English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
rain gauge recorder اندازه بارش ثبت شده
Search result with all words
direct-reading rain gauge اندازه مقدار بارش مستقیم
Other Matches
downfall بارش
rainfall بارش
isohyetal line خط هم بارش
isohyetal line هم بارش
isohyet خط هم بارش
rain بارش
precipitation بارش
rained بارش
rains بارش
raining بارش
isohyet هم بارش
snowfalls برف بارش
isohyetal map نقشه هم بارش
duration of rainfall مدت بارش
gathering ground بارش سرا
precipitation تسریع بارش
snowfall برف بارش
annual rainfall بارش سالانه
pluviometer بارش سنج
continuous rain بارش باران دائمی
catchment areas بارش سرا سرابان
acid precipitation تسریع بارش اسیدی
intermittent rain بارش متناوب باران
catchment area بارش سرا سرابان
downpours فرو ریزی بارش متوالی
downpour فرو ریزی بارش متوالی
rainfall area منطقه بارش ناحیه بارندگی
angles اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angle اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it. <proverb> اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
zahn cup محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typefaces اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
orifice meter روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analog نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
processor ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage اندازه گیر اندازه گرفتن
gage اندازه وسیله اندازه گیری
size 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
sizes 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
rainout ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
He has feathered his nest. He has lined his pocket. اودیگر بارش را بسته است ( ازنظر مالی تأمین است )
measure 1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
hyetography نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
gauged اندازه اندازه گیر
gauge اندازه اندازه گیر
gauges اندازه اندازه گیر
rainfall index شاخص بارش شاخص بارندگی
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
measuring converter مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
declinating station ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
moving iron instrument دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
attack size اندازه تک
deals اندازه
gauge=gage اندازه
what چه اندازه
tracts اندازه
to size up اندازه
in what way <adv.> تا چه اندازه ای
sizes اندازه
symmetric هم اندازه
immeasurable بی اندازه
inordinately بی اندازه
beyond measure بی اندازه
screamingly بی اندازه
deal اندازه
floor length اندازه کف
inordinate بی اندازه
immoderately بی اندازه
metre اندازه
metres اندازه
isometrics هم اندازه
isometric هم اندازه
dealt اندازه
what is your size? اندازه
measurements اندازه
measurement اندازه
in part <idiom> تا یک اندازه
extent اندازه
degrees اندازه
degree اندازه
fitted اندازه
indefinite بی اندازه
equalling : هم اندازه
equalled : هم اندازه
equaling : هم اندازه
bulk اندازه
tract اندازه
gauge اندازه
gauged اندازه
gauges اندازه
equals : هم اندازه
quantum اندازه
soupcon اندازه کم
immense بی اندازه
immensely بی اندازه
so far forth تا ان اندازه
equal : هم اندازه
equaled : هم اندازه
To some extent. Within limits. تا اندازه ای
infintesimal بی اندازه
magnitude اندازه
hecatompet [اندازه صد پا]
measure اندازه
meters اندازه
isodiametric هم اندازه
dimension اندازه
dimensions اندازه
measurer اندازه
size اندازه
rather تا یک اندازه
to what extent <adv.> تا چه اندازه ای
meter اندازه
how far <adv.> تا چه اندازه ای
dimension اندازه گیری
design size اندازه نامی
scale factor ضریب اندازه
fitted هم اندازه شده
outsize اندازه غیرمعمولی
parameters شرح اندازه
mensuration اندازه گیری
dimension اندازه گرفتن
double اندازه دو برابر
doubled اندازه دو برابر
measurements اندازه گیری
dimensioning اندازه گذاری
measurement اندازه گیری
doubled up اندازه دو برابر
parameter شرح اندازه
dimensions اندازه گرفتن
liner momentum اندازه حرکت
dosed اندازه معین
dose اندازه معین
spans اندازه گرفتن
spans پوشش اندازه
dimensional accuracy دقت اندازه
spanning اندازه گرفتن
spanning پوشش اندازه
spanned اندازه گرفتن
spanned پوشش اندازه
span اندازه گرفتن
span پوشش اندازه
remedial measure اندازه کمکی
dosing اندازه معین
long measure اندازه درازا
formats اندازه شکل
format اندازه شکل
dimension sketch طرح اندازه
dimensional stability ثبات اندازه
doses اندازه معین
dimensions اندازه گیری
dimensional error خطای اندازه
dimensional change تغییر اندازه
salinity اندازه شوری
diamensionless بدون اندازه
neat size اندازه خالص
load limit اندازه بار
dimension diagram رسم اندازه
t. far تا این اندازه
standard gauge اندازه معمولی
bourne اندازه جوی
stand measure اندازه قانونی
stand measure اندازه مقر ر
calibration standard اندازه کالیبراسیون
to some extent تا اندازه ایی
caliper اندازه گرفتن
volumetric measure اندازه حجمی
measurer اندازه گیری
to take the gauge of اندازه گرفتن
partly تایک اندازه
too much بیش اندازه
ample بیش از اندازه
trim size اندازه طبیعی
type size اندازه حروف
fixes که اندازه کلمه
body size اندازه بدن
block size اندازه بلاک
block size اندازه کندهای
as well بهمان اندازه
area of conductor اندازه سیم
atomic size اندازه اتم
atomic size اندازه اتمی
symmetric هم اندازه متقارن
basic size اندازه اصلی
basic size اندازه اولیه
there is no limit to it اندازه ندارد
they both measure equally یک اندازه اند
thus much این اندازه
standard measure اندازه استاندارد
block size اندازه کنده
measuring bridge پل اندازه گیری
admensuration تعیین اندازه
admeasurement تعیین اندازه
admeasure اندازه گرفتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com