Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
transfer of learning
انتقال یادگیری
Other Matches
indeterminate change of station
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
learning
یادگیری
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
rate of learning
سرعت یادگیری
subliminal learning
یادگیری زیراستانهای
massed learning
یادگیری بی وقفه
incentive learning
یادگیری با مشوق
incidental learning
یادگیری اتفاقی
perceptual learning
یادگیری ادراکی
serial learning
یادگیری زنجیرهای
global learning
یادگیری یکپارچه
whole learning
یادگیری سرتاسری
learning
دانش یادگیری
heuristic learning
یادگیری ذهنی
mastery learning
یادگیری در حدتسلط
one trial learning
یادگیری یک کوششی
social learning
یادگیری اجتماعی
maze learning
یادگیری در ماز
motor learning
یادگیری حرکتی
learning set
امایه یادگیری
learning theory
نظریه یادگیری
learning to learn
یادگیری اموزی
vicarious learning
یادگیری مشاهدهای
learning curve
منحنی یادگیری
probability learning
یادگیری احتمالاتی
latent learning
یادگیری نهفته
discrimination learning
یادگیری افتراقی
learning rate
سرعت یادگیری
avoidance learning
یادگیری اجتنابی
verbal learning
یادگیری کلامی
unlearning
یادگیری زدایی
distributed learning
یادگیری فاصله دار
statistical learning theory
نظریه اماری یادگیری
means end learning
یادگیری وسیله- هدف
insightful learning
یادگیری بینش افرین
rote learning
یادگیری طوطی وار
mathematical learning theory
نظریه ریاضی یادگیری
computer based learning
یادگیری بر پایه کامپیوتر
transferring
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
trial and error learning
یادگیری از راه کوشش و خطا
advanced
بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
how can I learn English
چگونه می توانم یادگیری زبان انگلیسی
cats
استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
cat
استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
signalled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer ladle
کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate
نسبت انتقال سرعت انتقال
researched
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researching
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researches
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
research
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
c
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
trans shipment
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
neural network
سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
part learning
یادگیری بخش بخش
marque
انتقال
intuitions
انتقال
intuition
انتقال
transformation
انتقال
transmission line
خط انتقال
transfer line
خط انتقال
metabasis
انتقال
conveying
انتقال
transfer check
انتقال
mittimus
انتقال
line shaft
انتقال
transferring
انتقال
transfers
انتقال
convey
انتقال
downloading
انتقال
conveyed
انتقال
transportation
انتقال
conveys
انتقال
migration
انتقال
conduction
انتقال
transfer
انتقال
translation
انتقال
translations
انتقال
shifted
انتقال
shifts
انتقال
devolution
انتقال
transference
انتقال
conductance
انتقال
shift
انتقال
assignment
انتقال
shift
انتقال
move
انتقال
conveyances
انتقال
assignments
انتقال
conveyance
انتقال
bail arm
انتقال
transition
انتقال
displacement
انتقال
turn over
انتقال
transter
انتقال
abaloenation
انتقال
negotiations
انتقال
negotiation
انتقال
transmissions
انتقال
transitions
انتقال
transmission
انتقال
heredity
انتقال موروثی
not negotiable
غیرقابل انتقال
power transmission
انتقال انرژی
negative transfer
انتقال منفی
assignments
انتقال قانونی
transfer
انتقال دادن
assignment
انتقال قانونی
progation
افزایش انتقال
protect a player
معاف از انتقال
negotiability
انتقال پذیری
open cheque
چک انتقال پذیر
open cheque
چک قابل انتقال
shuttles
ریل انتقال
negotiable instruments
اسنادقابل انتقال
shifting
انتقال دادن
mortmain
انتقال ناپذیری
overhead transmission line
خط انتقال هوایی
alienation
انتقال مالکیت
shuttled
ریل انتقال
negotiable
قابل انتقال
parallel transmission
انتقال موازی
shuttle
ریل انتقال
portability
قابلیت انتقال
positive transfer
انتقال مثبت
positive transference
انتقال مثبت
transferability
انتقال پذیری
power transmission
انتقال قدرت
doppler shift
انتقال دوپلری
grantor
انتقال دهنده
conditional transfer
انتقال شرطی
conductible
قابل انتقال
grantee
انتقال گیرنده
gold flow
انتقال طلا
convect
انتقال یافتن
conveyable
قابل انتقال
heat transfer
انتقال حرارت
heat transfer
انتقال گرما
image propagation factor
ضریب انتقال
capital flow
انتقال سرمایه
carry over
انتقال دادن
heat transmission
انتقال گرما
cessionary
انتقال گیرنده
change over
انتقال بانکی
conveying capacity
قدرت انتقال
counter transference
انتقال متقابل
demand shift
انتقال تقاضا
electron transition
انتقال الکترون
demographic transition
انتقال جمعیتی
demountable
قابل انتقال
descendible
قابل انتقال
digital transmission
انتقال دیجیتالی
digital transmission
انتقال رقمی
deed of transfer
سند انتقال
file transfer
انتقال فایل
data communication
انتقال اطلاعات
evocate
انتقال دادن
power transfer
انتقال انرژی
data transfer
انتقال داده ها
energy transmission
انتقال انرژی
energy transfer
انتقال انرژی
deed of transfer
انتقال نامه
internal transmittance
ضریب انتقال
transfers
انتقال دادن
block transfer
انتقال بلوک
crawl carry
انتقال خزشی
convection
انتقال گرما
convection
انتقال برق
light transmission
انتقال نور
line generated error
خطای انتقال
lineshaft drive
محرکه انتقال
transferring
انتقال دادن
alienator
انتقال دهنده
line transmission error
خطای انتقال
bail
واگذاری انتقال
transferred
انتقال یافته
assignment of contract
انتقال قرارداد
information transmission
انتقال اطلاعات
asynchronous transmission
انتقال غیرهمزمان
incidence of taxation
انتقال مالیات
immobilization
عدم انتقال
image transmission
انتقال تصویر
block move
انتقال بلوک
block transfer
انتقال کندهای
instrument of assignment
سند انتقال
integrate transmission line
خط انتقال مجتمع
gear
انتقال دادن
geared
انتقال دادن
gears
انتقال دادن
alienated
انتقال شده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com