Dictiornary-Farsi | انرژی خروج درونی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
inner work function	انرژی خروج درونی


Other Matches

electron affinity	انرژی خروج
work function	انرژی خروج
internal energy	انرژی درونی
outer work function	انرژی خروج بیرونی
Internal energy	انرژی درونی [فیزیک]
muzzle energy	انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود
internal furnace	کوره درونی بوته درونی اشتعال درونی
virtual level	تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
dynamically	نیروی فعاله درونی فعالیت درونی
dynamic	نیروی فعاله درونی فعالیت درونی
pair production	تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
intrinsic energy	انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
energy transition	عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
european unclear a energy agency	اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
fission to yield ratio	توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
sound absorption	خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
emersion	خروج
exhausts	خروج
outgo	خروج
exodus	خروج
emissions	خروج
emission	خروج
propulsion	خروج
exhaust	خروج
leakage or breakage	خروج
egression	خروج
exits	خروج
prolapsus	خروج
egress	خروج
exit	خروج
internal	درونی
in-	درونی
interiors	درونی
in	درونی
in-	:درونی
inward	درونی
inside	درونی
insides	درونی
infelt	درونی
civil	درونی
interior	درونی
in	:درونی
endogenous	درونی
subjective	درونی
intestine	درونی
indoor	درونی
innermost	درونی
inner	درونی
intrinsic	درونی
intestines	درونی
tumble home	خم درونی
inmost	درونی
angle of emergence	زاویه خروج
dump valve	شیر خروج
debouch	راه خروج
emergency exit	در خروج اضطراری
log off	خروج از سیستم
eccentricity	خروج از مرکز
emergency exit	خروج اضطراری
out flow of capital	خروج سرمایه
capital outflow	خروج سرمایه
eccentricity	خروج از مرکزیت
light spill	خروج نور
debouchment	خروج ازتنگنا
transpiration	خروج نفوذ
spurt	خروج ناگهانی
spurted	خروج ناگهانی
spurting	خروج ناگهانی
spurts	خروج ناگهانی
blow out	خروج ناگهانی
ejaculate	خروج منی
order off the field	حکم خروج
order off	حکم خروج
ejaculated	خروج منی
ejaculates	خروج منی
ejaculating	خروج منی
spermatism	خروج منی
logout	خروج از سیستم
defecation	خروج مدفوع
log out	خروج از سیستم
prolapse of the uterus	خروج سیبک
outlet	مجرای خروج
exit point	نقطه خروج
exhaust velosity	سرعت خروج
exhaust valve	شیر خروج
exeat	اجازهء خروج
outlets	مجرای خروج
outage	راه خروج
emission	صدور خروج
outages	راه خروج
eccentricities	خروج از مرکز
ingress and egress	دخول و خروج
eccentricities	خروج از مرکزیت
emissions	صدور خروج
internal force	نیروی درونی
endoderm	پرده درونی
inherent viscosity	گرانروی درونی
endocardium	پرده درونی دل
logarithmic viscosity number	گرانروی درونی
enteroceptor	گیرنده درونی
interoceptor	گیرنده درونی
endogenous event	رویداد درونی
interiors	درونی درون
endophasia	تکلم درونی
cooptation	انتخاب درونی
internal friction	سایش درونی
inflow	ریزش درونی
ingrowth	رویش درونی
indravgnt	جریان درونی
interior	درونی درون
internal friction	اصطکاک درونی
dynamically	نیروی درونی
entophyte	انگل درونی
interior affairs	کارهای درونی
interiority	درونی بودن
bal badak	تیغ درونی پا
interflow	جریان اب درونی
intrados springing line	پاطاق درونی
pore pressure	فشار درونی
intercorrelation	وابستگی درونی
the inner layer	لایه درونی
inner speech	گفتار درونی
the inner layer	چینه درونی
internal inhibition	بازداری درونی
internal command	فرمان درونی
internal consistency	هماهنگی درونی
internal font	فونت درونی
inmost thoughts	اندیشههای درونی
pectoral	صدری درونی
pectorals	صدری درونی
inner loop	حلقه درونی
ductless gland	غده درونی
subjectivity	درونی بودن
indoor	درونی داخلی
internal conversion	تبدیل درونی
inner shell electron	الکترون درونی
internal secretion	ترشح درونی
internalization	درونی ساختن
internalised	درونی کردن
internalises	درونی کردن
internalising	درونی کردن
internalize	درونی کردن
in-fighting	کشمکش درونی
internal reflection	انعکاس درونی
internalizing	درونی کردن
aula	حیاط درونی
archivolt	قوس درونی
spring of intrados	پاطاق درونی
springing of soffit	پاطاق درونی
intrinsic approach	رهیافت درونی
internal temperature	دمای درونی
intrinsic motivation	انگیزش درونی
internalizes	درونی کردن
intrados	قوس درونی
internalized	درونی کردن
esoteric	رمزی درونی
internal phase	فاز درونی
dynamic	نیروی درونی
internal vibrator	لرزاننده درونی
loggia	ایوان درونی
internal work	کار درونی
interpolations	براورد درونی
innate	درونی چسبنده
internality	درونی بودن
internal pressure	فشار درونی
interpolation	براورد درونی
eccentricities	گریز یا خروج از مرکز
clearing outwards	اعلامیه خروج کشتی
clearance outwards	مجوز خروج کشتی
exophthalmos	خروج تخم چشم
freedom of entry and exit	ازادی ورود و خروج
fifo	خروج به ترتیب ورود
eccentricity	گریز یا خروج از مرکز
infinite	حلقهای که خروج ندارد.
primer leak	خروج گازاز ته چاشنی
steam tight	مانع خروج بخار
eccentricity of the load	خروج از مرکزیت بار
exhausts	تخلیه کردن خروج
exhausts	خروج گاز یابخار
shelling	برنامه خروج موقت
exhaust	تخلیه کردن خروج
exhaust	خروج گاز یابخار
gas tight	مانع خروج گاز
shells	برنامه خروج موقت
shell	برنامه خروج موقت
undoubling	خروج از دوبلگی شطرنج
out flow of labor	خروج نیروی کار
Where is the emergency exit?	در خروج اضطراری کجاست؟
endosporium	غشاء درونی تخم
internalization	درونی یا باطنی کردن
endocrane	سطح درونی جمجمه
inside berm	سکوی شیببر درونی
midland	بین الارضین درونی
internist	متخصص داروهای درونی
psychogenesis	پیدایش نیروی درونی
scarp	دیوار درونی خندق
sacrp	دیوار درونی خندق
endometrium	پرده درونی زهدان
endometritis	اماس درونی زهدان
endospore	غشاء درونی تخم