English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
dead burned انتهای اشتعال
Other Matches
degressive burning اشتعال طولانی اشتعال تدریجی خرج
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
vertical سیگنال بیان کننده انتهای آخرین شیاردر انتهای صفحه نمایش
eot maker Tape Of End نشانگر انتهای نوار Transmission Of End انتهای مخابره
lappets [حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
word تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
deflagration اشتعال
ignition اشتعال
combustion اشتعال
burning اشتعال
firing اشتعال
flammability اشتعال پذیری
fire point نقطه اشتعال
fire proofing compound اشتعال کاه
fire retardant اشتعال کاه
firing voltage ولتاژ اشتعال
flaming of arc اشتعال جرقه
flash point نقطه اشتعال
flare up اشتعال ناگهانی
flammability قابلیت اشتعال
dead center ignition نقطه اشتعال
ignition اشتعال احتراق
flamboyance اشتعال بالرزش
flamboyancy اشتعال بالرزش
combustion اشتعال احتراق
combustible قابل اشتعال
flamboyancy اشتعال لرزشی
flammable اشتعال پذیر
flammable قابل اشتعال
inflammable اشتعال پذیر
inflammable قابل اشتعال
lighting اشتعال نورافکنی
burning point نقطه اشتعال
firing point نقطه اشتعال
burning train مسیر اشتعال
coal dust firing اشتعال گردی
combustibility قابلیت اشتعال
flamboyance اشتعال لرزشی
ignitable قابل اشتعال
ignition charge خرج اشتعال
ignition point نقطه اشتعال
piceous قابل اشتعال
inflamable قابل اشتعال
uninflammable اشتعال ناپذیر
igniting point نقطه اشتعال
light firing اشتعال منور
inflamable اشتعال پذیر
limit of inflammability حد قابل اشتعال
light firing اشتعال نورانی
ignitability قابلیت اشتعال
inflammability اشتعال پذیری
inflammability قابلیت اشتعال
aglow درحال اشتعال
inflammable substances مواد قابل اشتعال
wildfire ماده قابل اشتعال
lower flammability limit حد پایینی اشتعال پذیری
inflammables مواد قابل اشتعال
ignition اتش گیری اشتعال
hypergol مایع قابل اشتعال
upper flammability limit حد بالایی اشتعال پذیری
lead in مدار هادی اشتعال
pyrogen عنصر قابل اشتعال
flammable liquid مایع اشتعال پذیر
fuels سوخت ماده قابل اشتعال
fueled سوخت ماده قابل اشتعال
flash point tester ازمایش کننده نقطه اشتعال
fuelled سوخت ماده قابل اشتعال
hypergolic fuel سوخت خیلی حساس به اشتعال
fuel سوخت ماده قابل اشتعال
fuelling سوخت ماده قابل اشتعال
ignitor محفظه حامل باروت اشتعال
benzine انواع مواد نفتی قابل اشتعال
flareback اشتعال برخلاف مسیر عادی شعله
xylol خا نوادهای ازهیدروکربنهای سمی و قابل اشتعال و معطر
xylene خا نوادهای ازهیدروکربنهای سمی و قابل اشتعال و معطر
nitro مایع قابل اشتعال مورداستفاده در اتومبیل بصورت خالص یا مخلوط برای نیروی بیشتر
logic seeking انتهای خط وط
end of line انتهای خط
cow's tail انتهای طناب
loose end انتهای شل هرچیزی
loose end انتهای تاریانخ
end of record انتهای مدرک
bitter end انتهای درد
cable tail انتهای سیم
depth انتهای پرز
end of reel انتهای حلقه
end of transmission انتهای مخابره
end of volume انتهای جلد
loose ends انتهای تاریانخ
loose ends انتهای شل هرچیزی
drill tang انتهای مته
end of file انتهای پرونده
end of file انتهای فایل
pipehead انتهای خط لوله
end of form انتهای ورقه
rear court انتهای زمین
end of line انتهای سطر
end of massage انتهای پیام
end of medium انتهای رسانه
end of message انتهای پیام
batang son انتهای کف دست
fluke انتهای دم نهنگ
flukes انتهای دم نهنگ
returning نشانههای انتهای خط
returned نشانههای انتهای خط
returns نشانههای انتهای خط
return نشانههای انتهای خط
baselines خط انتهای زمین
baseline خط انتهای زمین
ST connector اتصالی در انتهای فیبرنوری
saphead انتهای نقب نظامی
sinks دریافت انتهای خط ارتباتی
ends کد نشان دهنده انتهای خط
swan neck انتهای خمیده لوله
