English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
default option انتخاب قرار دادی
Other Matches
negotiatory قرار دادی
default value ارزش قرار دادی
default condition وضعیت قرار دادی
formal لباس رسمی شب قرار دادی
radio button شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
selectable مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
Touché! خوب جواب دادی!
You have given me too much. زیاد ( زیادی ) به من دادی
You gave me the wrong key . کلیدی که به من دادی عوضی بود
Why did you give away your business patern ? چرا شریک خودت را لو دادی ؟
Did you deliver my letter to your father ? نامه مرا تحویل پدرت دادی ؟
Are you out of your mind? مگر عقلت کم است ( از دست دادی ) ؟
target selector دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
source در عمل کشیدن و قرار دادن , شی اصلی شی ای است که انتخاب شده است و پس کشیده شده است
tree روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
sophistication نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
ineligibility عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
check جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checked جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checks جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
accent mark علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
alignments میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
menu item یک انتخاب در فهرست انتخاب
postured چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
surface mount technology روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
writ of error قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
classify در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
rollover صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
controlled reprisal انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
countershaft محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
election انتخاب
choicest انتخاب
selecting انتخاب
selections انتخاب
drafts انتخاب
drafted انتخاب
draft انتخاب
suffrage حق انتخاب
selection انتخاب
choice انتخاب
choicer انتخاب
choices انتخاب
delegacy انتخاب
options حق انتخاب
francs حق انتخاب
franchise حق انتخاب
option حق انتخاب
option انتخاب
options انتخاب
franc حق انتخاب
excerption انتخاب
franchises حق انتخاب
selected انتخاب کردن
selective قابل انتخاب
selects انتخاب کردن
dials انتخاب کردن
selectively مبنی بر انتخاب
selectively انتخاب کننده
the polls انتخاب گاه
social selection انتخاب اجتماعی
to make a choice of انتخاب کردن
selectivity حسن انتخاب
selective مبنی بر انتخاب
selective انتخاب کننده
hitting انتخاب یک کلید
hits انتخاب یک کلید
hit انتخاب یک کلید
chooser انتخاب کننده
choosey انتخاب کننده
circuit switching انتخاب مدار
scracity and choice کمیابی و انتخاب
route selection انتخاب مسیر
choiceless محروم از حق انتخاب
impluse selection انتخاب ایمپولز
switched line خط انتخاب شده
select انتخاب کردن
ikons راهنمای انتخاب
impluse stepping انتخاب شماره
impluse action انتخاب شماره
pitch upon انتخاب کردن
check boxes چهارگوشهای انتخاب
chip select انتخاب تراشه
choice of technology انتخاب تکنولوژی
election انتخاب نماینده
choosing انتخاب کردن
dialled انتخاب کردن
to have one's pick انتخاب کردن
choosy انتخاب کننده
icons راهنمای انتخاب
screened انتخاب کردن
screening, screenings انتخاب کردن
icon راهنمای انتخاب
screens انتخاب کردن
self service با انتخاب ازاد
self-service با انتخاب ازاد
cream of the crop <idiom> انتخاب عانی
seller's option انتخاب فروشنده
chose انتخاب کرده
picked انتخاب شده
options شق انتخاب شده
mischoose بد انتخاب کردن
preselection انتخاب مقدماتی
mischoice انتخاب غلط
break انتخاب شود
selectors انتخاب کننده
breaks انتخاب شود
pick out <idiom> انتخاب کردن
natural selection انتخاب طبیعی
selector انتخاب کننده
elective دارای حق انتخاب
selection switch گزینه انتخاب
selection of position انتخاب موضع
pickup انتخاب رشد
single انتخاب کردن
dial انتخاب کردن
dialed انتخاب کردن
sifts انتخاب کردن
sifted انتخاب کردن
sift انتخاب کردن
opt انتخاب کردن
project selection انتخاب پروژه
outvoter انتخاب کننده
opted انتخاب کردن
opting انتخاب کردن
option شق انتخاب شده
electives دارای حق انتخاب
screen انتخاب کردن
opts انتخاب کردن
selectively قابل انتخاب
elects انتخاب کردن
freedom of choice ازادی انتخاب
cooptation انتخاب درونی
reelection تجدید انتخاب
re-election تجدید انتخاب
re-election انتخاب مجدد
direct selection انتخاب مستقیم
menus فهرست انتخاب
freedom to choose ازادی در انتخاب
elect انتخاب کردن
choose انتخاب کردن
elector انتخاب کننده
electors انتخاب کننده
cs انتخاب تراشه
faulty selection انتخاب غلط
electing انتخاب کردن
get in انتخاب شدن
re election تجدید انتخاب
chooses انتخاب کردن
eligible شایسته انتخاب
elected انتخاب شده
re election انتخاب مجدد
menu فهرست انتخاب
economic choice انتخاب اقتصادی
eligible قابل انتخاب
destine قبلا انتخاب کردن
electress خانم انتخاب کننده
franchises ازادی حق انتخاب امتیاز
keystroke عمل انتخاب کلید
Whichever she chooses . هر کدام را که انتخاب کند
compilation جمع اوری و انتخاب
automatic message switching انتخاب خودکار پیام
franchise ازادی حق انتخاب امتیاز
eligibility شایستگی برای انتخاب
selection عمل یا فرآیند انتخاب
selector channel کانال انتخاب کننده
selector switch گزینه انتخاب کننده
ineligbility ناشایستگی برای انتخاب
hit the nail on the head <idiom> یافتن انتخاب صحیح
probabilism انتخاب وجه احتمالی
constituents انتخاب کننده موکل
presidential انتخاب رئیس جمهور
constituent انتخاب کننده موکل
display menu فهرست انتخاب نمایشی
pick out انتخاب کردن دریافتن
electorates هیئت انتخاب کنندگان
electorate هیئت انتخاب کنندگان
configure انتخاب سخت افزار
option عملی که انتخاب میشود
target designation روش انتخاب هدف
preselect انتخاب کردن مقدماتی
compilations جمع اوری و انتخاب
preselect قبلا انتخاب کردن
target designation سیستن انتخاب هدف
selections عمل یا فرآیند انتخاب
preelection وابسته به پیش از انتخاب
ineligible نا شایسته برای انتخاب
presidential election انتخاب رئیس جمهور
reelect تجدید انتخاب کردن
consumer's choice انتخاب مصرف کننده
preelection promises وعدههای پیش از انتخاب
consumer choice انتخاب مصرف کننده
main menu فهرست انتخاب اصلی
user defined تعریف یا انتخاب کاربر
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com