Dictiornary-Farsi | انجام ناپذیر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (7 milliseconds)

English	Persian
unfeasible <adj.>	انجام ناپذیر
inexecutable <adj.>	انجام ناپذیر
impracticable <adj.>	انجام ناپذیر


Other Matches

immedicable	درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
invulnerable	زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
irrevocably	بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
fail	انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed	انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fails	انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
like a duck takes the water [Idiom]	کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
qui facit per alium facit perse	کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
automated	نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automate	نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates	نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating	نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
failures	انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failure	انجام ندادن کاری که باید انجام شود
robots	وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
gurantee	عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
robot	وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
scratch one's back <idiom>	کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
upward compatible	اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
imperviable	نم ناپذیر
watertight	اب ناپذیر
inappeasable	ناپذیر
waterproof	نم ناپذیر
unchallenged	بحث ناپذیر
waterproofed	نم ناپذیر
waterproofs	نم ناپذیر
drainless	خستگی ناپذیر
passive	اثر ناپذیر
integral	جدایی ناپذیر
passives	اثر ناپذیر
irreconcilable	وفق ناپذیر
irreconcilable	اشتی ناپذیر
achromatic	رنگ ناپذیر
achromic	رنگ ناپذیر
voracious	سیری ناپذیر
incomparable	مقایسه ناپذیر
uncompromising	مصالحه ناپذیر
ireversible	تغییر ناپذیر
irrecocilably	بطوروفق ناپذیر
incurable	علاج ناپذیر
incurable	بهبودی ناپذیر
irrecoverable	جبران ناپذیر
incurable	درمان ناپذیر
unconquerable	تسخیر ناپذیر
unceasing	ایست ناپذیر
indeterminable	تعیین ناپذیر
irrecoverably	بطوراصلاح ناپذیر
uncompromisingly	مصالحه ناپذیر
air proof	هوا ناپذیر
unexceptionable	استثناء ناپذیر
disconsolate	تسلی ناپذیر
insupportable	تحمل ناپذیر
unavoidable	اجتناب ناپذیر
unavoidable	چاره ناپذیر
irrevocably	بطورفسخ ناپذیر
unceasing	پایان ناپذیر
intolerable	تحمل ناپذیر
inconsolably	دلداری ناپذیر
inconsolable	دلداری ناپذیر
joiner door	دربهای اب ناپذیر
irresistable	مقاومت ناپذیر
deathless	فنا ناپذیر
nanoaddressable	نشانی ناپذیر
insufferable	تحمل ناپذیر
irremissible	اغماض ناپذیر
nonsuperimposable	انطباق ناپذیر
uncontrollable	کنترل ناپذیر
uncontrollably	کنترل ناپذیر
imperturbable	تزلزل ناپذیر
beyond bearing	تحمل ناپذیر
non descript	تشریح ناپذیر
non descript	وصف ناپذیر
irriversible	برگشت ناپذیر
raintight	باران ناپذیر
atomic	تجزیه ناپذیر
unobjectionable	اعتراض ناپذیر
inscrutable	نفوذ ناپذیر
unaccountably	توضیح ناپذیر
unaccountable	توضیح ناپذیر
uninflammable	اشتعال ناپذیر
undecidable	تصمیم ناپذیر
