English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
secernent اندامی که چیزی ازان تراوش کند
Other Matches
one's pet aversion چیزی که شخص مخصوصا ازان بیزار است
infltrate با تراوش گذراندن تراوش کردن
two limbed دو اندامی
posturing وضع اندامی
organ inferiority حقارت اندامی
posture وضع اندامی
postured وضع اندامی
heteromorphosis نابجایی اندامی
gracefulness خوش اندامی
organ pleasure لذت اندامی
postures وضع اندامی
gracing خوش اندامی
graced خوش اندامی
graces خوش اندامی
puniness کوچک اندامی
pulchritude خوش اندامی
grace خوش اندامی
organ eroticism شهوت اندامی
autotopagnosia ادراک پریشی اندامی
set-ups خوش اندامی بدن
set-up خوش اندامی بدن
tromsillumination معاینه اندامی بوسیله انداختن روشنایی زیاد بر روی ان
secernent تراوش افزا اروی تراوش افزا
hottentot یکی از انواع بومیهای جنوب افریقا که اندامی کوتاه ورنگ قهوهای مایل به زرددارند
afterwards پس ازان
thereof=of that ازان
therefter ازان پس
thence پس ازان
therefter پس ازان
away پس ازان
thereafter بعد ازان
eftsoon اندکی پس ازان
it is all greek to me ازان سودرنمیاورم
this is inferior to that این ازان
long a مدتهاپس ازان
therein ازان حیث
subsequent to that event پس ازان رویداد
this is better than that این ازان بهتراست
next نزدیک ترین پس ازان
it is pervious to light روشنایی ازان می گذرد
he is not of that stamp ازان جنس نیست
dye wood چوبی که ازان رنگ میگیرند
wellŠwhat of it? چه نتیجهای ازان بدست می اید
to gut a book مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
i am impatient for it ازان بابت بیطاقت هستم
dice box پیالهای که طاس را ازان میریزند
he is not of that type ازان قبیل اشخاص نیست
fitch موی راسویاقلم مویی که ازان بسازند
i gave up the idea ازان خیال صرف نظر کردم
it came to my knowledge من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
feed door دری که ازان سوخت درکوره میریزند
mofette دهانهای که ازان دمه بد بو بیرون اید
it is not d. نمیتوان ازان صرف نظر کرد
fly amanita یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly agaric یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
castle میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
castles میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
ten yard خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
it savours of revenge بوی انتقام یاکینه جویی ازان می اید
fustic یکجورچوب زردکه رنگ پستهای ازان میگیرند
fly bane یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
to slit hide into thongs پوستی را بریده تسمههای باریک ازان دراوردن
chock قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
giants stride تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
to say grace دعای سپاسگزاری کردن پیش ازخوراک یاپس ازان
redan استحکامات دوپهلو که گوشه برجستهای ازان بیرون می ایستد
pete cock شیر کوچک که ازان هوا یابخار بیرون می اید
special vertict رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
gopher wood چوبی که کشتی نوح ازان ساخته شدوحدس میزنندسرویاکاج باشد
soever واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
weeps تراوش
infiltration تراوش
overflowing تراوش
leakage تراوش
gushed تراوش
permeation تراوش
percolation تراوش
gush تراوش
leak تراوش
gushes تراوش
leakages تراوش
transudation تراوش
seeps تراوش
seeped تراوش
seep تراوش
flux تراوش
variations تراوش
exudation تراوش
variation تراوش
seeping تراوش
leaked تراوش
weep تراوش
secretion تراوش
leaks تراوش
dead line خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
ballast وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود
helmcloud ابری که هنگام طوفان یاپیش ازان درسرکوه پدیدمی اید ابرقله
infiltrated تراوش کردن
seeps تراوش کردن
seepage surface سطح تراوش
transudate عرق تراوش
seepage area حوزه تراوش
exudes تراوش کردن
exuded تراوش کردن
leaks تراوش کردن
infiltrating تراوش کردن
infiltrates تراوش کردن
secernent تراوش کننده
seeps تراوش طبیعی
percolation فرورفت تراوش
seeping تراوش کردن
infiltration coefficient ضریب تراوش
ooze تراوش کردن
inpour تراوش کردن
transude تراوش کردن
seep تراوش طبیعی
seep تراوش کردن
oozed تراوش کردن
oozes تراوش کردن
seeped تراوش طبیعی
seeped تراوش کردن
exuding تراوش کردن
seeping تراوش طبیعی
exude تراوش کردن
infiltrate تراوش کردن
percolate تراوش کردن
percolated تراوش کردن
percolates تراوش کردن
osmose تراوش کردن
pourer تراوش کننده
osmotic تراوش کننده
osmotically از راه تراوش
perviousness تراوش پذیری
psychic secretion تراوش روانی
percolating تراوش کردن
leaked تراوش کردن
impermeable تراوش ناپذیر
seepage area منطقه تراوش
leak تراوش کردن
leakages تراوش کردن
leakage تراوش کردن
to spring a leak تراوش کردن
to leak تراوش کردن
osmosis اسمز تراوش
permeability تراوش پذیری
gleet تراوش سوزاکی
oozing تراوش کردن
grid leak تراوش شبکه
diffusion of electrolyte تراوش الکترولیت
gleet تراوش کردن
grey matter بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
mulches که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
muslin یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
mulch که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
rain box صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
drooled اب از دهان تراوش شدن
drools اب از دهان تراوش شدن
pour تراوش بوسیله ریزش
seep چکه تراوش کردن
pours تراوش بوسیله ریزش
puddling تراوش ناپذیر کردن
pouring تراوش بوسیله ریزش
drooling اب از دهان تراوش شدن
puddled soil خاک تراوش ناپذیر
impermeable غیر قابل تراوش
drool اب از دهان تراوش شدن
infiltration پالایش بوسیله تراوش
gleety مانند تراوش سوزاکی
seeps چکه تراوش کردن
seeping چکه تراوش کردن
poured تراوش بوسیله ریزش
seeped چکه تراوش کردن
impermeability نفوذناپذیری تراوش ناپذیری
exocrine بخارج تراوش کننده
brights disease تراوش پیشاب سفید
pliantly polonica یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
rib to prevent seepage پشت بند جلوگیری از تراوش
oozy لجن الود تراوش کننده
cycle stealing ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
calibrated orifice سوراخ یا تنگنایی با قطرداخلی مشخص جهت اندازه گیری یا کنترل جریانی که ازان عبور میکند
floating fender زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
edge detection اشکارسازی لبه ها الگوریتمی که با استفاده ازان یک کامپیوتر یا ادم مصنوعی میتواند بفهمد که چه اشیایی را می بیند
radiant flux درجه نشر و تراوش نیروی موجی
peptic gland دژ پبهی که شیره معده از ان تراوش میکند
seepage of oil تراوش طبیعی نفت در روی زمین
logogram چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
logograph چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
to concern something مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
reentrant subroutine زیرروالی که فقط یک نسخه ازان در حافظه اصلی قرار می گیرد و تگسط چندین برنامه دیگر به طور مشترک استفاده میشود
it is not t. برای این نیست که من این یکی را ازان بیشتردوست دارم
gemmule یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
hydathode ساختمان پوششی گیاهان عالی که دارای عمل تراوش مایع میباشند
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
to watch something مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
to stop somebody or something کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
id مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
to appreciate something قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی]
encloses احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
enclose احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
enclosing احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com