Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 74 (5 milliseconds)
English
Persian
to build one's hope upon
امید خودراروی 0000قراردادن
Other Matches
polyamide
پلی امید ترکیبی شامل چند گروه امید
to p one's cap over one's ear
کلاه خودراروی گوشهای خودکشیدن
to dash one's hopes
امید کسی را نا امید کردن
expectant of
به امید
In the hope of. Hopingg that . . . .
به امید …
esperance
امید
bereft of hope
نا امید
amide
امید
expectation
امید
trust
امید
expectations
امید
trusted
امید
trusts
امید
desperate
بی امید
hope
امید
hoped
امید
hopes
امید
hoping
امید
mathematical expectation
امید ریاضی
lay one's hopes on
امید بستن به
to indulge a hope
امید پروردن
let someone down
نا امید کردن
See you again . So long.
به امید دیدار
silver lining
روزنهی امید
ray of hope
روزنه امید
unpromising
بدون امید
gray
نا امید بد بخت
life expectancies
امید به زندگی
expectancy
امید توقع
wet blankets
نا امید کردن
disappoint
نا امید کردن
life expectancies
امید زندگی
life expectancy
امید به زندگی
disappoints
نا امید کردن
life expectancy
امید زندگی
expectance
امید توقع
to cherish the hope that ...
امید بپرورند که ...
wet blanket
نا امید کردن
promising
امید بخش
To give up hope
[abandon hope]
قطع امید کردن
a rosy future
آینده امید بخشی
To give up in despaer . To lose hope .
قطع امید کردن
turn over
<idiom>
نا امید وافسرده شدن
hope
[for something]
امید
[برای چیزیی]
expected value
مقدار امید ریاضی
expectations
مقدار امید ریاضی
expectation
مقدار امید ریاضی
to r. one's hops in a person
امید به کسی بستن
towardly
امید بخش مطلوب
prospect
[of something]
امید موفقیت
[در چیزی]
rosy
<adj.>
امید بخش
[نوید دهنده]
to inspire a personwith hopes
روح امید در کسی دمیدن
prospect of success
چشم داشت یا امید کامیابی
it promisews to be easy
امید میرود اسان باشد
if things shape well
مایه امید واری بودن
respiring
امید تازه پیدا کردن
respires
امید تازه پیدا کردن
To set ones hopes on something.
امید خودرا به چیزی بستن
respired
امید تازه پیدا کردن
hope against hope
<idiom>
در نومیدی بسی امید است
respire
امید تازه پیدا کردن
There is little hope
امید چندانی نمی رود (نیست )
I hope it serves ( answerew ) your purpose ( meets your view ) .
امید وارم نظرتان را تأمین کند
to lay down ones hopes
از چیزی امید بریدن یا دست کشیدن
Something wI'll turn up .
خدا بزرگ است ( نباید ما یوس ونا امید شد )
drastic times call for drastic measures
<idiom>
[زمانی که شما فوق العاده بی امید هستید و میخواهید یک تصمیم موثر بگیرید]
groupie
دختری که به امید آشنایی با هنر پیشگان یا ورزشکاران و غیره آنها را از مکانی به مکان دیگر تعقیب میکند
groupies
دختری که به امید آشنایی با هنر پیشگان یا ورزشکاران و غیره آنها را از مکانی به مکان دیگر تعقیب میکند
He's a wet blanket.
او
[مرد]
آدم روح گیری
[نا امید کننده ای یا ذوق گیری]
است.
gain ground
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
scratch one's back
<idiom>
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
While there is life there is hope .
<proverb>
تا زندگى هست امید هست.
von neuman morgensterm utility index
شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com