Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
regelation	انجماد مجدد
Other Matches
solidifying process	روند انجماد جریان انجماد
charge	ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges	ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
re endorsement	پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
regenerating	1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates	1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate	1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated	1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
freezing	انجماد
solidification	انجماد
frigidity	انجماد
solidus	خط انجماد
anti freezer	ضد انجماد
congealment	انجماد
glaciation	انجماد
price freezing	انجماد قیمت
concretive	مایه انجماد
freezing points	نقطه انجماد
heat of solidification	گرمای انجماد
cryoscope	انجماد نما
cryogenic frezing	انجماد با سرمازایی
cryoscope	انجماد سنج
crymetry	انجماد سنجی
congelation	انجماد افسردگی
setting point	نقطه انجماد
congealing point	نقطه انجماد
condensation trail	مسیر انجماد
freezing point	نقطه انجماد
solidification	انجماد استحکام
solidifying point	نقطه انجماد
solidifying process	فرایند انجماد
solidification point	نقطه انجماد
solidifying process	پروسه انجماد
wage freeze	انجماد دستمزد
solidifying process	مرحله انجماد
freezing point depression	نزول نقطه انجماد
normal freezing point	نقطه انجماد متعارفی
crygenic region	ناحیه انجماد سنجی
cryoscopic constant	ثابت انجماد سنجی
condensation trail	مجموعه وسایل انجماد
cryoscopy	تعیین نقطه انجماد
cryoscopic	وابسته به انجماد سنجی
supercool	بدرجه سرمای زیر نقطه انجماد رسیدن
lyophiled	بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
lyophil	بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
glaciology	علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
reflorescence	مجدد
further on	مجدد
furthers	مجدد
furthering	مجدد
furthered	مجدد
seconding	مجدد
seconded	مجدد
second	مجدد
furthermore	مجدد
seconds	مجدد
renewed	مجدد
further	مجدد
reissued	چاپ مجدد
crossecheck	مقابله مجدد
revisits	ملاقات مجدد
revisited	ملاقات مجدد
remand	بازداشت مجدد
reissue	چاپ مجدد
reissuing	چاپ مجدد
revisiting	ملاقات مجدد
remands	بازداشت مجدد
reissues	چاپ مجدد
after shrinkage	انقباض مجدد
replenishing	پرکردن مجدد
remanded	بازداشت مجدد
replenishes	تدارک مجدد
replenishes	پرکردن مجدد
replenished	تدارک مجدد
replenished	پرکردن مجدد
remanding	بازداشت مجدد
subdivision	تقسیم مجدد
replenish	تدارک مجدد
replenish	پرکردن مجدد
replenishing	تدارک مجدد
reconditioning	تعمیر مجدد
recreation	خلق مجدد
reproductions	تولید مجدد
reproduction	تولید مجدد
reinforcement	وضع مجدد
recurrences	رویدادن مجدد
recurrence	رویدادن مجدد
restatements	بیان مجدد
restatement	بیان مجدد
reassurances	اطمینان مجدد
reassurance	اطمینان مجدد
recreations	خلق مجدد
subdivisions	تقسیم مجدد
retaking	گرفتن مجدد
restart	شروع مجدد
reebtry	تملک مجدد
resorption	مکیدن مجدد
reshipment	حمل مجدد
resale	حراج مجدد
resale	فروس مجدد
rerun	اجرای مجدد
republication	انتشار مجدد
reporduce	تولید مجدد
reoccur	فهور مجدد
renegotiation	مذاکره مجدد
resupply	اماد مجدد
resurvey	بررسی مجدد
retakes	گرفتن مجدد
retaken	گرفتن مجدد
retake	گرفتن مجدد
re-runs	نمایش مجدد
re-running	نمایش مجدد
re-run	نمایش مجدد
re-ran	نمایش مجدد
comebacks	دستیابی مجدد
comeback	دستیابی مجدد
retread process	تعمیر مجدد
retransmission	ارسال مجدد
retransmission	مخابره مجدد
renascence	زندگی مجدد
reinterpretation	تفسیر مجدد
reintegration	استقرار مجدد
recoupment	کسب مجدد
reconviction	محکومیت مجدد
reconveyance	اعاده مجدد
reconversion	گرایش مجدد
recompile	کامپایل مجدد
recaption	توقیف مجدد
reapparition	فهور مجدد
reallocation	تخصیص مجدد
reactivation	فعالیت مجدد
re establishment	تاسیس مجدد
re claim	تقاضای مجدد
re attachment	توقیف مجدد
recrystallization	تبلور مجدد
rededication	اهدا مجدد
reinsurance	بیمه مجدد
reinfection	عفونت مجدد
regeneracy	تولید مجدد
reformat	فرمت مجدد
reexport	صادرات مجدد
reentrance	دخول مجدد
reenlistment	سربازگیری مجدد
reeducation	تربیت مجدد
reebtry	دخول مجدد
reebtry	ورود مجدد
redirection	راهنمایی مجدد
rededication	تقدیم مجدد
remotion	حرکت مجدد
revisit	ملاقات مجدد
resurgence	طغیان مجدد
reload	بارکردن مجدد
reloaded	پر کردن مجدد
reloaded	بارکردن مجدد
reloading	پر کردن مجدد
reloading	بارکردن مجدد
reloads	پر کردن مجدد
reloads	بارکردن مجدد
readjustment	سازگاری مجدد
readjustments	سازگاری مجدد
reload	پر کردن مجدد
reorganizing	سازماندهی مجدد
reorganization	سازماندهی مجدد
rally	اجتماع مجدد
rallies	اجتماع مجدد
rallied	اجتماع مجدد
redraws	رسم مجدد
redrew	رسم مجدد
repaint	رسم مجدد
redistribution	توزیع مجدد
retrial	ازمایش مجدد
retrial	محاکمه مجدد
retrials	ازمایش مجدد
restoration	استقرار مجدد
reorganize	تشکیلات مجدد
reorganize	سازماندهی مجدد
reorganized	تشکیلات مجدد
reorganized	سازماندهی مجدد
reorganizes	تشکیلات مجدد
reorganizes	سازماندهی مجدد
re-examination	بازپرسی مجدد
reorganizing	تشکیلات مجدد
remarriage	ازدواج مجدد
reorganising	سازماندهی مجدد
retrials	محاکمه مجدد
revaluation	بهاگذاری مجدد
revaluation	ارزیابی مجدد
reorganised	تشکیلات مجدد
reorganised	سازماندهی مجدد
reorganises	تشکیلات مجدد
remarriages	ازدواج مجدد
reorganises	سازماندهی مجدد
reorganising	تشکیلات مجدد
re examination	بازپرسی مجدد
redrawn	رسم مجدد
reorganization	تشکیلات مجدد
rehearsal	تکرار مجدد
regenerates	تولید مجدد
reversion	ترجمه مجدد
repayment	پرداخت مجدد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com