English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
circulative انتشار دهنده یا یابنده
Other Matches
remittent تخفیف یابنده موقتا تسکین دهنده
dissemination انتشار اخبار انتشار اطلاعات
trover یابنده
getter یابنده
discoverer یابنده
discoverers یابنده
detector یابنده
detectors یابنده
finder یابنده
ameliorative بهبود یابنده
intuent با فراست یابنده
stretcher بسط یابنده
finder یابنده فایندر
stretchers بسط یابنده
who seeks will find جوینده یابنده است
diminishing returns بازده کاهش یابنده
pointer سگ شکاری یابنده شکار
viewfinder adjustment keys دکمه یابنده هدف
pointers سگ شکاری یابنده شکار
impedance unbalance finder دستگاه یابنده امپدانس نامتعادل
trimmer زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
conglutinative التیام دهنده جوش دهنده
exhibitor نمایش دهنده ارائه دهنده
catalyst تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibitors نمایش دهنده ارائه دهنده
catalysts تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibiter نمایش دهنده ارائه دهنده
bailor امانت دهنده کفیل دهنده
extender توسعه دهنده ادامه دهنده
bailer امانت دهنده کفیل دهنده
bimestrial هر دوماه یکبار دوماه ادامه یابنده
publishment انتشار
issues انتشار
dispersion انتشار
spreading انتشار
incidence انتشار
issue انتشار
report انتشار
effluence انتشار
publicity انتشار
omissions انتشار
emissions انتشار
irradiation انتشار
emission انتشار
issued انتشار
reports انتشار
promulgation انتشار
currencies انتشار
currency انتشار
reported انتشار
newsreader انتشار
omission انتشار
broadcasts انتشار
publications انتشار
progation انتشار
pervasion انتشار
proclamations انتشار
proclamation انتشار
propagation انتشار
broadcast انتشار
dissemination انتشار
diffusion انتشار
effluxion انتشار
publication انتشار
issuance انتشار
published انتشار دادن
emissions انتشار امواج
to bruit abroad انتشار دادن
emission انتشار امواج
light emission انتشار نور
thought broadcasting انتشار فکر
sound propagation انتشار صوت
propagation constant ثابت انتشار
newsworthy قابل انتشار
propagandize انتشار دادن
promulgation of the laws انتشار قوانین
electron emmission انتشار الکترون
electronic emission انتشار الکترونها
emissivity قابلیت انتشار
image speard انتشار تصویر
money creation انتشار پول
load spread انتشار نیرو
propagation delay تاخیر انتشار
propagation sequence تسلسل انتشار
noise انتشار دادن
noises انتشار دادن
issue انتشار دادن
issued انتشار دادن
issues انتشار دادن
republication انتشار مجدد
publishes انتشار دادن
diffusible قابل انتشار
diffusion coefficient ضریب انتشار
propagation sequence مرحله انتشار
immission انتشار خارجی
velocity of propagation سرعت انتشار
circulation انتشار جریان
wave motion انتشار موج
antenna pattern انتشار انتن
advertise انتشار دادن
wave propagation انتشار موج
diffusion انتشار پخش
diffusion انتشار نور
circulations انتشار جریان
publish انتشار دادن
efflux انتشار بخارج جریان
spreads منتشر شدن انتشار
conical scanning انتشار مخروطی امواج
conductivity ضریب هدایت یا انتشار
spread منتشر شدن انتشار
soundboard عامل انتشار عقاید
rate of flame propagation سرعت انتشار شعله
issued انتشار دادن صدور
error propagation انتشار خطا [ریاضی]
issue انتشار دادن صدور
sounding boards عامل انتشار عقاید
sounding board عامل انتشار عقاید
issues انتشار دادن صدور
advertised اعلان کردن انتشار دادن
advertises اعلان کردن انتشار دادن
issue [of something] [ID card or check] انتشار [اسکناس] [اوراق بهادار]
diasy chain انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
propagating انتشار دادن پخش کردن
propagates انتشار دادن پخش کردن
propagated انتشار دادن پخش کردن
propagate انتشار دادن پخش کردن
promulgate انتشار دادن ترویج کردن
promulgated انتشار دادن ترویج کردن
promulgates انتشار دادن ترویج کردن
issuable قابل صدور انتشار دادنی
promulgating انتشار دادن ترویج کردن
capital stock سهام انتشار نیافته شرکت تضامنی
histogram نمایش طرز انتشار وفواصل وارتفاع سلول ها از هم
whispering campaign انتشار مرتب شایعات علیه رجال و کاندیداها
electroluminescent قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
electroluminescing که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد
emissions انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
emission انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
answers tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answer tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answered tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answering tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
beta version گونهای از برنامه کاربردی نرم افزار که تقریباگ آماده انتشار است
copyright حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
copyrights حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
indicator نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
emitter coupled logic طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
ultrasonic inspection متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
beta test گونه دوم از بررسی هایی که روی نرم افزار انجام میشود پیش از آنکه آماده انتشار شود
altitude azimuth عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
excitation انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
touts بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
promulge انتشار دادن بعموم اگهی دادن
huygen's principle قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
circulated انتشار دادن رواج دادن
circulate انتشار دادن رواج دادن
circulates انتشار دادن رواج دادن
irriguous اب دهنده
trimestr رخ دهنده
donar دهنده
giver دهنده
joggers هل دهنده
jogger هل دهنده
donor دهنده
transferor دهنده
pushers هل دهنده
pusher هل دهنده
shover هل دهنده
donors دهنده
concussive تکان دهنده
placater اشتی دهنده
extender بسط دهنده
extenuating تخفیف دهنده
extenuative تخفیف دهنده
conciliator اشتی دهنده
concentative تمرکز دهنده
complier انجام دهنده
flowerer گیاه گل دهنده
formatter شکل دهنده
assignor حواله دهنده
expander بسط دهنده
epicritic تمیز دهنده
erosive سایش دهنده
erosive فرسایش دهنده
evangelic مژده دهنده
examinee امتحان دهنده
assigner حواله دهنده
exhalant بیرون دهنده
exhalent بیرون دهنده
exhibitioner نمایش دهنده
exhibitive جلوه دهنده
compensative پاداش دهنده
frondescent برگ دهنده
fumigator بخور دهنده
briber رشوه دهنده
grantor انتقال دهنده
restorer اعاده دهنده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com