English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (16 milliseconds)
English Persian
flop اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopped اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopping اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flops اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
Other Matches
mflops اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
m مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
parallels کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelled کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelling کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleled کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleling کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallel کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
gigaflop یک هزار میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
floating عملیات ریاضی روی اعداد اعشاری
DX پسوند پس از شماره مدل پردازنده intel برای بیان وجود واحد محاسبه اعشاری
measure روش محاسبه اندازه یا کمیت
computing سرعت محاسبه یک کامپیوتر
unary operation عملیات محاسبه روی یک عملوند مثل عمل منط قی NOT
computes انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
compute انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
computed انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
floating UPC ویژه که میتواند روی اعداد اعشاری به سرعت عملیات انجام دهد
precedence قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
expansion افزایش درتوان محاسبه و اندازه فضای ذخیره سازی
computation of replacement factors محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
arithmetic logic unit بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
routinely مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
routines مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
routine مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
million instructions per second اندازه سرعت پردازنده که تعداد دستوراتی که در ثانیه اجرا میکند را مشخص میکند
alu Unit Logic Arithmetic بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
kilos هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر
kilo هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر
fixed point notation = نمایش عدد که محل ارقام و نقط ه اعشاری را در کامپیوتر نگه می دارد تا بیشترین تعداد اعداد قابل مدیریت را محدود کند
mini کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
number cruncher یک برنامه یا کامپیوتر که برای انجام مقادیر بزرگی ازمحاسبه و سایر دستکاریهای عددی طراحی شده است محاسبه
noisy mode سیستم محاسبات اعداد اعشاری که عددی غیر از صفر به محل کمترین ارزش در حین نرمالسازی عدد اعشاری افزوده میشود
kilos اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه منتقل میکند
Kbps اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه ارسال میکند
kilo اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه منتقل میکند
automonitor ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند
input وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
inputted وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
mode عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
modes عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
graphics پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
algebra استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن
mflops یک میلیون عملیات ممیز شناور در ثانیه یک میلیون عملکرد با ممیزشناور در ثانیه Per Operation FloatingPoint illion
decimal number system سیستم اعداد اعشاری
notebook computer یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
slide rules خط کش محاسبه
slide rule خط کش محاسبه
predictions محاسبه
prediction محاسبه
computation محاسبه
analysis محاسبه
computing محاسبه
calculation محاسبه
computations محاسبه
power meter دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
computed محاسبه کردن
unit of account واحد محاسبه
nautical slide rule خط کش محاسبه دریایی
calculated field فیلد محاسبه
computes محاسبه کردن
cam calculation محاسبه کرو
account محاسبه نمودن
uncomputable محاسبه ناپذیر
calculation sheet برگ محاسبه
arithmetic unit واحد محاسبه
compute محاسبه کردن
calculating machine ماشین محاسبه
calk محاسبه کردن
approximation محاسبه ملایم
calculating factor ضریب محاسبه
approximations محاسبه ملایم
predicted محاسبه شده
engineer's scale خط کش محاسبه مهندسی
miscalculations محاسبه اشتباه
miscalculation محاسبه اشتباه
computations نتیجه محاسبه
computational اشتباه در محاسبه
design load بارمبنای محاسبه
accounting price قیمت محاسبه
computational مربوط به یک محاسبه
computable محاسبه پذیر
dyscalculia محاسبه پریشی
computation نتیجه محاسبه
designs طرح و محاسبه
design طرح و محاسبه
recalculation تجدید محاسبه
computability قابلیت محاسبه
double counting محاسبه مضاعف
fixed point notation = قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
minicomputer کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame
biased ارزش توان در یک عدد اعشاری
computable function تابع محاسبه پذیر
manual recalculation محاسبه مجدد دستی
computed goto جهش بر مبنای محاسبه
computed price قیمت محاسبه شده
incomputable غیر قابل محاسبه
computation نتیجه شمارش محاسبه
load adjuster خط کش محاسبه برایند بارهواپیما
miscalculates اشتباه محاسبه کردن
reculaulation order تنظیم محاسبه مجدد
row wise recalculation محاسبه مجدد سطری
collapse design محاسبه در محیط خمیری
recalculation method روش محاسبه عدد
integral calculus محاسبه انتگرال [ریاضی]
evaluate محاسبه یک مقدار یا کمیت
natural recalculation محاسبه مجدد طبیعی
column wise recalculation محاسبه مجدد ستونی
