Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (17 milliseconds)
English
Persian
peripheral
انتقال داده بین CPU و رسانه جانبی
Search result with all words
universal
کانال ارتباطی که امکان انتقال سریع بلاکهای داده به رسانه جانبی فراهم میکند
channel
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channeled
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channeling
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channelled
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channels
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
Other Matches
i/o
فایلی که محتوای آن از رسانه ذخیره سازی به رسانه جانبی انتقال می یابد
shared
برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی
share
برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی
shares
برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی
input/output
ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم
deallocate
آزاد کردن منبعی که به یک کار یا فرآیند یا رسانه جانبی اختصاص داده شده است
radial transfer
انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
strobe
سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
i/o
اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترل امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
input/output
اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
dma
اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
dma
CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
peripheral
مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
off load
انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
wait condition
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait state
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
sequential access
روش بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی با شروع از ابتدای رسانه
optical
رسانه ذخیره سازی داده با استفاده از رسانه هایی مثل دیسک نوری و..
basic
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
outputs
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
output
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
transfer medium
رسانه انتقال
input/output
کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
peripheral
رسانه جانبی که با سرعت بالا با کامپیوتر کار میکند
verification
بررسی تایپ صحیح داده یا سمت ارسال داده ازیک رسانه به دیگری
communication
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
processor
که طبق سرعت پردازنده و نه رسانه جانبی تنظیم شده است
external
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
externals
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
signal
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
scsi
استاندارد واسط موازی سریع برای اتصال کامپیوتر به رسانه جانبی
signaled
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
signalled
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
input
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input limited
ای که خیلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
output
که نمیتواند با سرعت طبیعی پردازش کند به علت وجود رسانه جانبی کندتر
outputs
که نمیتواند با سرعت طبیعی پردازش کند به علت وجود رسانه جانبی کندتر
PCU
وسیله تبدیل سیگنالهای ورودی و خروجی و دستورات به حالتی که رسانه جانبی بفهمد
inputted
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
baseband transmission
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
peripheral
وسیله مبدل سیگنالهای ورودی /خروجی و دستورات از کامپیوتر به قالب و پروتکل که رسانه جانبی بفهمد
input/output
سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
access time
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
shared
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
shares
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
share
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
loads
فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
load
فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
double buffering
روش انتقال اطلاعات میان کامپیوتر و دستگاه جانبی میانگیر مضاعف
peripheral
UPC که نمیتواند دستورات را با سرعت طبیعی اجرا کند به علت رسانه جانبی کند
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
data medium
رسانه داده ها
reads
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
read
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
wideband
روش ارسال که حاوی چندین کانال داده روی سیگنال انتقال است و میتواند داده را در مسافت طولانی منتقل کند
demanded
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demands
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
PIA
مداری که به کامپیوتر امکان ارتباط با وسیله جانبی میدهد با تامین پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن در رسانه
storage
هر رسانه ذخیره سازی داده
auxiliaries
هر رسانه ذخیره سازی داده
auxiliary
هر رسانه ذخیره سازی داده
secondary
هر رسانه ذخیره سازی داده
reads
بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی
read
بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی
arithmetic
داده یا کلمهای که در ثبات یک بیت به چپ یا راست انتقال داده میشود و بیت انتها را از دست میدهد
upward compatible
اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
mfm
روش ذخیره داده روی رسانه مغناطیسی
play back
خواندن داده یا سیگنال از رسانه ذخیره سازی
constants
سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
constant
سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
check
خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
checked
خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
checks
خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
sequential access
رسانه ذخیره سازی که داده در آن به ترتیب دستیابی میشود
modified frequency modulation
روش ذخیره سازی داده روی رسانه مغناطیسی
media
خطا در رسانه ذخیره سازی که داده را خراب میکند
reproduces
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
media
کپی کردن داده از یک بایت رسانه ذخیره سازی به دیگری
reproduce
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproduced
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproducing
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
transcribes
کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
encoding
ذخیره سازی سیگنالهای داده دودویی روی رسانه مغناطیسی
destructive cursor
نوعی رسانه ذخیره سازی که پس از خواندن داده اش آن را از دست میدهد
record
رکورد و داده کنترلی ذخیره شده روی رسانه پشتیبان
writes
وسیله ارسالی که میتواند داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
acoustic
تاخیر ایجاد میکند و داده نیز در رسانه جریان دارد
write
وسیله ارسالی که میتواند داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
transcribing
کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
transcribe
کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
