Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
arsenal
انبار مهمات جنگی
arsenals
انبار مهمات جنگی
Other Matches
field storage
انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
dump
انبار موقتی زاغه مهمات انبار
lived
مهمات جنگی
live
مهمات جنگی
munitions of war
مهمات جنگی
live ammunition
مهمات جنگی
service ammunition
مهمات جنگی
armement
مهمات کشتی جنگی
magazines
انبار مهمات
ammunition depot
انبار مهمات
magazine
انبار مهمات
ammunition dump
انبار مهمات
shell room
انبار مهمات ناو
magazine space
زاغه زیرزمینی محل انبار مهمات
magazine flooding system
سیستم اب فشان انبار مهمات ناو
inventory lot
نوبه مهمات ذخیره شده در انبار
x site
سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
y site
نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
antimateriel ammunition
مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
ammunition loading line
صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
escry
فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
caged storage
قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
stockpiling
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiling
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiles
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
atomic demolition munition
خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
warship
کشتی جنگی ناو جنگی
warships
کشتی جنگی ناو جنگی
battle drill
مشق جنگی تمرین جنگی
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
bin storage
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
live fire
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
inventory fraction
نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
bin storage space
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
munition
مهمات
munitions
مهمات
ammo
مهمات
ordnance
مهمات
ammunition
مهمات
ordnace
مهمات
stock number
شماره فنی انبار شماره انبار
custodial record
پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
explosive ordnance
مهمات منفجره
ammunition credit
سهمیه مهمات
ammunition trains
بنه مهمات
piggy back
کیسه مهمات
blank ammunition
مهمات مانوری
practice ammunition
مهمات مشقی
igloo space
زاغههای مهمات
ammunition condition
وضعیت مهمات
ammunition chest
جعبه مهمات
artillery ammunition
مهمات توپخانه
service ammunition
مهمات رزمی
ammo zero
مهمات تمام
separate loading
مهمات مجزا
separate ammunition
مهمات مجزا
loads
بارگیری مهمات
chemical ammunition
مهمات شیمیایی
ammunition barricade
بستههای مهمات
armed ammunition
مهمات مسلح
ammunition carrier
مهمات بیار
ammunition carrier
خودرو مهمات کش
fixed ammunition
مهمات ثابت
inert
مهمات مشقی
load
بارگیری مهمات
blank ammunition
مهمات مشقی
ammunition identification code
کد شناسایی مهمات
lot
نوبه مهمات
cave
زاغه مهمات
caves
زاغه مهمات
caisson
واگون مهمات
cook off
گل کردن مهمات
tracer
مهمات رسام
tracers
مهمات رسام
ammunition dump
زاغه مهمات
ammunition handler
متصدی مهمات
ammunition loading line
خط بارگیری مهمات
inert ammunition
مهمات مشقی
bunker
زاغه مهمات
bunkers
زاغه مهمات
ball ammunition
مهمات مانوری
caisson
صندوق مهمات
inert ammunition
مهمات بی اثر
ammunition pit
چاله مهمات
ammunition pit
زاغه مهمات
drill ammunition
مهمات مشقی
munitioneer
مهمات ساز
ammunition lot
نوبه مهمات
armistise
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
prescribed load
بار مهمات مجاز
ordnance
مربوط به اسلحه و مهمات
lot number
شماره نوبه مهمات
paracaisson
گاری مهمات کش دستی
ordnance
مهمات ساز وبرگ
magazine space
محوطه زاغه مهمات
gun room
مخزن مهمات درکشتی
inventory lot
نوبه ذخیره مهمات
destruction area
منطقه تخریب مهمات
gunrunner
قاچاقچی اسلحه و مهمات
igloo space
زاغه بتونی مهمات
loading
بارگیری مهمات درهواپیما
semifixed
مهمات نیمه ثابت
ammunition modification
بهتر سازی مهمات
ammunition handler
متصدی جابجایی مهمات
racks
قفسه مهمات و وسایل
ammunition lift capability
مقدورات حمل مهمات
armed ammunition
مهمات اماده انفجار
special ammunition
مهمات مخصوص یا ویژه
wracked
قفسه مهمات و وسایل
wracks
قفسه مهمات و وسایل
ammunition depot
محل نگهداری مهمات
ammunition point
نقطه اماد مهمات
ammunition credit
سهمیه مهمات ذخیره
ammunition depot
محل تدارک مهمات
type load
نوع بار مهمات
ammunition day of supply
روز اماد مهمات
racked
قفسه مهمات و وسایل
rack
قفسه مهمات و وسایل
type load
نوع مهمات هواپیما
ammo plus
مهمات بیش از نصف
ammo minus
مهمات کمتر از نصف
ammunition data card
کارت مشخصات مهمات
ammunition in hands of troops
مهمات موجود در دست یگانها
practice ammunition
مهمات مخصوص تمرین هدف
ammunition available supply rate
نواخت اماد مهمات موجود
horizontal loading
پر کردن مهمات به طور افقی
deck board
کف یا رویه پالت حمل مهمات
required supply rate
نواخت مهمات مورد نیاز
ammunition lift capability
فرفیت حمل ونقل مهمات
basic load
بار مبنای مهمات یا وسایل
available supply rate
نواخت اماد مهمات موجود
color codig
علامت گذاری کردن مهمات
feed belt
نوارتغذیه فشنگ نوار مهمات
dunnage
روپوش مهمات ضربه گیر
tarpaulins
بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات
depot
ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
inert ammunition
مهمات خنثی یا بدون خرج تخریب
ordnance data
اطلاعات مربوط به جنگ افزارو مهمات
ordnance service
خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
depots
ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
color band
نوار رنگی روی جعبه مهمات
ready rack
قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
ammunition and toxic material open space
انبارهای روباز مهمات ومواد سمی
small lot
نوبهای که تعداد مهمات یا خرج ان کم است
functional condition code
کد یا علامت مشخصات عمل کرد مهمات
tarpaulin
بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات
deliveries
نقل و انتقال دادن پرتاب مهمات یا بار
standard load
بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
delivery
نقل و انتقال دادن پرتاب مهمات یا بار
tumbrel or bril
ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
scabbing
بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
service marking
علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
season cracking
ترکی که بعلت عمر زیاد دروسایل یا مهمات تولید میشود
rack space
محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
lot integrity
دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
rearming
تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
wet stowage
نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
sponson
جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
dogfights
سگ جنگی
martial
جنگی
scrapper
جنگی
warlike
جنگی
dogfight
سگ جنگی
bristly
جنگی
tactical
جنگی
tactically
جنگی
martin
جنگی
serviced
جنگی
service
جنگی
battle line
خط جنگی
fighting
جنگی
what state
در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
half area
محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
fighting load
بارمهمات جنگی
action
عملیات جنگی
navies
کشتی جنگی
navy
کشتی جنگی
field type
از نوع جنگی
field wire
سیم جنگی
destrier
اسب جنگی
fighting cock
خروس جنگی
dim light
چراغ جنگی
fighting load
بار جنگی
military
جنگی ارتش
dry run
عملیات جنگی
actions
عملیات جنگی
dry run
تمرین جنگی
game cock
خروس جنگی
enginery
اسباب جنگی
destrer
اسب جنگی
battleships
کشتی جنگی
battle lights
چراغهای جنگی
battle dress
جلیقه جنگی
battle sight
درجه جنگی
battle station
پایگاه جنگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com