Dictiornary-Farsi | انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
quadrumvir	انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری


Other Matches

quadrumvirate	انجمنی مرکب از چهار تن
string quartet	ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
string quartets	ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
delire a quatre	هذیان چهار نفری
foursome	بازی گلف چهار نفری
foursomes	بازی گلف چهار نفری
quadrille	نوعی بازی ورق چهار نفری
quadrilles	نوعی بازی ورق چهار نفری
tetrarchy	یکی از استانهای چهارگانه حکومت چهار نفری
phantoplex telegraphy	تلگراف چهار سیمی مرکب
tetrafluoride	فلورید مرکب از چهار اتم فلورین
cross-in-square	[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster	تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium	چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil	چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
quadrumana	چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetrahedron	جسم چهار سطحی چهار ضلعی
tetragonal	دارای چهار زاویه چهار کنجی
tetrapterous	دارای چهار بال چهار جناحی
quadrangle	چهار گوش چهار دیواری
quadrangles	چهار گوش چهار دیواری
quatrefoil	چهار ترک چهار گوشه
qyaternary	چهار واحدی چهار عضوی
terne	ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate	ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
bilinear filtering	مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
ballade	قطعه منظومی مرکب از سه مصرع مساوی و متشابه ویک مصرع کوتاه تر که هریک از این چهار قسمت یک بیت ترجیع بند دارد
quadruped	چهار پا
quartile	چهار یک
quadrate	چهار یک
tetrad	چهار
quarter	چهار یک
tetragon	چهار بر
quadrilaterals	چهار بر
quadrilateral	چهار بر
quadrupling	چهار لا
quadruple	چهار لا
quadrupled	چهار لا
quadrupeds	چهار پا
quatre	چهار
four	چهار
quadruples	چهار لا
tetrastichous	چهار جزیی
tetrastich	چهار بیتی
tetrasporous	چهار هاگی
quadruplet	چهار گانه
quadruplets	چهار گانه
Wednesday	چهار شنبه
Wednesdays	چهار شنبه
four dimensional	چهار بعدی
quadrupling	چهار تایی
four cycle	چهار چرخه
square	چهار گوش
squared	چهار گوش
squares	چهار گوش
squaring	چهار گوش
tetravalent	چهار فرفیتی
tetravalent	چهار بنیانی
four pole	چهار قطبی
quad	چهار قلو
quad	چهار گوش
quads	چهار قلو
quads	چهار گوش
twice is	دو دو تا چهار تا میشود
four o'clock	ساعت چهار
quadrate	چهار گوش
quadripartite	چهار جزئی
the four seasons	چهار فصل
the cardinal humours	چهار ابگونه
quatrefoil	گل چهار گلبرگی
qyaternary	چهار تایی
tetrasporic	چهار هاگی
double breasted	کت چهار دکمه
tetrahedral	چهار وجهی
tetrahedral	چهار ضلعی
square dome	چهار طاقی
tetragon	چهار گوشه
tetragon	چهار ضلعی
tetradactylous	چهار پنجهای
tetrad	چهار عنصری
tertramerous	چهار جزئی
cross legged	چهار زانو
tetrahedron	چهار وجهی
quadruple	چهار گانه
all eyes	چهار چشمی
tetrapod	پروانه چهار پا
quadrupling	چهار گانه
quadruples	چهار تایی
tetraphyllous	چهار برگه
quadruples	چهار گانه
gallop	چهار نعل
galloped	چهار نعل
gallops	چهار نعل
quadrupled	چهار تایی
quadrupled	چهار گانه
