Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
preselection
انتخاب مقدماتی
Search result with all words
preselect
انتخاب کردن مقدماتی
Other Matches
radio button
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
prolegomenon
مقدماتی کلمات مقدماتی
target selector
دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
basic unit training
اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
tree
روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
sophistication
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
ineligibility
عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
checks
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checked
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
menu item
یک انتخاب در فهرست انتخاب
prelusive
مقدماتی
preliminaries
مقدماتی
preparative
مقدماتی
preludial
مقدماتی
elementarily
مقدماتی
elemental
مقدماتی
precursive
مقدماتی
tentative
مقدماتی
first
مقدماتی
elementary
مقدماتی
preliminary
مقدماتی
introductory
مقدماتی
proforma
مقدماتی
prolusory
مقدماتی
prolegomenary
مقدماتی
prodromal
مقدماتی
introductive
مقدماتی
rudimental
مقدماتی
prolegomenous
مقدماتی
preparatory
مقدماتی
preparations
اقدام مقدماتی
propaedeutic
تعلیمات مقدماتی
first aid
کمکهای مقدماتی
subassembly
مونتاژ مقدماتی
preparation
اقدام مقدماتی
elementary
مقدماتی پایهای
propaedeutic
تحصیلات مقدماتی
precompression
تراکم مقدماتی
interludes
نگهداری مقدماتی
interlude
نگهداری مقدماتی
rudiment
علوم مقدماتی
basic research
تحقیقات مقدماتی
preludes
قسمت مقدماتی
prelude
قسمت مقدماتی
preliminary investigation
بررسی مقدماتی
heats
مسابقه مقدماتی
responsions
ازمون مقدماتی
preceding pass
کالیبر مقدماتی
preheater
گرمکن مقدماتی
preliminary budget
بودجه مقدماتی
bottom blown converter
مبدل دم مقدماتی
prep
مدرسه مقدماتی
preparative
کار مقدماتی
forehearth
کوره مقدماتی
preparatory response
پاسخ مقدماتی
prime color
رنگ مقدماتی
pretest
امتحان مقدماتی
heat
مسابقه مقدماتی
proem
رساله مقدماتی
prolusion
مقاله مقدماتی
proforma invoice
سیاهه مقدماتی
preliminary design
طرح مقدماتی
preliminary expenses
هزینههای مقدماتی
preliminary negotiations
مذاکرات مقدماتی
preliminary test
ازمایش مقدماتی
preliminary treatment
عملیات مقدماتی
economizer
کرمکن مقدماتی
preliminary works
کارهای مقدماتی
fore exercise
تمرین مقدماتی
preselector
سلکتور مقدماتی
primary
ابتدایی مقدماتی
preliminary
مقدمات مقدماتی
elimination heat
دوره مقدماتی
preliminary
امتحان مقدماتی
basics
اساسی مقدماتی
preliminary
دور مقدماتی
basics
مقدماتی اساسی
basic
مقدماتی اساسی
pilot study
بررسی مقدماتی
pilot injection
تزریق مقدماتی
basic training
اموزش مقدماتی
first cut
برش مقدماتی
primary
مقدماتی اصلی
junior high school
دبیرستان مقدماتی
primary
مقدماتی نخستین
Travaux preparatoires
کارهای مقدماتی
preliminaries
مقدمات مقدماتی
preliminaries
امتحان مقدماتی
elementary item
قلم مقدماتی
elementary gate
دریچه مقدماتی
basic course
دوره مقدماتی
basic hole
سوراخ مقدماتی
introduction to physics
فیزیک مقدماتی
basic
اساسی مقدماتی
perlim
دوره مقدماتی
preliminaries
دور مقدماتی
pre design estimate
براورد مقدماتی طرح
basic bessemer converter
مبدل مقدماتی بسمر
basic combat training
اموزش رزم مقدماتی
elementary algebra
جبر مقدماتی
[ریاضی]
magnetic biasing
مغناطیس گردانی مقدماتی
preparatory students
شاگردان تهیه یا مقدماتی
reconnaissance
بازدید مقدماتی اکتشاف
basic machine unit
واحد دستگاه مقدماتی
pre heat
حرارت دادن مقدماتی
fundamental
اصولی مقدماتی اساسی
pre load
بار کردن مقدماتی
prolusion
اثر هنری مقدماتی
basic bessemer process
فرایند مقدماتی بسمر
supercharge
متراکم کردن مقدماتی
basic bessemer steel
فولاد مقدماتی بسمر
incipincy
وضع مقدماتی ابتدایی
incipience
وضع مقدماتی ابتدایی
black pickling
اسید شویی مقدماتی
rudimentary knowledge
دانش مقدماتی یا نخستین
eliminator
برنه در دور مقدماتی
strategic reconnaissance
بررسی مقدماتی وضع دشمن
white primary
اخذ اراء مقدماتی حزبی
basic bessemer pig iron
اهن خام مقدماتی توماس
protocols
مقاوله نامه موافقت مقدماتی
junior college
دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
pretest
امتحان مقدماتی بعمل اوردن
literacy
فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
preliminary budget forecast
پیش بینی مقدماتی بودجه
flight
بهترین نتیجه دور مقدماتی
protocol
مقاوله نامه موافقت مقدماتی
house of delegates
مجلس مقننه مقدماتی ویرجینیا ومریلند
preparatory
تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
basic relay post
پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
rollover
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
microcontroller
RAM و زبان برنامه نویسی مقدماتی است
investigating
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigate
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigates
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigated
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
exempt player
بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
controlled reprisal
انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
juniorate
مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
WordPad
امکان نرم افزاری در ویندوز که توابع مقدماتی Microsoft Word را دارد
protocols
خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocol
خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
characters
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
franchise
حق انتخاب
franchises
حق انتخاب
francs
حق انتخاب
option
انتخاب
franc
حق انتخاب
selection
انتخاب
selections
انتخاب
options
حق انتخاب
options
انتخاب
option
حق انتخاب
selecting
انتخاب
drafted
انتخاب
delegacy
انتخاب
excerption
انتخاب
drafts
انتخاب
suffrage
حق انتخاب
draft
انتخاب
choicest
انتخاب
choices
انتخاب
choice
انتخاب
election
انتخاب
choicer
انتخاب
menus
فهرست انتخاب
selected
انتخاب کردن
select
انتخاب کردن
hit
انتخاب یک کلید
elective
دارای حق انتخاب
electives
دارای حق انتخاب
chooses
انتخاب کردن
election
انتخاب نماینده
hits
انتخاب یک کلید
hitting
انتخاب یک کلید
selectively
قابل انتخاب
impluse selection
انتخاب ایمپولز
selectively
مبنی بر انتخاب
selectively
انتخاب کننده
impluse stepping
انتخاب شماره
selective
قابل انتخاب
selective
مبنی بر انتخاب
direct selection
انتخاب مستقیم
selects
انتخاب کردن
single
انتخاب کردن
economic choice
انتخاب اقتصادی
selective
انتخاب کننده
natural selection
انتخاب طبیعی
menu
فهرست انتخاب
elect
انتخاب کردن
choosy
انتخاب کننده
re-election
تجدید انتخاب
re-election
انتخاب مجدد
screen
انتخاب کردن
screened
انتخاب کردن
screening, screenings
انتخاب کردن
screens
انتخاب کردن
re election
تجدید انتخاب
re election
انتخاب مجدد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com