end کد نشان دهنده انتهای خط
ended کد نشان دهنده انتهای خط
backstop حصار انتهای زمین
furnace discharged end انتهای تخلیه کوره
riblet انتهای دنده گوسفند
baseliner بازیگر انتهای زمین
formee دارای انتهای مربع
cabled اتصال در انتهای کامل
cable اتصال در انتهای کامل
sink دریافت انتهای خط ارتباتی
loop درو در انتهای خرک
flip turn برگشت انتهای استخر
nock شکاف انتهای کمان
palmate دارای انتهای پهن
end of transmission block انتهای بلاک مخابره
looped درو در انتهای خرک
finish انتهای فرآیند یا تابع
etb انتهای بلاک مخابره
baselines خط انتهای زمین والیبال
finishes انتهای فرآیند یا تابع
head انتهای میز بیلیارد
end of data marker نشانگر انتهای داده ها
end of file mark نشان انتهای پرونده
end of job card کارت انتهای کار
eom انتهای پیام essage
end of tape mark نشان انتهای نوار
end of tape marker نشانگر انتهای نوار
baselines خط انتهای زمین تنیس
baseline خط انتهای زمین والیبال
thereis no end to it انتهای برای ان نیست
loops درو در انتهای خرک
end of tape marker علامت انتهای نوار
baseline خط انتهای زمین تنیس
split end گیرنده توپ در انتهای خط جبهه
end کد نشان دهنده انتهای رکورد
double ender تخته موج با دو انتهای یک شکل
subulate دارای نوک یا انتهای تیز
tin-plated tails سیم ها با انتهای روکشدار حلبی
tip-top حلقه انتهای چوب ماهیگیری
finals رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
final رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
bitter end انتهای طناب یا زنجیر قایق
trailing edge انتهای تیغه پروانه موتوروغیره
ends کد نشان دهنده انتهای رکورد
ended کد نشان دهنده انتهای رکورد
beam ends انتهای قسمت عقبی کشتی
beam-ends انتهای قسمت عقبی کشتی
departure end انتهای محوطه دویدن هواپیما
croup انتهای خرک نزدیک ژیمناست
baseline game بازی در انتهای زمین تنیس
head board تختهای که در انتهای فوقانی چیزی گ ذارند
butt ending ضربه غیر مجاز با انتهای چوب
capel سرپوش فلزی انتهای کابلهای فولادی
double out درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان
closure of horizon انتهای دورافق بستن دور افق
fundus قاعده عمق ویا انتهای هر عضومجوفی
double in درو جفتی از انتهای خرک تا وسط ان
dead end انتهای بسته لوله اب یا مجرا بن بست
dead ends انتهای بسته لوله اب یا مجرا بن بست
draw play ضربه عمدی با انتهای گوی گلف
queues افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
bayonet exhaust pipe قسمت پهن انتهای لوله اگزوز
terminal tackle راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
tailfly طعمه گره خورده به انتهای نخ ماهیگیری
period آمریکا # علامت چاپ در انتهای متن .
perfection loop knot نوعی گره قرنیهای در انتهای نخ ماهیگیری
periods آمریکا # علامت چاپ در انتهای متن .
net shot clear ضربه بلند از لب تور به انتهای زمین
twice laid ساخته شده از انتهای رشتههای طناب
queue افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queued افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queueing افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
boundary علامتی که ابتدا و انتهای فایل را مشخص میکند
boundaries علامتی که ابتدا و انتهای فایل را مشخص میکند
tail کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
hemlines لبه انتهای تحتانی لباس وپیراهن وکت
markers کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
tailed کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
tails کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
enters کلیدی که بیان کننده انتهای یک ورودی یا یک خط از متن
marker کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
entered کلیدی که بیان کننده انتهای یک ورودی یا یک خط از متن
enter کلیدی که بیان کننده انتهای یک ورودی یا یک خط از متن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com