transcribed
کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
drivers
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
driver
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
empties
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
emptier
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
emptiest
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
dro
حالتی از رسانه ذخیره سازی که پس از خواندن داده خود را از دست میدهد
empty
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
mediums
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
medium
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
emptied
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
hooks
کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
hook
کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
cache memory
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
in band signalling
ارسال داده که سیگنال حمل آن در پهنای باند کابل یا رسانه ارسالی است
permanent
رسانه ذخیره سازی که حتی وقتی برق قط ع باشد داده را برمی گرداند
data transfer
انتقال داده ها
memory
فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
memories
فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
reader
وسیلهای که داده ذخیره شده روی یک رسانه را می خواند و به قالب دیگر تبدیل میکند
carrier
1-هر رسانه یا وسیلهای که قادربه ذخیره سازی داده است . 2-سیگنالهای دادهارسالی موج مانند
input
فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
inputted
فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
readers
وسیلهای که داده ذخیره شده روی یک رسانه را می خواند و به قالب دیگر تبدیل میکند
carriers
1-هر رسانه یا وسیلهای که قادربه ذخیره سازی داده است . 2-سیگنالهای دادهارسالی موج مانند
non volatile
رسانه ذخیره سازی یا حافظه که داده را برمی گرداند حتی وقتی که برق قط ع شود
data transfer rate
سرعت انتقال داده ها
data transfer rate
میزان انتقال داده
data transfer operations
عملیات انتقال داده
kilos
واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
kilo
واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
writes
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
write
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
multiple
معماری کامپیوتر که از باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و باس کندتر بین CPU و رسانه جانبی استفاده میکند
spool
انتقال داده از یک دیسک به نوار
spools
انتقال داده از یک دیسک به نوار
input/output
اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
i/o
اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
bussed
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
busses
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bus
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
busing
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bussing
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
read
گیرندهای که میتواند داده از سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فالاپی دیسک بخواند یا بنویسد
buses
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
reads
گیرندهای که میتواند داده از سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فالاپی دیسک بخواند یا بنویسد
bused
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
combine
دستگاهی که داده را روی سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فلاپی دیسک می خواند و می نویسد
combines
دستگاهی که داده را روی سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فلاپی دیسک می خواند و می نویسد
combining
دستگاهی که داده را روی سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فلاپی دیسک می خواند و می نویسد
i/o board
تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
capacity
بیشترین نرخ انتقال داده روی یک کانال
transfers
زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
inheritance
انتقال خصوصیات یک کلاس یا نوع داده به دیگری
capacities
بیشترین نرخ انتقال داده روی یک کانال
transferring
زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transfer
زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
bursts
انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
inheritances
انتقال خصوصیات یک کلاس یا نوع داده به دیگری
burst
انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
bussing
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
busses
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
buses
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
bussed
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
bused
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
bus
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
busing
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
transfer
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
end
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
ends
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
transferring
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfers
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
ended
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
input
انتقال داده یا اطلاع از خارج کامپیوتر به حافظه اصلی اش
inputted
انتقال داده یا اطلاع از خارج کامپیوتر به حافظه اصلی اش
i/o
انتقال داده به پورت ورودی / خروجی و نه آدرس طبیعی آن
data link
تجهیزاتی که اجازه انتقال اطلاعات به صورت یک داده رامیدهد
data movement time
زمان صرف شده برای انتقال داده به دیسک
storage
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که با قط ع برق داده ذخیره شده را از دست میدهد
demanded
انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
amplitude
روش انتقال داده توسط تغییر اندازه سیگنال جاری
relocate
انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
demand
انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
bi directional
انتقال داده که در یک وسیله در امتداد یک کانال مشخص انجام میشود
bridge
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
relocating
انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
demands
انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
bridges
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridged
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
relocated
انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocates
انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
record
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
addresses
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
address
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addressed
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
aliens
وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
alien
وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
volatile memory
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
media
زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com