Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (5 milliseconds)
English
Persian
oxygenation
امیزش با اکسیژن
Other Matches
incrossbreed
تولید شده در اثر امیزش نژاد امیزش نژادی کردن
oxygen convertor
مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
oxygenize
با اکسیژن ترکیب کردن اکسیژن زدن
maximal oxygen consumption per minute
حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
deoxygenate
اکسیژن گیری کردن از فاقد اکسیژن کردن
maximal oxygen uptake
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen consumption
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal aerobic power
بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
haunts
امیزش
amalgamation
امیزش
mixing
امیزش
farrago
امیزش
intercommunion
امیزش
haunt
امیزش
intercourse
امیزش
combination
امیزش
associations
امیزش
association
امیزش
mixing valve
دریچه امیزش
intercommon
امیزش کردن
miscible
امیزش پذیر
sexual intercourse
امیزش جنسی
admix
امیزش کردن
intercommunicate
امیزش کردن
insociable
غیرقابل امیزش
immiscible
امیزش ناپذیر
incommunicatively
بطور کم امیزش
incommunicative
بی معاشرت و بی امیزش
immix
امیزش یافتن
mixtures
ترکیب امیزش
mixture
ترکیب امیزش
conviviality
قابلیت امیزش
chiasma
امیزش ازمیان یا از پهنا
converse
مذاکره کردن امیزش
to keep company
باهم امیزش کردن
immiscibly
بطور امیزش ناپذیر
rub shoulders with others
با مردم امیزش کردن
conversing
مذاکره کردن امیزش
converses
مذاکره کردن امیزش
conversed
مذاکره کردن امیزش
admix
مخلوط شدن امیزش کردن
outcross
امیزش کردن دو جنس مختلف با هم
speech synthesis
ترکیب کلام امیزش سخن
hash
گوشت وسبزههای پخته که باهم بیامیزند امیزش
nitrosulphuric
ساخته شده از امیزش تیزاب و جوهر گوگرد
incross
اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
p sexual relations
امیزش جنسی بطورهرج مرج وبدون رعایت ائین عروسی
oxygen
اکسیژن
empyreal air
اکسیژن
oxygen carrier
اکسیژن بر
oxybiont
اکسیژن زی
steno oxibiant
اکسیژن کم تاب
acidic oxide
اکسیژن اسیدی
deoxygenation
اکسیژن زدایی
oxygen debt
وام اکسیژن
oxygen debt
بدهی اکسیژن
oxyacetylene welding
جوش اکسیژن
oxidization
ترکیب با اکسیژن
oxygen deficit
کمبود اکسیژن
oxygen cylinder
مخزن اکسیژن
oxygen deficit
کسر اکسیژن
oxygen extraction
جذب اکسیژن
oxygenation
ترکیب با اکسیژن
oxygenation
اکسیژن زنی
oxygenated
اکسیژن امیختن
oxygenization
اکسیژن دهی
oxygenize
با اکسیژن امیختن
lox
اکسیژن مایع
liquid oxygen
اکسیژن مایع
liquid exygen
اکسیژن مایع
oxygen cylinder
سیلندر اکسیژن
anoxia
کمبود اکسیژن
oxygen
اکسیژن دار
acidity coefficient
نسبت اکسیژن
oxygen ration
نسبت اکسیژن
atmospheric oxygen
اکسیژن هوا
oxygenating
اکسیژن امیختن
oxygenating
اکسیژن زدن
oxygenates
اکسیژن امیختن
oxygenates
اکسیژن زدن
oxygenated
اکسیژن زدن
oxygen
گاز اکسیژن
deoxidize
بی اکسیژن کردن
deoxidation
اکسیژن گیری
deoxidate
بی اکسیژن کردن
oxygenate
اکسیژن امیختن
oxygenate
اکسیژن زدن
oxidation
ترکیب با اکسیژن
oxidised
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidizing
با اکسیژن ترکیب کردن
oxygen acid
اسید اکسیژن دار
oxyacid
اسید اکسیژن دار
oxidizes
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidize
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidising
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidises
با اکسیژن ترکیب کردن
volcanize
جوش اکسیژن زدن
oxyhydrogen
اکسیژن امیخته به ایدروژن
oxide
ماده شیمیایی از اکسیژن
rebreather
سیستم اکسیژن مداربسته
acetylene oxygen flame
شعله استیلن اکسیژن
chemical oxygen demand
نیاز شیمیایی اکسیژن
hypoxia
کاهش اکسیژن بافت
aqualungs
دستگاه تنفس اکسیژن
aqualung
دستگاه تنفس اکسیژن
oxides
ماده شیمیایی از اکسیژن
maxvo
حداکثر اکسیژن مصرفی
maxvo
بیشینه اکسیژن مصرفی
hypoxemia
کاهش اکسیژن بافت
eudiometry
سنجش اکسیژن هوا
c.o.d
نیاز شیمیایی به اکسیژن
biological oxygen demand
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
deoxidize
از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
b.o.d
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
hypoxia
کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
biochemical oxygen demand
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
tetroxide
ترکیب دارای چهار اتم اکسیژن
oxidation
عمل ترکیب اکسیژن با جسم دیگری
monoxide
اکسیدی که اکسیژن وفلز ان برابر باشد
nitrous acid
اسیدی که کمتراز تیزاب اکسیژن دارد
acyl oxygen fission
گسسته شدن پیوند اسیل-اکسیژن
vulcanization
حرارت زیاد جوش اکسیژن لاستیک وفلزات
The room is stuffy.
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
protoxide
ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
isatin
رنگ قرمزی که از ترکیب نیل با اکسیژن بدست می اید
ozone
نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
oxyhydrogen blowpipe
بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
continuous flow oxygen system
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد
oxygen bottle
محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
demand oxygen system
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
anoxia
فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
ageing
ثابت شدن رنگ در اثر گذشت زمان و تحت تاثیر اکسیژن موجود در هوا
mixable
امیزش پذیر امتزاج پذیر
associated
امیزش کردن معاشرت کردن
associating
امیزش کردن معاشرت کردن
associates
امیزش کردن معاشرت کردن
associate
امیزش کردن معاشرت کردن
phenolic epoxy
خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
pressure breathing
تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
atomic weight
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com