tetrameter	چهار وزنی
tetramerous	چهار جزیی
tetrasyllabic	چهار هجائی
quadruple	چهار تایی
intersection	چهار راه
point four	اصل چهار
foursquare	چهار ضلعی
quadrilateral	چهار جانبه
backfour	چهار مدافع
long legged	چهار پایه
quadric	چهار تایی
close	چهار گوشه
quadrilaterals	چهار ضلعی
quadrilaterals	چهار جانبه
intersections	چهار راه
quadraple	چهار برابر
four	عدد چهار
quadrant	چهار یک دایره
four way	چهار راه
quadrant	چهار گوش
all fours	چهار دست و پا
quadrangular	چهار گوشه
quadrilateral	چهار ضلعی
footstools	چهار پایه
quadrisyllabic	چهار هجائی
creep	چهار دست و پا
footstool	چهار پایه
quadrifid	چهار شکافی
four way	چهار لولهای
quadrivalent	چهار ارزشی
tetratomic	چهار اتمی
quadrivalent	چهار بنیانی
aft spring	طناب شماره چهار
it is four months old	چهار ماهه است
it is 0 minutes past four	ده دقیقه از چهار می گذرد
full edged	چهار تراش کامل
teragram	واژه چهار حرفی
four address computer	کامپیوتر چهار نشانی
inclosure	چهار دیواری حصار
cyrb roof	شیروانی چهار ترک
coffin corner	چهار گوشه زمین
cloverleaf	چهار راه شبدری
four stroke cycle	دوره چهار زمانه
creep	چهار دست و پا رفتن
square wave	موج چهار گوش
mansard	شیروانی چهار ترک
mooring swivel	مدور چهار راه
magnetic quadrupole	چهار قطبی مغناطیسی
quadrangle	چهار ضلعی چهارگوشه
d.'s bedpost	چهار گشنیزی یا خاج
fourth degree of readiness	امادگی درجه چهار
cloverleaf	چهار راه اتوبان
space time	دستگاه چهار بعدی
phantom circuit	مدار چهار سیمی
phantomed cable	کابل چهار سیمی
distorted tetrahedron	چهار وجهی واپیچیده
double pair royal	چهار برگ یکجور
quadded cable	کابل چهار سیمی
cardinal points	چهار جهت اصلی
four powns attack	حمله چهار پیاده
four knight's game	بازی چهار اسب
quartan	چهار روز یکبار
skated	ماهی چهار گوش
quaternion	بخش چهارگانه چهار
quadripartite	چهار تایی چهارسویی
skates	ماهی چهار گوش
quatrain	شعر چهار سطری
four high rolling stand	خان چهار غلطکی
four man team	تیم چهار نفره
skate	ماهی چهار گوش
four pictures test	ازمون چهار تصویر
four stroke cycle	سیکل چهار زمانه
quadruple address	با نشانی چهار کانه
quadruple fission	انشقاق چهار برابر
quadruple pact	پیمان چهار جانبه
quadruple pact	میثاق چهار جانبه
creeps	چهار دست و پا رفتن
quadrangles	چهار ضلعی چهارگوشه
quatrains	شعر چهار سطری
quatrefoil	ارایش چهار پردهای
four high rolling stand	مقام چهار غلطکی
impale	چهار میل کردن
graticule	چهار خانه کردن
scow	قایق چهار گوش
quadrilaterals	چهار پهلو چهارضلعی
four terminal network	شبکه چهار قطبی
four core cable	کابل چهار سیمه
four wheel brake	ترمز چهار چرخ
four wire circuit	مدار چهار سیمه
quadrilaterals	مربوط به چهار گوش
quadrilateral	چهار پهلو چهارضلعی
four gear drive	گیربکس چهار دنده
quadrennial	چهار سال یکبار
impaling	چهار میل کردن
impales	چهار میل کردن
quadrilateral	مربوط به چهار گوش
quadrisyllable	کلمه چهار هجائی
impaled	چهار میل کردن
four stroke engine	موتور چهار زمانه
fourfold	چهار برابر چهارگانه
four-wheel drive	محرک چهار چرخ
four wheel drive	محرک چهار چرخ
cloister-vault	طاق چهار ترک
cross-quarter	[آرایش گل چهار برگی]
coursed	چهار نعل رفتن