Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
dullish	اندکی تیره یاکمرنگ
Other Matches
halfway	اندکی
weeing	اندکی
eftsoons	اندکی پس از ان
wee	اندکی
slightly	اندکی
awhile	اندکی
partially	اندکی
dab	اندکی
some	اندکی
wees	اندکی
wait a bit	اندکی
dabbed	اندکی
dabs	اندکی
fewest	اندکی از کمی از
eftsoon	اندکی پس ازان
half mad	اندکی دیوانه
duskish	اندکی تاریک
parboiled	اندکی جوشاندن
parboils	اندکی جوشاندن
parboiling	اندکی جوشاندن
dryish	اندکی خشک
fewer	اندکی از کمی از
dankish	اندکی نمسار
dampish	اندکی نمسار
latish	اندکی دیر
loudish	اندکی بلند
parboil	اندکی جوشاندن
just before	اندکی پیش
just	اندکی پیش
choppy	اندکی متلاطم
few	اندکی از کمی از
right before	اندکی پیش
high	اندکی فاسد
highest	اندکی فاسد
highs	اندکی فاسد
somedeal	اندکی نسبتا
half made	اندکی دیوانه
peckish [British English] [colloquial] <adj.>	اندکی گرسنه
lie off	اندکی دور از کشتی
sail close to the wind	اندکی از اصول تجاوزکردن
ten kilometres and more	ده کیلومتر و اندکی بالا
wait a second	اندکی صبر کنید
narrowish	اندکی تنگ یا باریک
wait a minute	اندکی صبر کنید
frigid	دارای اندکی تمایل جنسی
to stay one's stomach	شکم خودرا اندکی سیرکردن
to take something off and pric	اندکی از بهای چیزی کاستن
put some milk to your tea	اندکی شیر بچایی خود بیفزایید
he is always a little peculiar	او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
to fang a pump	براه انداختن تلمبه بوسیله ریختن اندکی اب درتوی ان
to hark back	برگشتن) درگفتگوی ازتوله شکاری که اندکی برمیگرددتاردشکار رادوب
crabs	پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
crab	پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
murine	از تیره موش جانوری از تیره موش
true he is somewhat stingy....	راست است که اندکی خسیس است ولی ...
dark <adj.>	تیره
darkest	تیره
obscures	تیره
obscurest	تیره
types	تیره
obscuring	تیره
darker	تیره
type	تیره
typed	تیره
faint	تیره
darkness	تیره گی
caliginous	تیره
funereal	تیره
overcast	تیره
murky	تیره
fuzzier	تیره
fuzziest	تیره
fuzzy	تیره
cloudy	تیره
nebulous	تیره
murk	تیره
subfuscous	تیره
demomination	تیره
ilk	تیره
duskish	تیره
fainted	تیره
fainter	تیره
faintest	تیره
faints	تیره
gloomier	تیره
gloomiest	تیره
gloomy	تیره
opaque	تیره
gens	تیره
fuscous	تیره
enigmatical	تیره
strained	تیره
dashes	خط تیره
blackest	تیره
blacks	تیره
heavier	تیره
heavies	تیره
heavy	تیره
muddiest	تیره
muddies	تیره
muddier	تیره
muddied	تیره
heaviest	تیره
blacker	تیره
blacked	تیره
black	تیره
hazier	تیره
dash	خط تیره
haziest	تیره
owl light	تیره گی
hazy	تیره
dashed	خط تیره
turbid	تیره
muddying	تیره
muddy	تیره
obscure	تیره
obscured	تیره
dullest	تیره
indistinct	تیره
dulling	تیره
sombrous	تیره
nubilous	تیره
families	تیره
family	تیره
owl light	تیره
duller	تیره
dulls	تیره
dulled	تیره
nebulose	تیره
dull	تیره
obscurer	تیره
vertebral column	تیره پشت
dingily	بطور تیره
dorsal tabes	سل مغز تیره
sloe	ابی تیره
gen	تیره یا سرده
aubergines	ارغوانی تیره
haziest	تیره و تار
darksome	اندک ی تیره
dark <adj.>	رنگ تیره
sloes	ابی تیره
bedgown	تیره کردن
inturbidate	تیره کردن
bedim	تیره کردن
bemirch	تیره کردن
cloudily	بطور تیره
dark hued	تیره رنگ
darkener	تیره کننده
myelon	مغز تیره
darkle	تیره تاریک
yin yang	تیره و روشن
mytaceous	از تیره مورد
ridge bone	تیره پشت
muridae	تیره موش
rosacex	تیره گل سرخ
muddily	بطور تیره
sad coloured	تیره رنگ
mistily	بطور تیره
spinal marrow	مغز تیره
medulla spinalis	مغز تیره
rannunculacea	تیره الاله
rachis	تیره پشت
picidae	تیره دارکوب
myrtaceae	تیره مورد
myelitis	مغز تیره
myel	مغز تیره
mustelidea	تیره راسو
muscidea	تیره مگس
muscid	از تیره مگس
obscuration	تیره سازی
overcloud	تیره کردن
marking guage	خط کش تیره دار
malvaceae	تیره خطمی
subfamily	تیره فرعی
subgenus	تیره فرعی
terne	تیره رنگ
terneplate	تیره رنگ
to go to the shades	تیره کردن
fulvous	سبزه تیره
felidae	تیره گربه
encloud	تیره کردن
musaceae	تیره موز
hard hyphen	خط تیره واصل
soft hyphen	خط تیره اختیاری
madderwort	تیره روناسیان
lurid flame	شعله تیره
lowery	تیره وگرفته
loury	تیره وگرفته
lour	تیره شدن
joiner's gauge	خط کش تیره دار
simple beam	تیره ساده
soft hyphen	خط تیره شرطی
urtica	تیره گزنه
thick	تیره ابری
tarnishing	تیره کردن
tarnishes	تیره کردن
dims	تیره کردن
tarnished	تیره کردن
bleary	تیره وتار
tarnish	تیره کردن

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com