English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
portuguese اهل کشور پرتقال
Other Matches
republic حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
Burundi کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extradite مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
orange juice آب پرتقال
orange پرتقال
orangeade اب پرتقال
oranges پرتقال
provincialism اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
To squeeze an orange . پرتقال را فشردن
chino پرتقال شیرین
I'd like some orange juice. من آب پرتقال میخواهم.
e f t a (european free trade association پرتقال دانمارک
satsuma پرتقال کوچک و پوست شل
He gulped down the orange juice . آب پرتقال رایکباره سر کشید
satsumas پرتقال کوچک و پوست شل
innocent passage مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
Good oranges are very scarce . پرتقال خوب خیلی کم پیدا می شود
daiquiri مشروب مخلوط از شراب واب پرتقال و شکر
infante جوانترین پسر پادشاه و ملکه اسپانیا و پرتقال
letter of recall نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
nonaligned کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
territories کشور
fatherlands کشور
fatherland کشور
soil کشور
territory کشور
soiling کشور
realms کشور
common wealth کشور
soils کشور
nations کشور
nation کشور
realm کشور
land n کشور
stating کشور
countries کشور
country کشور
state کشور
state- کشور
states کشور
stated کشور
Malawi کشور مالاوی
Mexico کشور مکزیک
Honduras کشور هندوراس
Mali کشور مالی
Maldives کشور مالدیو
Libya کشور لیبی
Eire کشور ایرلند
Malaysia کشور مالزی
cloud-cuckoo-land کشور پریون
Luxembourg کشور لوکزامبورگ
Lesotho کشور لسوتو
Laos کشور لائوس
Ecuador کشور اکوادر
Djibouti کشور جی بوتی
Cuba کشور کوبا
Guyana کشور گیانا
Finland کشور فنلاند
Gabon کشور گابن
Ghana کشور غنا
Ghana کشور گانا
Great Britain کشور انگلیس
Guatemala کشور گواتمالا
Costa Rica کشور کاستاریکا
Colombia کشور کلمبیا
Hungary کشور مجارستان
Indonesia کشور اندونزی
Jamaica کشور جامائیکا
Kiribati کشور کیریباتی
Kuwait کشور کویت
Fiji کشور فیجی
host country کشور میزبان
ottoman کشور عثمانی
oversea خارج از کشور
per pais بوسیله کشور
respublica جمهوری کشور
respublica کشور جمهوری
sea power کشور دریایی
secretary of state for home affairs وزیر کشور
sending state کشور فرستنده
Morocco کشور مغرب
midland داخله کشور
host nation کشور میزبان
Kenya کشور کنیا
independency کشور مستقل
kingdom کشور قلمروپادشاهی
Korea کشور کره
Liberia کشور لیبریا
southland کشور نیمروز
Spain کشور اسپانیا
the play of europe کشور سویس
Bangladesh کشور بنگلادش
land of the rising sun کشور ژاپن
Belize کشور بلیز
Bhutan کشور بوتان
Albania کشور آلبانی
Botswana کشور بوتسوانا
Burma کشور برمه
Cambodia کشور کامبوج
Bahrain کشور بحرین
Bahamas کشور باهاما
the superme court دیوانعالی کشور
the youth of the country جوانان کشور
theocrat خداوند کشور
traitor to one's country خائن به کشور
traitor to the countruy خائن کشور
Andorra کشور آندورا
Angola کشور انگولا
Argentina کشور آرژانتین
Cameroon کشور کامرون
neighbouring country [British E] کشور همسایه
neighboring state [American E] کشور همسایه
bordering country کشور همسایه
interior ministry وزارت کشور
in these parts <adv.> در این کشور
in this country <adv.> در این کشور
Hungary مجارستان [کشور]
Mozambique کشور موزامبیک
Paraguay کشور پاراگوئه
Peru کشور پرو
Philippines کشور فیلیپین
Portugal کشور پرتغال
Qatar کشور قطر
Rwanda کشور رواندا
Senegal کشور سنگال
Sierra Leone کشور سیرالئون
Pakistan کشور پاکستان
Oman کشور عمان
Myanmar کشور میانمار
Namibia کشور نامیبی
Namibia کشور نامیبیا
Nepal کشور نپال
New Zealand کشور زلاندنو
Nicaragua کشور نیکاراگوا
Niger کشور نیجر
Nigeria کشور نیجریه
Singapore کشور سنگاپور
Somalia کشور سومالی
Sri Lanka کشور سریلانکا
Uruguay کشور اوروگوئه
Venezuela کشور ونزوئلا
Vietnam کشور ویتنام
Zambia کشور زامبیا
Zimbabwe کشور زیمبابوه
Ukraine کشور اوکرانی
Uganda کشور اوگاندا
Sudan کشور سودان
Suriname کشور سورینام
Swaziland کشور سوازیلند
Sweden کشور سوئد
Tanzania کشور تانزانیا
Thailand کشور تایلند
Togo کشور توگو
Tunisia کشور تونس
Canada کشور کانادا
attack origine کشور اغازکننده تک
forwarding country کشور فرستنده
deportation اخراج از کشور
mother countries کشور اصلی
mother country کشور اصلی
Egypt کشور مصر
dependency کشور غیرمستقل
friendly state کشور دوست
treason خیانت به کشور
fairylands کشور پریان
fairyland کشور پریان
Czechoslovakia کشور چکوسلواکی
department of the enterior وزارت کشور
expulsion اخراج از کشور
expulsions اخراج از کشور
inland درون کشور
country of origin کشور مبداء
nationwide در سرتاسر کشور
fisc خزانه کشور
assyria کشور اشور
dependencies کشور غیرمستقل
state- جمهوری کشور
friendly state کشور خودی
Greece کشور یونان
America کشور امریکا
state جمهوری کشور
high court of دیوانعالی کشور
turkey کشور ترکیه
abroad خارج از کشور
ministry of the interior وزارت کشور
home country کشور اصلی
traitors خائن به کشور
Holland کشور هلند
Home Office وزارت کشور
traitor خائن به کشور
stating جمهوری کشور
turkeys کشور ترکیه
great power کشور با قدرت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com