English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
ironwork اهن ساخته اهن الات
Search result with all words
filigree تزئیناتی بشکل ذرات ریز یادانههای تسبیح که امروزه بصورت سیمهای ریز طلاونقره و یا مسی در اطراف الات زرین وسیمین ساخته میشود
Other Matches
compensation trading معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
glasswork شیشه الات بلور الات
operating slide دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
cost plus contracts قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
production ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
productions ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
breech block carrier الات متحرک
brass ware برنج الات
irowork اهن الات
agricultural implements الات کشاورزی
gears الات جامه
passementerie زینت الات
optical الات بصری
glassware بلور الات
iron mongery اهن الات
ironware اهن الات
ironware فلز الات
obturator الات جازم
glass شیشه الات
cast iron ware الات چدنی
machinary ماشین الات
geared الات جامه
instruments الات دقیق
instrument الات دقیق
surgical instruments الات جراحی
hardware اهن الات
precision tools الات دقیق
gear الات جامه
enginery ماشین الات
machinery ماشین الات
tinware حلبی الات
glassware شیشه الات
genital organs الات تناسلی
silverware نقره الات
hard ware فلز الات
modular construction ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
scrapped ماشین الات اوراق
scrapping ماشین الات اوراق
scrap ماشین الات اوراق
instrument الات اندازه گیری
light machinery ماشین الات سبک
machinery designer طراح ماشین الات
cutler فروشنده الات برنده
hardwareman اهن الات فروش
plants ماشین الات کارخانه
plant ماشین الات کارخانه
building machinery ماشین الات ساختمانی
iron monger اهن الات فروش
hardware اهن الات ابزارالات
wind instruments الات موسیقی بادی
woodwork چوب الات نجاری
heavy machinery ماشین الات سنگین
mechanician مکانیک ماشین الات
mechanics علم ماشین الات
wind instrument الات موسیقی بادی
surveying instrument الات نقشه برداری
trinkums زیور الات بدلی
trinketry جواهر الات بدلی
percussion instrument الات موسیقی ضربی
lighting equipments الات و ادوات روشنایی
optical instruments الات وابسته به بینایی
obturator spindle دوکی الات جازم
heavy goods ماشین الات سنگین
ironmonger فروشنده اهن الات
ironmongers فروشنده اهن الات
carpenter's machines ماشین الات درودگری
scraps ماشین الات اوراق
calibration تنظیم الات دقیق
midi میانجی رقمی الات موسیقی
musical instrument digital interface میانجی رقمی الات موسیقی
trade fixtures الات صنعتی نصب شده
obturator الات مانع خروج گاز
operator of light machinery اپراتور ماشین الات سبک
operator of heavy machinery اپراتور ماشین الات سنگین
war implements ساز و برگ یا الات جنگ
tiepin سنجاق مدال وزینت الات زنانه
equipment تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
interactive الات و یا سرویسی مثل تلفن زدن
grader یکی از ماشین الات راه سازی
economic life مدت بهره برداری از ماشین الات
pailette زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
reed pipe لوله یا نای الات موسیقی بادی
deferred maintenance قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
reed stop کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
hygrometer الات وادوات سنجش رطوبت هوا
automation خودکار شدن ماشین الات اتوماسیون
fixed assets درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
pailett زینت الات بدلی مانند منجوق وغیره
sights الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
sight الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
paleolith الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
acm Computing Asssociationfor انجمن ماشین الات کامپیوتری achinery
microphonics انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
recoil operated مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
