English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 183 (9 milliseconds)
English Persian
troglodyte انسانهای غارنشین وحشی
Other Matches
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
palaeoanthropic وابسته به انسانهای عصرقدیم
paleethnology مبحث شناسایی انسانهای قدیم
brutify وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
troglodyte غارنشین
troglodytic غارنشین
cave dweller غارنشین
cavemen غارنشین
caveman غارنشین
wild fowl مرغان وحشی پرندگان وحشی
ferae naturae وحشی ذاتا وحشی
ruffian وحشی
ferine وحشی
hare brained وحشی
savages وحشی
gris وحشی
savage وحشی
savaged وحشی
rambunctious وحشی
savaging وحشی
ruffians وحشی
barbaric وحشی
undaunted وحشی
boarish وحشی
anthropophagus وحشی
feral وحشی
Gothic وحشی
uncivilized وحشی
ruttish وحشی
ungovernable وحشی
unmannerly وحشی
truculent وحشی
ferocious وحشی
unshapen وحشی
wild وحشی
wildest وحشی
unshaped وحشی
barbarous وحشی
wilds وحشی
sylvatic وحشی
savaging وحشی شدن
fellness وحشی گری
savaging وحشی کردن
mallard اردک وحشی
barbarise وحشی کردن
savaged وحشی شدن
savaged وحشی کردن
savages وحشی شدن
savages وحشی کردن
mustang اسب وحشی
imbrute وحشی شدن
manlike جنس نر وحشی
toadflax کتان وحشی
on the same p as the savages درترازو وحشی ها
onion couch یکجور جو وحشی
onion grass یکجور جو وحشی
tiger cat گربه وحشی
semi barbarian نیم وحشی
horsemint نعناع وحشی
gothicism وحشی گری
feral child کودک وحشی
Wild West غرب وحشی
wildness وحشی گری
barbarize وحشی کردن
wildling حیوان وحشی
charlock خردل وحشی
farouche وحشی صفت
wild rice برنج وحشی
saracen کافر وحشی
brutalizing وحشی شدن
wildlife حیوانات وحشی
headaches خشخاش وحشی
wildcat گربه وحشی
bestiality وحشی گری
headache خشخاش وحشی
wildcats گربه وحشی
grossing وحشی توده
wildfowl اردک وحشی
brutalised وحشی شدن
brutalises وحشی شدن
buffaloes گاو وحشی
brutalizes وحشی شدن
brutalized وحشی شدن
buffalo گاو وحشی
brutalize وحشی شدن
brutalising وحشی شدن
bullock گوساله وحشی
bullocks گوساله وحشی
grossest وحشی توده
grosses وحشی توده
savage وحشی کردن
savage وحشی شدن
uncivilly وحشی بی ادب
mallards اردک وحشی
parsnip زردک وحشی
cheetahs یوزپلنگ وحشی
cheetah یوزپلنگ وحشی
parsnips زردک وحشی
parsnips هویج وحشی
grosser وحشی توده
grossed وحشی توده
gross وحشی توده
uncivil وحشی بی ادب
parsnip هویج وحشی
wild beasts جانوران وحشی وحوش
marijuana تنباکوی وحشی بیابانی
marihuana تنباکوی وحشی بیابانی
perfection of savagery کمال وحشی گری
ruffianly گردن کلفت وحشی
sheldrake اردک وحشی دریایی
styrax بوته وحشی جاوی
wild parsley انواع هویج وحشی
buffs گاو وحشی زردنخودی
buff گاو وحشی زردنخودی
wildfowler شکارچی غاز وحشی
perfection of savagery نهایت وحشی گری
mallards نوعی مرغابی وحشی
barbarise وحشی گری کردن
barbarize بیگانه یا وحشی شدن
brent یکجورغاز وحشی کوچک
ferocity وحشی گری سبعیت
caprifig درخت انجیر وحشی
gooseberry bush درخت انگور وحشی
feral حیوان شکاری وحشی
barbarian ادم وحشی یابربری
barbarians ادم وحشی یابربری
greylag غاز وحشی اروپایی
leopard پلنگ گربه وحشی
madcap ادم بی پروا و وحشی
brutal حیوان صفت وحشی
the african savages وحشی های آفریقا
leopards پلنگ گربه وحشی
mallard نوعی مرغابی وحشی
catamount ادم پس کوهی و وحشی صفت
catamountain ادم پس کوهی و وحشی صفت
wild eyed دارای چشمان وحشی وخیره
warrens محل نگهداری حیوانات وحشی
wilding گیاه یا میوه خودرو وحشی
polecats موش خرمای وحشی اروپایی
polecat موش خرمای وحشی اروپایی
warren محل نگهداری حیوانات وحشی
charreada سواری مکزیکی اسب وحشی
brutalised وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalize وحشی یا حیوان صفت کردن
passenger pigeon کبوتر وحشی امریکای شمالی
brutalising وحشی یا حیوان صفت کردن
reclaim animal حیوانات وحشی تربیت شده
brutalized وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalizes وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalises وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalizing وحشی یا حیوان صفت کردن
masterwort سنبل ختایی جاوه وحشی
zootechnics فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
zootechny فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
cougars گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
cougar گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
to have the wild stag's foot <idiom> در چابکی پای آهوی وحشی داشتن.
diana الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
saddle bronc riding سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
kheda کدا:خانهای که فیلهای وحشی رادران گرفتارمیسازند
passanger شاهین وحشی جوان را هنگام مهاجرت گرفتن
agriology مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
roughrider سوار کار ماهر اسبهای چموش و وحشی
bareback riding سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
razorback خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
spoons طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
pandours or doors امنیه وحشی درنده خو که درسال 1471 تشکیل شد وچندی پس از ان جز ارتش اطریش گردید
spoon طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooning طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooned طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
fetish اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
fetishes اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
desert [طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
honking صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
pigsticking شکار گراز وحشی با نیزه گراز کشی
safflower گل رنگ [این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
succory کاسنی تلخ کاسنی وحشی
wildling گیاه وحشی گیاه خودرو
heathenize کافر کردن و وحشی کردن کافر شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com