English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
sequacious اهل تقلید تابع
Search result with all words
extracode توابع کوتاه در سیستم عامل که یک تابع سخت افزاری را تقلید میکند
Other Matches
nest 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nests 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
equivalence 1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
stubbed تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
library تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
libraries تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubs تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
fakes تقلید
faked تقلید
fake تقلید
emulation تقلید
sequacity تقلید
imitativeness تقلید
infringements تقلید
infringement تقلید
imitations تقلید
mimicry تقلید
mimesis تقلید
apery تقلید
imitation تقلید
mocks تقلید دراوردن
imitable قابل تقلید
copyright حق چاپ و تقلید
mimes تقلید دراوردن
mimed تقلید دراوردن
personate تقلید کردن از
mime تقلید دراوردن
mimetism تقلید استتاری
mock up تقلید کردن
miming تقلید دراوردن
mock تقلید دراوردن
copyright چاپ و تقلید
copyrights چاپ و تقلید
copyrights حق چاپ و تقلید
imitativeness استعداد تقلید
mimesis تقلید واگیری
mimetism تقلید حفافتی
imitatively از روی تقلید
imitative of تقلید کننده از
imitability قابلیت تقلید
simulafe تقلید کردن
hokeypokey تقلید واداواصول
mocking تقلید دراوردن
fabricates تقلید کردن
emulates تقلید کردن
impressionist تقلید درآور
mimicking <adj.> <pres-p.> تقلید کردن
emulating <adj.> <pres-p.> تقلید کردن
mimics تقلید کردن
mimetic وابسته به تقلید
impressionists تقلید درآور
pantomiming <adj.> <pres-p.> تقلید کردن
take for granted <idiom> تقلید از چیزی
pantomime تقلید در اوردن
pantomimes تقلید در اوردن
burlesques تقلید و هجوکردن
patterning تقلید کردن
emulated تقلید کردن
simulation تقلید تمارض
simulations تقلید تمارض
mocked تقلید دراوردن
farces تقلید لودگی
terminal emulation تقلید ترمینالی
fabricating تقلید کردن
farce تقلید لودگی
exemplary شایان تقلید
stereotyped تقلید شده
emulate تقلید کردن
monkeys تقلید دراوردن
mimicked تقلید کردن
monkey تقلید دراوردن
mimic تقلید کردن
fabricated تقلید کردن
fabricate تقلید کردن
burlesque تقلید و هجوکردن
burlesques تقلید رقص لخت
mimesis تقلید هنر از واقعیات
burlesque تقلید رقص لخت
adopting the opinion تقلید در مسائل شرعی
inimitable غیر قابل تقلید
birdcall تقلید صدای پرنده
parody تقلید مسخره امیزکردن
copycat <idiom> تقلید از شخص دیگری
parodies تقلید مسخره امیزکردن
mimes تقلید نمایش بدون گفتگو
pastiches تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
pastiche تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
it is copyright حق چاپ و تقلید محفوظ است
mime تقلید نمایش بدون گفتگو
travesties تقلید مسخره امیز کردن
travesty تقلید مسخره امیز کردن
mimed تقلید نمایش بدون گفتگو
miming تقلید نمایش بدون گفتگو
to copyright حق چاپ و تقلید را محفوظ کردن
to go to school to یاد گرفتن یا تقلید کردن از
simulates تقلید نشان دادن وانمود کردن
simulating تقلید نشان دادن وانمود کردن
simulate تقلید نشان دادن وانمود کردن
onomatopoeic به تقلید صدغا درست شده تقلیدی
inimitably چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
parody نوشته یاشعری که تقلید از سبک دیگری باشد
transvestism تقلید از روش و طرز لباس جنس مخالف
parodies نوشته یاشعری که تقلید از سبک دیگری باشد
cults هوس وجنون برای تقلید از رسم یاطرز فکری
cult هوس وجنون برای تقلید از رسم یاطرز فکری
all right reserved هرگونه حقی محفوظ است اعم از چاپ یا تقلید یاترجمه
transvestite کسی که در لباس ورفتار ازجنس مخالف خود تقلید میکند
emulation نرم افزار یا سخت افزاری که از سیستم دیگر تقلید میکند
transvestites کسی که در لباس ورفتار ازجنس مخالف خود تقلید میکند
echolalia تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
re entry فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re-entry فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
mocking bird یکجور پرنده درامریکای شمالی که صدای مرغان دیگر رابخوبی تقلید میکند
machined یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machines یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
Biomimicry تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
simulation عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
simulations عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
positive که متن و گرافیک به رنگ سیاه ری زمینه سفید نشان داده میشود تا از صفحه چاپ شده تقلید کند
in circuit emulator ای که وسیله یا مدار مجتمع را تقلید میکند و وارد یک سیستم جدید یا خطادار میشود برای بررسی صحت کار ان
frostwork نقشی که به تقلید ان درست کنند طراحی شبیه شبنم یخ زده طراحی گردی
plotters چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
plotter چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
imit ative deception فریب ایستگاههای گیرنده دشمن با تقلید امواج ایستگاههای ان
piracy چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
AI طراحی و پیشبرد برنامههای کامپیوتری که از هوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید می کنند و شامل دلایل ابتدایی و سایر خصوصیات بشری هستند
intelligence طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
dependent تابع
apanage تابع
dependants تابع
servitor تابع
sequela تابع
dependant تابع
sequent تابع
citizen تابع
subordinative تابع
suffragan تابع
subservient تابع
incidents تابع
adjective تابع
follwer تابع
incident تابع
subsidiary تابع
accessory تابع
subsidiaries تابع
function code کد تابع
function generator تابع زا
citizens تابع
amenable تابع
subject تابع
subordinate تابع
subordinated تابع
subordinates تابع
subordinating تابع
subaltern تابع
adjectives تابع
subjected تابع
tributary تابع
subjecting تابع
subjects تابع
passives تابع
passive تابع
subalterns تابع
function تابع
ancillary تابع
submission تابع
functions تابع
functioned تابع
tributaries تابع
tax function تابع مالیات
subdominant تابع تبعی
temperature function تابع دما
trigonometric function تابع مثلثاتی
analytical function تابع تحلیلی
suborder تابع [مطیع]
supply function تابع عرضه
submission تابع [مطیع]
aggregate production function تابع تولید کل
aggregate demand function تابع تقاضای کل
threshold function تابع استانهای
hyperbolic function تابع هذلولی
postponement تابع [مطیع]
allocation function تابع تخصیص
subordination تابع [مطیع]
dependent تابع نامستقل
hypotaxis تابع [مطیع]
transformation function تابع تبدیل
utility function تابع کاربردی
transfer function تابع انتقال
wave function تابع موجی
weight function تابع وزنی
well behaved function تابع خوشرفتار
work function تابع کار
logic function تابع منطقی
total revenue function تابع درامد کل
function تابع [ریاضی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com