English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
saltus انتقال ناگهانی
Other Matches
ambivalence توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
nose dive شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
flurries اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurry اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
surges یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurts جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurt جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
indeterminate change of station انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
transfers انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
transfer processing امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
upload انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
signal 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signalled 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer rate نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer ladle کفچه انتقال چمچمه انتقال
negative acknowledgement کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
trans shipment انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
IrDA روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
snapped ناگهانی
snaps ناگهانی
spontaneity ناگهانی
instantaneous ناگهانی
abrupt ناگهانی
precipitate ناگهانی
precipitated ناگهانی
precipitates ناگهانی
precipitating ناگهانی
all at once <idiom> ناگهانی
snapping ناگهانی
snap ناگهانی
on the spur of the moment <idiom> ناگهانی
surprise attack تک ناگهانی
sudden ناگهانی
strike تک ناگهانی
strikes تک ناگهانی
scream ناگهانی گفتن
screamed ناگهانی گفتن
snaps شتابزدگی ناگهانی
accidents مصیبت ناگهانی
lunge حمله ناگهانی
power surge برق ناگهانی
flaws اشوب ناگهانی
snapped شتابزدگی ناگهانی
lunged حمله ناگهانی
flaw اشوب ناگهانی
accident مصیبت ناگهانی
peripeteia تغییر ناگهانی
bump تکان ناگهانی
opportunity target هدف ناگهانی
spurts خروج ناگهانی
irruption ایجاد ناگهانی
gust باد ناگهانی
detonation انفجار ناگهانی
detonations انفجار ناگهانی
in one's tracks <idiom> ناگهانی ،بیدرنگ
walk out <idiom> ناگهانی رفتن
flare up غضب ناگهانی
gusts باد ناگهانی
screams ناگهانی گفتن
snapping شتابزدگی ناگهانی
shock هراس ناگهانی
killing توفیق ناگهانی
killings توفیق ناگهانی
target of opportunity هدف ناگهانی
clap صدای ناگهانی
clapped صدای ناگهانی
clapping صدای ناگهانی
claps صدای ناگهانی
switcheroo تغییر ناگهانی
supervention اتفاق ناگهانی
sudden stoppage توقف ناگهانی
flicks تکان ناگهانی
flicking تکان ناگهانی
catastrophes بلای ناگهانی
catastrophe بلای ناگهانی
shocked هراس ناگهانی
shocks هراس ناگهانی
flick تکان ناگهانی
raids حمله ناگهانی
raiding حمله ناگهانی
raided حمله ناگهانی
raid حمله ناگهانی
flicked تکان ناگهانی
xenogenesis خلق ناگهانی
booms ترقی ناگهانی
booming ترقی ناگهانی
twitch تکان ناگهانی
nosedived افت ناگهانی
nosedives افت ناگهانی
nosediving افت ناگهانی
all of a sudden <idiom> به طور ناگهانی
hit-and-run <idiom> تاثیر ناگهانی
shoot up <idiom> ناگهانی بلندکردن
lunging حمله ناگهانی
saltation جنبش ناگهانی
lunges حمله ناگهانی
twitch انقباض ناگهانی
twitched تکان ناگهانی
boomed ترقی ناگهانی
boom ترقی ناگهانی
brainwave الهام ناگهانی
brainwaves الهام ناگهانی
nosedive افت ناگهانی
twitching انقباض ناگهانی
twitching تکان ناگهانی
twitches انقباض ناگهانی
twitches تکان ناگهانی
twitched انقباض ناگهانی
snap شتابزدگی ناگهانی
frights ترس ناگهانی
crashed ورشکستگی ناگهانی
spurts افزایش ناگهانی
crashing ورشکستگی ناگهانی
abruption قطع ناگهانی
spurting افزایش ناگهانی
crashingly ورشکستگی ناگهانی
spurted خروج ناگهانی
spurt افزایش ناگهانی
spurted افزایش ناگهانی
to bolt ناگهانی جهیدن
fright ترس ناگهانی
spurt خروج ناگهانی
blow out خروج ناگهانی
break down سقوط ناگهانی
burst force نیروی ناگهانی
crash ورشکستگی ناگهانی
crashes ورشکستگی ناگهانی
random مسیر ناگهانی
suddenly بطور ناگهانی
sudden-death مرگ ناگهانی
canvassed حمله ناگهانی
randomly مسیر ناگهانی
accidental war جنگ ناگهانی
canvass حمله ناگهانی
an abrupt departure حرکت ناگهانی
spurting خروج ناگهانی
canvasses حمله ناگهانی
explosive یورش ناگهانی
canvassing حمله ناگهانی
sorties حمله ناگهانی
sortie حمله ناگهانی
he acted from impluse نیروی ناگهانی یا
flare up اشتعال ناگهانی
sudden death مرگ ناگهانی
crashing متوقف شدن ناگهانی
jumped جهش افزایش ناگهانی
sudden ionospheric disturbance اشفتگی ناگهانی یونوسفر
twitches حرکت یا کشش ناگهانی
jump جهش افزایش ناگهانی
jumps جهش افزایش ناگهانی
whim وهم تغییر ناگهانی
crashingly متوقف شدن ناگهانی
twitching حرکت یا کشش ناگهانی
twitch حرکت یا کشش ناگهانی
nosedive افت ناگهانی کردن
crashes متوقف شدن ناگهانی
nosedive نزول شدید یا ناگهانی
nosedived نزول شدید یا ناگهانی
crashed متوقف شدن ناگهانی
nosedived افت ناگهانی کردن
nosedives نزول شدید یا ناگهانی
crash متوقف شدن ناگهانی
nosedives افت ناگهانی کردن
twitched حرکت یا کشش ناگهانی
williwaw تند باد ناگهانی
cataclysms دگرگونیهای طبیعی ناگهانی
cardiac arrests توقف ناگهانی قلب
cardiac arrest توقف ناگهانی قلب
paroxysm حمله ناگهانی مرض
paroxysms حمله ناگهانی مرض
raid ورود ناگهانی پلیس
raid تک ناگهانی حمله هوایی
raided ورود ناگهانی پلیس
raided تک ناگهانی حمله هوایی
raiding ورود ناگهانی پلیس
raiding تک ناگهانی حمله هوایی
Yankee ضربه ناگهانی وشدید
raids ورود ناگهانی پلیس
raids تک ناگهانی حمله هوایی
Yankees ضربه ناگهانی وشدید
aposiopesis قطع ناگهانی سخن
cataclysms تحولات ناگهانی وعمده
cataclysm دگرگونیهای طبیعی ناگهانی
storm تغییر ناگهانی هوا
pops ضربت ناگهانی زدن
intuitions کشف دریافت ناگهانی
popped ضربت ناگهانی زدن
pop ضربت ناگهانی زدن
to bolt ناگهانی حرکت کردن
storms تغییر ناگهانی هوا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com