Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 74 (5 milliseconds)
English
Persian
for a iknow
انچه من می دانم
Other Matches
i do know
می دانم
for a iknow
تا انجا که می دانم
I don't know it either!
<idiom>
من هم نمی دانم!
As far as I know . So far as I know.
تا آنجا که من می دانم
For goodness sake ,how do I know?
بابا من چه می دانم ؟
i deed it my duty to
وفیفه خود می دانم که
I appreciate the fact that ...
من قدر این را می دانم که ...
I dont know what is what.
نمی دانم چی به چیه
I dont exactly know.
درست نمی دانم
Ask me another !
<idiom>
من نمی دانم!
[اصطلاح روزمره]
I dont know and I dont want to know .
نه می دانم ونه می خواهم بدانم
Now you're asking me one!
<idiom>
من نمی دانم!
[اصطلاح روزمره]
I dont know what became of him .
نمی دانم چه بسرش آمد
I know best where my interests lie.
صلاح کارم را خودم بهتر می دانم
I feel morally bound to …
از نظر اخلاقی خود را مقید می دانم که ...
I have done my homework. I know how to cope .
من درسم را روان هستم (می دانم چه؟ کنم )
I dont know ( dont have the faintest idea) where the hell she has gone .
نمی دانم کدام گوری رفته است
If I lay my hands on him.
اگر دستم به اوبرسد می دانم چکار کنم
that which
انچه
whatever
هر انچه
whatever
انچه
how much does a vacation cost?
[American E]
[when amount is indeterminate]
<idiom>
من هم نمی دانم
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string?
[Britisch E]
[Australian E]
[when length amount or duration is indeterminate]
<idiom>
من هم نمی دانم
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
oive such as you have
انچه که داریدبدهید
what
هرچه انچه
so far as
تا ان اندازه که انچه
as far as i can see
انچه من می فهمم
as far as in me lies
انچه از من بر می اید
as for as i know
انچه من میدانم
i lent him what money i had
انچه پول ...
for aught i know
انچه من میدانم
purview of a book
انچه کتابی فرامیگیرد
pitcherful
انچه دریک سبوجابگیرد
ties of friendship
انچه دوستی اقتضامیکند
penful
انچه در یک قلم جا گیرد
he did his level best
انچه از دستش برامدکرد
the needful
انچه باید کرد
makefast
انچه قایق را به ان میبندند
more than needs
بیش از انچه بایسته
the requirements of the law
انچه درقانون قید شده
so far as i can guess
انچه من میتوانم حدس بزنم
my sentiment toward him
انچه من راجع باواحساس میکنم
layered
انچه مربوط به لایه ها باشد
out of sight out of mind
از دل برود هر انچه از دیده برفت
it purports that
انچه از این فهمیده میشوداین که .....
i did all in my power
انچه در توانم بود کردم
do the necessary
انچه باید کرد بکنید
cartful
انچه دریک گاری جا بگیرد
capful
انچه دریک کلاه جابگیرد
my recollectio of it is
انچه من بیادمی اورم اینست
he undid what i had done
انچه من رشته بودم او پنبه کرد
i paid his d. wages
مزد او را انچه لازم بود دادم
bound
انچه که کارائی یک سیستم رامحدود میکند
whatsoe'er
هیچ هیچگونه هرقدر انچه هرانچه
the document purports that
انچه از این سند مفهوم میشوداینست که
redefinable
انچه مجددا قابل تعریف است
penny worth
انچه برابر یک پنی میتوان خرید
finding
انچه کارگر ازخود بر سر کار می برد یافت
findings
انچه کارگر ازخود بر سر کار می برد یافت
i speak under correction
انچه می گویم ممکن است درست نباشد
fortuitism
اعتقادباینکه انچه درطبیعت پیداشده اتفاقی بوده
whaterer
هرچه انچه هرانچه هرقدر هیچ گونه
what you see is what you get
انچه می بینید همان است که بدست می اورید
i overpaid him for his work
مزد کارش را بیش از انچه حقش بود دادم
nemo dat quod non habet
هیچ کس نمیتواند انچه راکه مالکش نیست را به دیگری دهد
fortuist
کسیکه معتقداست که انچه درطبیعت پیداشده اتفاقی بوده است
breach of trust
کوتاهی درانجام دادن انچه که به موجب سند تنظیمی در تاسیس حقوقی می بایستی انجام دهد
materialism
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
book value
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
gurantee
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
whateer
هرانچه انچه هرانچه هرقدر هرچه
lapful
به قور یک دامن انچه در یک دامن جاگیرد
halfpennyworth
انچه به نیم پنی خریده شود ارزش نیم پنی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com