Dictiornary-Farsi | انبار انبوه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
mass storage	انبار انبوه


Other Matches

caged storage	قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
stockpiled	ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiling	ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile	ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles	ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles	پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
dump	انبار موقتی زاغه مهمات انبار
stockpiling	پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled	پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpile	پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
field storage	انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
bin storage	انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
bin storage space	فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
cluster	انبوه
bushier	انبوه
bushiest	انبوه
heaping	انبوه
multitude	انبوه
clumpy	انبوه
lot	انبوه
bushy	انبوه
luxuriant	انبوه
heaps	انبوه
denser	انبوه
densest	انبوه
multitudes	انبوه
multitudinous	انبوه
aggregation	انبوه
agminate	انبوه
thicker	انبوه
thick	انبوه
agminated	انبوه
grossing	انبوه
grossest	انبوه
grosses	انبوه
grosser	انبوه
grossed	انبوه
gross	انبوه
riffraff	انبوه
dense	انبوه
collective	انبوه
tufty	انبوه
overgrown	انبوه
tump	انبوه
vasty	انبوه
ranks	انبوه
rank	انبوه
thickest	انبوه
mass	انبوه
masses	انبوه
massing	انبوه
clump	انبوه
heap	انبوه
ranked	انبوه
clumps	انبوه
clumping	انبوه
clumped	انبوه
floccose	انبوه
thickset	انبوه
mass	انبوه توده
masses	انبوه توده
clumping	انبوه کردن
clump	انبوه کردن
heaps	انبوه گروه
massing	انبوه توده
mobbed	انبوه مردم
heap	انبوه گروه
dense	انبوه احمق
clumped	انبوه کردن
tussocks	دسته انبوه
heaping	انبوه گروه
tussock	دسته انبوه
clumps	انبوه کردن
rampant vegetation	گیاهان انبوه
luxuriant vegetation	گیاهان انبوه
voluminous	متراکم انبوه
thicket	درختزار انبوه
thickets	درختزار انبوه
mass-production	تولید انبوه
mobs	انبوه مردم
mobbing	انبوه مردم
mob	انبوه مردم
overcrowd	انبوه شدن
aggregate	انبوه توده
aggregate	انبوه سنگدانه
mass production	تولید انبوه
aggregates	انبوه توده
aggregates	انبوه سنگدانه
mass unemployment	بیکاری انبوه
shock head	انبوه گیسو
congest	انبوه شدن
mass memory	حافظه انبوه
mass data	دادههای انبوه
high mass consumption	مصرف انبوه
flocculate	انبوه شدن
overrun	انبوه شدن
overrunning	انبوه شدن
overruns	انبوه شدن
mass consumption	مصرف انبوه
congeries	انبوه کومه
massed fire	اتش انبوه
flag	دم انبوه وپشمالوی سگ
agglomerate	توده انبوه
bike	انبوه جمعیت
lot	توده انبوه
bikes	انبوه جمعیت
acervate	انبوه شده
densest	انبوه احمق
denser	انبوه احمق
flags	دم انبوه وپشمالوی سگ
age of mass consumption	عصر مصرف انبوه
overeun error	خطای انبوه شده
central mass storage	انباره انبوه مرکزی
mass formation	ارایش هجومی انبوه
mass production of goods	تولید انبوه کالا
aggregate particles	خردههای انبوه شده
mass storage device	دستگاه انبوه ذخیره
custodial record	پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
stock number	شماره فنی انبار شماره انبار
clouds	توده انبوه تیره وگرفته
clouding	توده انبوه تیره وگرفته
economies of scale	صرفه جوئیهای تولید انبوه
cloud	توده انبوه تیره وگرفته
crowds	بازور وفشارپرکردن انبوه مردم
crowd	بازور وفشارپرکردن انبوه مردم
removable mass storage	انباره انبوه قابل انتقال
flocculate	بصورت رشتههای انبوه و کرکداردراوردن
rain forest	جنگل انبوه مناطق گرم و پرباران
profile	سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
profiled	سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
wooded	پوشیده شده از درخت خیلی انبوه
covert	بوته زار انبوه مخفیگاه شکار
shock headed	انبوه گیسو دارای موی فراوان
profiles	سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
profiling	سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
reprographics	ترسیم ها و فیلم ها و روشهای تولید انبوه مجدد
store	انبار
water reservoir	اب انبار
garnering	انبار
cistern	اب انبار
garnered	انبار
cisterns	اب انبار
garner	انبار
garners	انبار
water storage tank	اب انبار
store-room	انبار
store-rooms	انبار
magazine	انبار
magazines	انبار
spoil pit	انبار
storage bunker	انبار
storage	انبار
stock room	انبار
store room	انبار
depository	انبار
seraglio	انبار
storing	انبار
in bond	در انبار
freight house	انبار
storeroom	انبار
storage tank	انبار
reservedness	اب انبار
reservedness	انبار
entrepot	انبار
agglomeration	انبار
storehouses	انبار
repositories	انبار
repository	انبار
almery	انبار
tower silo	انبار
stockrooms	انبار
stock	انبار
stocked	انبار
depot	انبار
waste	انبار
reservoir	اب انبار
reservoir	انبار
cellar	انبار
barns	انبار
cellars	انبار
room	انبار
rooms	انبار
storehouse	انبار
barn	انبار
reservoirs	انبار
reservoirs	اب انبار
lodged	انبار
lodges	انبار
sluice	انبار
sluiced	انبار
stockroom	انبار
thesaurus	انبار
thesauruses	انبار
pantechnicons	انبار
pantechnicon	انبار
sluices	انبار
warehouse	انبار
lodge	انبار
depots	انبار
warehouses	انبار