uncomputable	محاسبه ناپذیر
unchangeable	تغییر ناپذیر
immortal	فنا ناپذیر
unappeasable	استمالت ناپذیر
unerring	خطا ناپذیر
unappealabe	پژوهش ناپذیر
unanswerable	جواب ناپذیر
interminable	پایان ناپذیر
intangible	لمس ناپذیر
nondescript	وصف ناپذیر
ineluctable	چاره ناپذیر
waterproof wire	سیم نم ناپذیر
unbearable	تحمل ناپذیر
water proof	رطوبت ناپذیر
unbearably	تحمل ناپذیر
inevitable	اجتناب ناپذیر
untouchability	لمس ناپذیر
unsearchable	کاوش ناپذیر
inaccessible	دسترسی ناپذیر
inaccessible	ارتباط ناپذیر
unanswerable	تکذیب ناپذیر
impermeable	نشت ناپذیر
undeniably	انکار ناپذیر
inconceivable	تصور ناپذیر
adamant	تزلزل ناپذیر
irremediable	چاره ناپذیر
irresolvable	تجزیه ناپذیر
sateless	سیری ناپذیر
irreparable	جبران ناپذیر
impassive	تالم ناپذیر
adamantly	تزلزل ناپذیر
incorrigible	اصلاح ناپذیر
indestructible	فنا ناپذیر
irredeemable	پایان ناپذیر
indefatigable	خستگی ناپذیر
spanless	پیمایش ناپذیر
stainless	زنگ ناپذیر
undeniable	انکار ناپذیر
impermeable	تراوش ناپذیر
unassailable	یورش ناپذیر
impermeable	رطوبت ناپذیر
irreversible	بازگشت ناپذیر
irreversible	واگشت ناپذیر
irreversible	برگشت ناپذیر
overpowering	مقاومت ناپذیر
inflexible	انحناء ناپذیر
impregnable	رسوخ ناپذیر
sure-fire	شکست ناپذیر
immobile	جنبش ناپذیر
remediless	درمان ناپذیر
inextinguishably	بطورتسکین ناپذیر
inalienable <adj.>	اجتناب ناپذیر
indispensable <adj.>	اجتناب ناپذیر
inevitable <adj.>	اجتناب ناپذیر
unalienable <adj.>	اجتناب ناپذیر
unalterable <adj.>	اجتناب ناپذیر
incommensurable	سنجش ناپذیر
incoercible	انقباض ناپذیر
incodensable	انقباض ناپذیر
inappellable	پژوهش ناپذیر
incommensurable	مقایسه ناپذیر
absolute <adj.>	اجتناب ناپذیر
inestimable	تخمین ناپذیر
insoluble	انحلال ناپذیر
irrefutable	تکذیب ناپذیر
irrefutable	انکار ناپذیر
inexplorable	کاوش ناپذیر
incommutable	استحاله ناپذیر
inexhaustibly	بطورپایان ناپذیر
indecomposable	فساد ناپذیر
indispansably	بطورچاره ناپذیر
immiscible	امیزش ناپذیر
immiscible	امتزاج ناپذیر
impossible [colloquial] <adj.>	تحمل ناپذیر
invincible	شکست ناپذیر
immitigable	تخفیف ناپذیر
impenitent	توبه ناپذیر
indisributable	بخش ناپذیر
indescribable	وصف ناپذیر
infallible	لغزش ناپذیر
inexcitable	هیجان ناپذیر
imperviable	سرایت ناپذیر
inappealable	پژوهش ناپذیر
ineludible	گریز ناپذیر
indubious	تردید ناپذیر
inalterable	تغییر ناپذیر
impartible	بخش ناپذیر
incommutable	تخفیف ناپذیر
insol	انحلال ناپذیر
incorruptibly	بطورفساد ناپذیر
insusceptible	تایید ناپذیر
indiminishable	کاهش ناپذیر
indefeasible	فسخ ناپذیر
inseparable	تفکیک ناپذیر
immutable	تغییر ناپذیر
ego alien	خود ناپذیر
invariant	تغییر ناپذیر
engrained	چاره ناپذیر
unchallenged	انکار ناپذیر
inalienable	بیع ناپذیر
intangibly	بطورلمس ناپذیر
indefeasible	بطلان ناپذیر
indefectible	خلل ناپذیر
unbeatable	باخت ناپذیر
fatigueless	خستگی ناپذیر
unwearying	خستگی ناپذیر
inirritable	تحریک ناپذیر
invariable	تغییر ناپذیر
unalterable	تغییر ناپذیر
rigid	انعطاف ناپذیر
infrangible	تجزیه ناپذیر
incompressible	تراکم ناپذیر
incompressible	فشار ناپذیر
incommutably	تبدیل ناپذیر
inscrvtable	تفحص ناپذیر
inconvertible	مبادله ناپذیر
indisciplinable	انظباط ناپذیر
exhautless	خستگی ناپذیر
imperishably	بطور زوال ناپذیر