Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (8 milliseconds)
English
Persian
first order reflection
انعکاس مرتبه یک
Other Matches
echo
انعکاس صدا انعکاس موج
echoing
انعکاس صدا انعکاس موج
echoes
انعکاس صدا انعکاس موج
echoed
انعکاس صدا انعکاس موج
thrice
سه مرتبه
enmasse
یک مرتبه
order
مرتبه
echelon
مرتبه
echelons
مرتبه
once in a whiled
یک مرتبه
rank
مرتبه
all of a sudden
یک مرتبه
ranks
مرتبه
ranked
مرتبه
place
وهله مرتبه
position
مرتبه مقام
positioned
مرتبه مقام
bond order
مرتبه پیوند
hierarchy
مرتبه بندی
second order
مرتبه دوم
first order
مرتبه اول
ninth
نهمین مرتبه
low order
مرتبه پایین
ninths
نهمین مرتبه
semidiurnal
دو مرتبه در روز
elevated
بلند مرتبه
third order reaction
واکنش مرتبه سه
three fold
سه دفعه سه مرتبه
exalted
بلند مرتبه
second class
دومین مرتبه
nth
در مرتبه بیشمار
first order reaction
واکنش مرتبه یک
order of matrix
مرتبه ماتریس
pooh bah
عالی مرتبه
hierarchies
مرتبه بندی
manyfold
چندین مرتبه
placing
وهله مرتبه
order of magnitude
مرتبه بزرگی
places
وهله مرتبه
stair
مرتبه درجه
first order transition
گداز مرتبه یک
reflectiveness
انعکاس
reflection
انعکاس
replication
انعکاس
reflexion
انعکاس
reflectance
انعکاس
reactions
انعکاس
reactional
انعکاس
reaction
انعکاس
higher order factor
عامل مرتبه بالا
second derivative
مشتق مرتبه دوم
top flight
اعلی ترین مرتبه
sphere
مرتبه حدود فعالیت
m
مرتبه دوازدهم یاسیزدهم
flare up
<idiom>
یک مرتبه عصبانی شدن
pseudo first order reaction
واکنش شبه مرتبه یک
low order bit
بیت مرتبه پایین
second order reaction
واکنش مرتبه دوم
spheres
مرتبه حدود فعالیت
second order factor
عامل مرتبه دوم
to pull short
یک مرتبه جلوگیری کردن
baronetcy
مقام و مرتبه بارونی
second order conditions
شرایط مرتبه دوم
reflecting power
قدرت انعکاس
reflection plane
صفحه انعکاس
reflectance ink
جوهر انعکاس
reflectance
قابلیت انعکاس
internal reflection
انعکاس درونی
reflexible
قابل انعکاس
reflexibility
انعکاس پذیری
echoed
انعکاس صدا
echoes
انعکاس صدا
echoing
انعکاس صدا
echo
انعکاس صدا
reflector
الت انعکاس
reflectors
الت انعکاس
zigzag reflection
انعکاس متعدد
anechoic
بدون انعکاس
atmospheric refraction
انعکاس جوی
bottom bounce
انعکاس از کف دریا
reflexible
انعکاس پذیر
reflexivity
انعکاس پذیری
repercussion
انعکاس برگشت
vellicate
دوبار دودفعه دو مرتبه دوبرابر
ring a bell
<idiom>
یک مرتبه موضوعی را به خاطر آوردن
to stop short
یک مرتبه ایستادن یا مکث کردن
derivatives of higher order
مشتقهای مرتبه بالا
[ریاضی]
third long period
تناوب بزرگ مرتبه سوم
etesian
سالی یک مرتبه واقع شونده
nineteen
نوزدهمین مرتبه نوزده تایی
nineteens
نوزدهمین مرتبه نوزده تایی
catacoustics
مبحث انعکاس صوت
echo sounder
انعکاس سنج صدا
reflectorize
ایجاد انعکاس کردن
rotational reflection axis
محور چرخش انعکاس
reflecterize
ایجاد انعکاس کردن
brightness
تغییر شدت انعکاس نور
coastal refraction
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
catadioptrics
مبحث انعکاس و انکسار نور
baffle
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffled
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
echo sounding
عمق یابی انعکاس صوت
echo suppression
جلوگیری یا تضعیف انعکاس صوت
baffles
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffling
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
antiphony
انعکاس یا جواب سرود وموسیقی
homing mine
مین حساس به انعکاس امواج
ice blink
سفیدی افق از انعکاس دریا
knight bachelor
پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
sunlight
تابش افتاب انعکاس نور خورشید
fixed echo
انعکاس ثابت روی صفحه رادار
snowblink
انعکاس نور خورشید بر روی برف یا یخ
photogene
انعکاس یا تصویر بعدی چیزی در شبکیه
debutant
دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
to the echo
چنان بلند که تولید انعکاس صدا می نماید
projective
طرحی ایجاد شده بوسیله انعکاس یاتصویر
keying interval
فاصله زمانی بین دو انعکاس موج رادار
active mine
مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
sky man
انعکاس عکس برف یا زمین یاشکل ابها در ابرها
microphonics
انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
illumination by reflection
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس یا شکست نور
feedback
پس دهی فیدبک انعکاس انرژی ازمداری به مدار دیگر
luminaire
دستگاه نورافکن مرکب ازحباب ودستگاه انعکاس نوروغیره
terrain return
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
outclassed
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclasses
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclass
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassing
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
sky glow
انعکاس نور یک جنگ افزار یاشعله دهانه ان در صفحه اسمان
side tone
انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
spline
در گرافیک کامپیوتری کثیرالجملهای چند قطعهای با تدوام مرتبه اول بین قطعههای ان
glared
انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glare
انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glares
انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
balance
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balances
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
berber knot
گره مراکشی که بدور دو تار دو مرتبه گره می خورد
confusion reflector
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
illumination by diffusion
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
skin paint
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
water sky
لکههای دریاچهای شکل درداخل ابرها شکل انعکاس تصویر دریاچه ها روی ابر
white out
انحراف افق به علت انعکاس نور خورشید روی برف خطای تشخیص محل افق
blue book
کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
reflectance
قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
radar return
انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com