English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
exterminative انهدام کننده
Other Matches
disposal انهدام
extinguishment انهدام
extermination انهدام
destruct انهدام
devastation انهدام
destroy انهدام
destroys انهدام
destroying انهدام
stramash انهدام
destruction انهدام
bacteriolysis انهدام باکتری
extinction اعدام انهدام
destructible انهدام پذیر
destruction اتلاف انهدام
survivals رهایی از انهدام
probability of kill احتمال انهدام
subversion انهدام تخریب
survival رهایی از انهدام
destructibility قابلیت انهدام
exterminable نابودساختنی قابل انهدام
demolitions ویران سازی انهدام
demolition ویران سازی انهدام
exterminative مایه انهدام یا انقراض
disposable end item اماد یا اقلام قابل انهدام
exterminatory اسباب نابودی مایه انهدام یا انقراض نابودسازنده
disposal انهدام اسناد و مدارک یا وسایل مصرف واگذار کردن
cryptocustodian مسئول نگهداری یا کار کردن یا انهدام وسایل رمز
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
prattfall پچ پچ کننده
prater پچ پچ کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
fillets پر کننده
ear-splitting کر کننده
mauler له کننده
solvents اب کننده
solvent اب کننده
filleting پر کننده
fillet پر کننده
filleted پر کننده
trackers پی کننده
refutative رد کننده
noncommittal رد کننده
solver حل کننده
bender خم کننده
refutatory رد کننده
benders خم کننده
catterer پچ پچ کننده
commulator یک سو کننده
puffer پف کننده
refuser رد کننده
thinner کم کننده
renunciant رد کننده
fluxing oil اب کننده
fizzy کف کننده
attacking تک کننده
renunciant کننده
tracker پی کننده
fillers پر کننده
filler پر کننده
deflective کج کننده
skittish رم کننده
mumbler من من کننده
sensor حس کننده
bidders کننده
spurner رد کننده
crusher له کننده
squasher له کننده
mitigative کم کننده
jaberer پچ پچ کننده
bidder کننده
mitigatory کم کننده
swooner غش کننده
crepitant خش خش کننده
surfy کف کننده
attenuant اب کننده
squelcher له کننده
bandwidth یچ کننده
abjurer or abjuror کننده
syncopator غش کننده
whisperer پچ پچ کننده
hopper لی لی کننده
hoppers لی لی کننده
repudiationist رد کننده
deletive حک کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com