miscalculating اشتباه محاسبه کردن
tallying محاسبه چوب خط زدن
optimal recalculation محاسبه مجدد بهینه
automatic recalculation محاسبه مجدد خودکار
predicted از قبل محاسبه شده
calculated altitude ارتفاع محاسبه شده
miscalculated اشتباه محاسبه کردن
background recalculation محاسبه مجدد پس زمینه
miscalculate اشتباه محاسبه کردن
tallied محاسبه چوب خط زدن
evaluates محاسبه یک مقدار یا کمیت
tally محاسبه چوب خط زدن
tallies محاسبه چوب خط زدن
evaluating محاسبه یک مقدار یا کمیت
computations نتیجه شمارش محاسبه
accountable strength استعداد قابل محاسبه
ration factor ضریب محاسبه جیره
evaluated محاسبه یک مقدار یا کمیت
constant ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
constants ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
algorithm محاسبه عددی حساب رقومی
box مربع روی ورقه محاسبه
boxes مربع روی ورقه محاسبه
ration cycle سیکل محاسبه جیره 42ساعته
ration basis مبنای محاسبه جیره غذایی
algorithms محاسبه عددی حساب رقومی
computable آنچه قابل محاسبه است
long run period دوران محاسبه بلند مدت
basis of freight پایه محاسبه هزینه حمل
computing sight وسیله محاسبه عناصر تیر
elastic design طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
strategically <adv.> طرح ریزی [محاسبه] شده
evaluations عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
date of acquisition از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
evaluation عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
computer generations روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
design for flexture and shear طرح و محاسبه از نظرخمیدگی و برش
floating point basic نوعی زبان BASIC که اجازه استفاده از اعداد اعشاری رامیدهد
supervisors ن میشود که قطعه به درستی کار می رود. 2-بخشی از سیستم عامل کامپیوتر که استفاده از رسانههای جانبی و عملیات cpvرا مرتب میکند
supervisor ن میشود که قطعه به درستی کار می رود. 2-بخشی از سیستم عامل کامپیوتر که استفاده از رسانههای جانبی و عملیات cpvرا مرتب میکند
basket purchase خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
interpolations محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
interpolation محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
scaling law ضریب محاسبه قدرت بمب اتمی
ration scale مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
margin تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
margins تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
percentile محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
stroke play مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
current purchasing power حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
floppy disks ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
floppy ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
floppy discs ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
floppies ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
floppy disk ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
reboot بار کردن مجدد سیستم عامل در حین محاسبه
freight tonne فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
fittest محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
fit محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
relative پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
fits محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
brake mean effective pressure مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
unliquidated damages خسارتهایی که نحوه محاسبه و پرداخت انها در قرارداد ذکرنشده است
liquidated damages خسارتی که نحوه محاسبه و پرداخت ان در قرارداد ذکر گردیده است
leave year سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
keystroke شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
design maximum weight حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
backward روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
size محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
average میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averages میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaging میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
sizes محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
backwards روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
profit centre قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
averaged میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
applesoft basic نوع توسعه یافته زبان برنامه نویسی BASIC که باریزکامپیوتر قابلیت پردازش اعداد اعشاری را هم دارد
MIP mapping روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
interference محاسبه داده طبق میدانهای مغناطسی که به صورت الکتریکی تولید شده اند
volt ampere meter دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
geometry processing فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
g flops یک بیلیون عملیات ممیز شناوردر یک ثانیه
megaflop یک میلیون عملیات ممیزشناور در ثانیه مگافلاپ
binary coded decimal سیستم کدگذاری در کامپیوترکه در ان همه ارقام دهدهی توسط گروه 4 تائی از 0 و 1ها نمایش داده میشود اعداد اعشاری با کد دودوئی
heaps مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
calculate فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
calculates فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
heap مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
heaping مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
calculated فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
lsb رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
NIC تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com