English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (9 milliseconds)
English Persian
battery ammeter امپرسنج باتری
Other Matches
NiCad نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است
to jump-start an engine موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
booster cable [jumper cable] کابل باتری به باتری [اتومبیل رانی ]
ammeter امپرسنج
solenoid ammeter امپرسنج سولنئیدی
ammeter shunt شنت امپرسنج
shunt for ammeter شنت امپرسنج
ampere balance امپرسنج متوازن
thermal ammeter امپرسنج حرارتی
milliammeter میلی امپرسنج
voltammeter ولت امپرسنج
voltammeter ولتاژ سنج امپرسنج
NiMH نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
battery باتری
heater battery باتری ا
b battery باتری ب
h.b. battery باتری ا
filament battery باتری ا
battery charger باتری پر کن
c battey باتری سی
battery charging rectifier باتری پر کن
battery copper مس باتری
battery water اب باتری
storage cell باتری
charger باتری پر کن
chargers باتری پر کن
h.t. battery باتری ب
batteries باتری
cell cover درپوش باتری
battery vise گیره باتری
battery voltage ولتاژ باتری
battery syringe سرنگ باتری
burning rack قاب باتری
battery turntable میز باتری
battery jar فرف باتری
battery liquid مایع باتری
battery liquid الکترولیت باتری
battery mounting پایه باتری
battery oven کوره باتری
battery paint رنگ باتری
battery plate صفحه باتری
battery polarization قطبش باتری
battery receiver رادیو باتری
battery solution محلول باتری
battery terminal قطب باتری
isolator for battery plate لایی باتری
dry battery باتری خشک
dry storage battery باتری ژلاتینی
starting battery باتری استارت
standby battery باتری اضطراری
lighting battery باتری روشنایی
stand by battery باتری یدکی
secondary battery باتری بارشدنی
nickel iron battery باتری ادیسن
secondary battery پیل باتری
pillar post of battery ستون باتری
plante cell باتری پلانته
storage battery باتری انبارهای
storage battery باتری بارشدنی
storage cell پیل باتری
edison باتری ادیسن
grid of a battery شبکه باتری
floating battery باتری ذخیره
gelatine battery باتری ژلاتینی
gelatine battery باتری خشک
gravity battery باتری وزنی
voltaic battery باتری ولتایی
ignition battery باتری استارت
impurities in battery ناخالصیهای باتری
battery isolator لایی باتری
rechargeable battery باتری بارشدنی
battery charging plug دو شاخه باتری پر کن
battery charging cable کابل باتری پر کن
air cell a battery باتری رادیو
secondary cell پیل باتری
sediment درد باتری
battery cell پیل باتری
battery case جعبه باتری
battery carrier شاسی باتری
battery carbon زغال باتری
battery capacity فرفیت باتری
battery box جعبه باتری
battery acid اسید باتری
b. eliminator جانشین باتری ب
automobile battery باتری اتومبیل
acummulator battery باتری بارشدنی
alkaline battery باتری قلیایی
battery charging rheostat رئوستای باتری پر کن
polarization پلاریزاسیون باتری
battery electrolyte الکترولیت باتری
battery filler سرنگ باتری
solution of battery الکترولیت باتری
hold down for batteryseparator میانگیردار باتری
battery electrode الکترود باتری
discharger for battery باتری خالی کن
battery discharger باتری خالی کن
battery hold down میانگیردار باتری
batterty cover سرپوش باتری
battery cradle کلاف باتری
sediments درد باتری
battery insulator میانگیر باتری
battery insulator عایق باتری
battery current برق باتری
battery که یک باتری پشتیبان دارد
plate puller انبر صفحه باتری
plate press پرس صفحه باتری
batteries که یک باتری پشتیبان دارد
plante battery plate صفحه باتری پلانته
nickel iron battery باتری نیکل-اهن
shedding of battery plate ریزش صفحه باتری
overdischarge of battery تخلیه فرساینده باتری
to charge the battery باتری را بار کردن
plunge battery باتری با الکترد شناور
backs که یک باتری پشتیبان دارد
universal receiver رادیو برق و باتری
twenty four hour charge rate امپر مجاز باتری
train lighting battery باتری روشنایی ترن
thin plate battery باتری صفحه نازک
discharge خالی کردن باتری
separator میان گیر باتری
reversed battery plate صفحه باتری معکوس
porosity of battery plate تخلخل صفحه باتری
back که یک باتری پشتیبان دارد
overfilling of battery سرشار کردن باتری
cell connector رابط پیل باتری
faure plate صفحه باتری خمیری
dry storage battery باتری انبارهای خشک
cutout relay رله باتری پرکن
battery steamer کوره باتری بخاری
battery hydrometer چگالی سنج باتری
battery resistance مقدار مقاومت باتری
cell tester ولت سنج باتری
battery still دیگ تقطیر باتری
closed circuit battery باتری با مدار بسته
cementation سیمانی شدن باتری
carbon battery plate صفحه باتری کربنی
battery connector رابط پیل باتری
pasted plate صفحه باتری خمیری
lead acid battery باتری سرب- اسید
local action تخلیه موضعی باتری
ampere hour efficiency of storage batter بازده باتری انبارهای
area of battery plate سطح صفحه باتری
idle voltage of battery ولتاژ هرز باتری
heater battery باتری گرم کننده
battery jar spacer لایی فرف باتری
hardened battery plate صفحه باتری سخت
group of battery plates دسته صفحات باتری
The battery is dead. باتری تمام شده است.
The battery is dead. باتری خالی شده است.
low tension battery باتری فشار ضعیف رادیو
power pack باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
forming of battery plates اماده سازی صفحات باتری
cranking capacity of battery فرفیت راه اندازی باتری
total discharge تخلیه الکتریکی عمیق [در باتری]
glass separator میان گیر شیشهای باتری
The battery is discharged (emptied). باتری خالی شده است.
replenishing شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishes شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenish شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenished شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
accumulator باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
The engine runs by a battery. این موتور با باتری کار می کند.
cathodes ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
cathode ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
batteries استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
battery استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
luggable کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
invisible مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
dry cell battery باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
The capacity of a battery is typically expressed in milliamp-hours. ظرفیت باتری به طور معمول در میلی آمپر در ساعت بیان می شود.
to jump-start someone's car کمک برای روشن کردن [خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
suspending دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
suspends دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
suspend دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
retrain ایجاد مجدد اتصال با کیفیت باتری وقتی که کیفیت خط خیلی بد باشد
charges ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charge ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
meter power supply امکان ای در ویندوز که میزان توان باتری را در laptop نشان میدهد و نیز می گوید آیا از طریق بالا اجرا میشود یا منبع اصلی الکتریسیته
refreshes قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refreshed قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refresh قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
self- قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
powers که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powered که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powering که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com