خط سرویس
after sales service
سرویس خدماتی
truckline
سرویس باربری
air line
سرویس هوایی
american twist
سرویس چرخشی
windmill service
سرویس چکشی
telephone service
سرویس تلفن
cooking set
سرویس پخت و پز
service over
خطای سرویس
service stairs
پلکان سرویس
short service line
خط سرویس کوتاه
side out
خطای سرویس
serviced
سرویس کردن
letting
سرویس خطا
serviced
بنگاه سرویس
service charge
سرویس مهمانخانه وغیره
tea sets
سرویس چای خوری
dow jones/retrieval service
سرویس خبری دو جونز
infrastructure
ساختار یا سرویس ابتدایی
bibliographic retrieval service
سرویس بازیابی کتابشناسی
back boundary line
محوطه پشت خط سرویس
cumpuserve
سرویس اطلاعاتی کامپیوتر
customer service technician
تکنسین سرویس مشتری
change of service
تعویض سرویس والیبال
duplicate service
سرویس خدماتی دوبله
tea services
سرویس چای خوری
field service
پشتیبانی سرویس رزمی
tea service
سرویس چای خوری
hook service
سرویس برگردان والیبال
communications server
سرویس دهنده مخابراتی
interrupt serrice routine
روال سرویس وقفه
service court
محل فرود سرویس
out
دریافت کننده سرویس
side out
خراب کردن سرویس
wide area telephone service
سرویس تلفنی گسترده
out
نوبت سرویس اسکواش
outed
دریافت کننده سرویس
out-
دریافت کننده سرویس
out-
نوبت سرویس اسکواش
intelligent building
[ساختمانی با سرویس هوشمند]
outed
نوبت سرویس اسکواش
railroad service
سرویس راه اهن
tea set
سرویس چای خوری
odd court
زمین سرویس سمت چپ
on line information service
سرویس اطلاعاتی مستقیم
servicing
سرویس کردن خودروها
left court
زمین سرویس سمت چپ
in side
سمت سرویس زمین
out of hand serve
سرویس پایین دست
hand in
سمت زمین سرویس
half court
قسمت سرویس زمین تنیس
replenishing
سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
hand in
سمت زمین سرویس اسکواش
ad court
زمین سرویس سمت چپ تنیس
in side
سمت سرویس زمین اسکواش
hand out
خراب کردن سرویس اسکواش
hand out
حریف دریافت کننده سرویس
Service Included
سرویس حساب شده است.
supplied
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
no-man's land
منطقه بین خط سرویس و خط پایانی
replenishes
سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
replenished
سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
front court
محوطه جلو خط سرویس اسکواش
right court
زمین سرویس سمت راست
replenish
سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
service court
محل فرود سرویس اسکواش
supplying
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supply
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
army service area
منطقه سرویس نیروی زمینی
self-service
بدون مسئول توزیع سلف سرویس
self service
بدون مسئول توزیع سلف سرویس
Is service included?
آیا سرویس حساب شده است؟
deuce court
زمین سرویس سمت راست تنیس
down
خطای سرویس توپ خارج از بازی
prestel
سرویس متن تجاری تصویری در انگلستان
ten year device
وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
replacement bus service
سرویس جایگزین رفت و آمد
[حمل و نقل]
service line
حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
replacement service
سرویس جایگزین رفت و آمد
[حمل و نقل]
travel agents
بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
America Online
بزرگترین تامین کننده سرویس اینترنت در جهان
travel agent
بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
toss a coin for choice of service of cou
شیریاخط اول بازی جهت تعیین سرویس والیبال
third
شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
principals
قسمت یا سرویس نظامی لاحق از نظر اماد و تدارکات
principal
قسمت یا سرویس نظامی لاحق از نظر اماد و تدارکات
thirds
شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
chartered
امتیاز
privilege
امتیاز
charter
امتیاز
leases
امتیاز
royalties
حق امتیاز
royalty
حق امتیاز
lease
امتیاز
priviege
امتیاز
chartering
امتیاز
game bird
یک امتیاز
exclusiveness
امتیاز
prominence
امتیاز
franc
امتیاز
francs
امتیاز
franchise
امتیاز
franchises
امتیاز
prerogatives
امتیاز
prerogative
امتیاز
charters
امتیاز
run
یک امتیاز
runs
یک امتیاز
point
امتیاز
scoreless
بی امتیاز
prominency
امتیاز
pre eminence
امتیاز
act of grace
امتیاز
rectum
امتیاز
concession
امتیاز
scorelines
خط امتیاز
scoreline
خط امتیاز
pre-eminence
امتیاز
advantage
امتیاز
ads
امتیاز
plus
امتیاز
rectums
امتیاز
credit
امتیاز
credited
امتیاز
crediting
امتیاز
credits
امتیاز
upper hand
امتیاز
distinctions
امتیاز
score
امتیاز
ad
امتیاز
pas
امتیاز
scored
امتیاز
distinction
امتیاز
licences
امتیاز
concessions
امتیاز
scores
امتیاز
licence
امتیاز
licenses
امتیاز
bundle
دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
bundling
دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
service
توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
bundles
دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
serviced
توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
privileged
امتیاز دار
law of advantage
قانون امتیاز
licence owner
صاحب امتیاز
magna cum laude
با امتیاز زیاد
double figures
امتیاز دو رقمی
precedency
امتیاز سابقه
patent
امتیاز نامه
set point
اخرین امتیاز
maritime lien
امتیاز دریایی
privileged
دارای امتیاز
prerogative
حق یا امتیاز ویژه
field privilege
امتیاز فیلد
concessionary
صاحب امتیاز
headstart
امتیاز در شروع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com