FAQ الات عمومی و پاسخ آنها درباره یک موضوع مربوطه استphantom
pilot model مدل یا قالب نمونه اولیه وسایل و ماشین الات یاقطعات
tuning pipe نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
wrought ساخته
framed ساخته
capture کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
captures کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capturing کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
pukka ساخته شده
pucka ساخته شده
self constituted خود ساخته
simulated شبیه ساخته
self formed خود ساخته
soi disant خود ساخته
prefabs پیش ساخته
prefab پیش ساخته
made ساخته شده
prefabricate پیش ساخته
precast پیش ساخته
artificalism ساخته پنداری
hand made ساخته دست
haniwork دست ساخته
i do not have it in me از من ساخته نیست
irowork اهن ساخته
it is made ساخته میشود
makable ساخته شدنی
manufactured head سر ساخته شده
officinal ساخته واماده
ruled surface سطح خط ساخته
fecit ساخته است
paved ford گدار ساخته
prefabricated پیش ساخته
bamboo ساخته شده از نی
bamboos ساخته شده از نی
self made خود ساخته
self-made خود ساخته
immature نیم ساخته
crates صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
yellow arc محدودهای از طیف نمایش الات دقیق که به عنوان احتیاط و بالاتراز حد نرمال نصب شود
hallmark عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
artificial horizon یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
crate صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
hallmarks عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
fabrication کالاهای ساخته شده
built up beam تیر ساخته شده
unregenerated دوباره ساخته نشده
finished goods کالاهای ساخته شده
unregenerate دوباره ساخته نشده
cellulosic ساخته شده از سلول
man-made ساخته دست انسان
india rubbers ساخته شده از لاستیک
teacher made test ازمون معلم ساخته
synthetic tar قطران باز ساخته
stanchion ستون پیش ساخته
pre cast concrete بتن پیش ساخته
india rubber ساخته شده از لاستیک
pre fabricated پیش ساخته شده
semi finished goods کالاهای نیمه ساخته
heparin که در کبد ساخته میشود
man made ساخته دست انسان
marmoreal ساخته شده از مرمر
tubular ساخته شده ازلوله
zipgun طپانچه دست ساخته
intermediate product محصول نیم ساخته
build up beam تیر ساخته شده
it is made ساخته شده است
blueprints نقشه پیش ساخته
modular design مدل پیش ساخته
blueprint نقشه پیش ساخته
marmorean ساخته شده از مرمر
wolframic ساخته شده ازتنگستن
high wrought با استادی ساخته شده
biotechnology ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
cybernation کاربرد کامپیوترهای تزویج شده با ماشین الات خودکاربه منظور کنترل و انجام عملیات پیچیده
gimmal ساخته شده از حلقههای تودرتو
alligator ساخته شده ازپوست تمساح
alligators ساخته شده ازپوست تمساح
icehouse خانه وساختمان ساخته شده از یخ
rebuilds چیز دوباره ساخته شده
on site concrete بتن ساخته شده در کارگاه
rebuild چیز دوباره ساخته شده
half timber ساخته شده از الوار کوتاه
ice crete بتون یک پارچه یا پیش ساخته
pinwale ساخته شده ازالیاف باریک
piragua ساخته شده ازتنه درخت
plate girder تیر ساخته شده از تسمه
modular design مدل ساختمانی پیش ساخته
sapphirine ساخته شده ازیاقوت کبود
whole wheat ساخته شده از گندم ساییده
broadloom ساخته شده درکارگاه وسیع
herbal ساخته شده از علف وگیاه
boxes are made of wood جعبه ها از چوب ساخته میشوند
Who has composed this tune? این آهنگ راکی ساخته ؟
reed قصب ساخته شده ازنی
wooden از چوب ساخته شده خشن
home-made <adj.> در خانه ساخته [تهیه] شده
spar bridge پل ساخته شده ازگرده چوب
wickerwork ساخته شده از ترکه سبدسازی
slatted ساخته شده از تکههای باریک
sculpturesque ساخته شده بشکل مجسمه
fictile فرف سفالی ساخته شده از گل
finish stock موجودی کالای ساخته شده
productive مدت زمانی که یک محصولی ساخته میشود
Ethiopian architecture معماری حبشی [معبدهایی که از سنگ ساخته می شد]
site concrete بتنی که در پای کار ساخته شود
waxen ساخته شده از موم مومی شکل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com