Dictiornary-Farsi | انگشت نمایی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
notoriety	انگشت نمایی


Other Matches

mitten	دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
mittens	دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
spectroscopic binary	دوتایی طیف نمایی دوتایی بیناب نمایی
fingerprint	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprints	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
squalidity	بد نمایی
effeminacy	زن نمایی
male protest	نر نمایی
exponential	نمایی
bimodal	دو نمایی
unimodal	یک نمایی
modal	نمایی
modals	نمایی
squalidness	بد نمایی
shabbiness	نخ نمایی
seediness	بد نمایی
aberration	کج نمایی
grinning	دندان نمایی
grins	دندان نمایی
grandiosity	بزرگ نمایی
illusionism	عمق نمایی
holographic image	نمایی از شی سه بعدی
foreshortening	کوته نمایی
exhibitionism	عورت نمایی
magnification	درشت نمایی
tokenism	نمونه نمایی
stereoscopics	برجسته نمایی
slow motion	کند نمایی
grinned	دندان نمایی
transparencies	پشت نمایی
transparency	پشت نمایی
pleading	برهان نمایی
masculine protest	نرینه نمایی
likelihood	درست نمایی
master stroke	هنر نمایی
ostentation	خود نمایی
illusionism	سه بعد نمایی
magnifications	درشت نمایی
magnifications	بزرگ نمایی
maculation	ملوث نمایی
magnification	بزرگ نمایی
grin	دندان نمایی
pearliness	مروارید نمایی
death feigning	مرده نمایی
transparecy	پشت نمایی
transparence	پشت نمایی
puppyhood	خود نمایی
exponential rate	اهنگ نمایی
saber rattling	قدرت نمایی
sanctified airs	مقدس نمایی
sanctimoniousness	مقدس نمایی
exponent bias	پیشقدر نمایی
sanctimony	مقدس نمایی
exponential curve	منحنی نمایی
flares	خود نمایی
flare	خود نمایی
exponential distribution	توزیع نمایی
exponential function	تابع نمایی
exponential rate	نرخ نمایی
dichroism	دو رنگ نمایی
spectroscopy	بیناب نمایی
spectroscopy	طیف نمایی
verisimilitude	راست نمایی
boldfacing	درشت نمایی
sightliness	خوش نمایی
characterization	منش نمایی
pretentiousness	خود نمایی
prewetting	پیش تر نمایی
playing dead	مرده نمایی
showiness	خود نمایی
puppydom	خود نمایی
data display	داده نمایی
characterize	منش نمایی کردن
characterises	منش نمایی کردن
circular dischroism	دو رنگ نمایی دورانی
to cut a dash	خود نمایی کردن
characterised	منش نمایی کردن
parading	خود نمایی کردن
woolliness	پشم نمایی پرپشمی
direction indicator	دستگاه جهت نمایی
characterized	منش نمایی کردن
characterizes	منش نمایی کردن
characterizing	منش نمایی کردن
ebullioscopy constant	ثابت غلیان نمایی
to prank out oneself	خود نمایی کردن
masterstroke	هنر نمایی شاهکار
masterstrokes	هنر نمایی شاهکار
parades	خود نمایی کردن
paraded	خود نمایی کردن
maximum liklihood	درست نمایی بیشینه
likelihood ratio	بهر درست نمایی
lateral magnifying power	درشت نمایی جانبی
characterising	منش نمایی کردن
prink	خود نمایی کردن
magnification factor	عامل درشت نمایی
parade	خود نمایی کردن
powers	درشت نمایی قدرت دوربین
magnifications	بزرگ سازی درشت نمایی
perspectives	عمق نمایی چشم انداز
panchromatic emulsion	امولسیون تمام رنگ نمایی
perspective	عمق نمایی چشم انداز
time constant of an exponential quantity	ثابت زمانی یک کمیت نمایی
power	درشت نمایی قدرت دوربین
powered	درشت نمایی قدرت دوربین
powering	درشت نمایی قدرت دوربین
maximum likelihood method	روش حداکثر درست نمایی
magnification	بزرگ سازی درشت نمایی
floating point calculation	محاسبات اعداد نمایی یا علمی
resolution	قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
pedantic	وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی
resolutions	قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
digits	انگشت
finger	انگشت
monodactylous	تک انگشت
dactyl	انگشت
digit	انگشت
adactylous	بی انگشت
fingers	انگشت
sandbar	جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
the little finger	انگشت کهین
gazing stock	انگشت نما
the ring finger	انگشت حلقه
sawison keut	نوک دو انگشت
the middle finger	انگشت میانه
medius	انگشت میان
rule of thumb	حساب انگشت
finger mark	اثر انگشت
pinky	انگشت کوچک
medius	انگشت وسطی
middle finger	انگشت میان
five finger	پنج انگشت
forefingers	انگشت شهادت
phalange	بند انگشت
soon koot	نوک انگشت
pinkie	انگشت کوچک
syndacty	چسبیده انگشت
soleprint	انگشت نگاری از پا
pollex	انگشت شست
potentilla	پنج انگشت
to become a byword	انگشت نماشدن
finger print	اثر انگشت
marplot	انگشت به شیر زن
toenails	ناخن انگشت پا
fingerprinted	اثر انگشت
fingerprinting	اثر انگشت
fingertip	نوک انگشت
fingertips	نوک انگشت
toenail	ناخن انگشت پا
conspicuous	انگشت نما
ring fingers	انگشت انگشتر
fingerprint	اثر انگشت
ring finger	انگشت انگشتر
forefinger	انگشت نشان
forefinger	انگشت شهادت
forefingers	انگشت نشان
the first or index finger	انگشت نشان
the first or index finger	انگشت شهادت
fingering	استفاده از انگشت
finger	انگشت زدن
egregious	انگشت نما
cinquefoil	پنج انگشت
cinqfoil	پنج انگشت
knuckles	بند انگشت
agnail	میخچهء پا یا انگشت پا
knuckle	بند انگشت
little fingers	انگشت کوچک
index finger	انگشت نشان
index fingers	انگشت نشان
finger painting	نقاشی با انگشت
dactylagraphy	انگشت نگاری
fingers	انگشت زدن
fingered	انگشت دار
fingered	انگشت مانند
digitiform	انگشت مانند
digitate	انگشت دار
fingerprints	اثر انگشت
dactyloscopy	انگشت نگاری
dactylitis	اماس انگشت
to run over	تند انگشت گذاشتن
To finger something.	به چیزی انگشت زدن
pinkie	انگشت کوچک دست
little finger	انگشت کوچک دست
nose-picking	انگشت کردن در بینی
tap the door with your fingers	انگشت بزنید بدر
To take fingerprints.	انگشت نگاری کردن
the little finger	انگشت کوچک کلنج
proverbialize	انگشت نما کردن
his hand lack one finger	دستش یک انگشت ندارد
his hand want's two fingers	دستش دو انگشت ندارد
finger thumb opposition	تقابل شست و انگشت
finger tapping	ضربه زنی با انگشت
index	نمودار انگشت سبابه
finger glass	فرف انگشت شوئی
finger play	استفاده از انگشت درشمشیربازی
finger mark	با انگشت چرک کردن
flagrant	انگشت نما رسوا
ring fingers	انگشت چهارم دست چپ
phalanges	استخوان انگشت گروه