Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (38 milliseconds)
English
Persian
descant
اواز زیر خواندن ازادانه انتقاد کردن
descants
اواز زیر خواندن ازادانه انتقاد کردن
Other Matches
cantillate
با اواز خواندن
chitter
اواز خواندن
sings
تصنیف اواز خواندن
sing
تصنیف اواز خواندن
sound off
ازادانه بیان کردن
to run riot
ازادانه ودیوانه وارحرکت کردن
lilts
اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
lilt
اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
independently
ازادانه
large n
ازادانه
in a family way
ازادانه
croons
زمزمه کردن اواز
croon
زمزمه کردن اواز
crooned
زمزمه کردن اواز
crooning
زمزمه کردن اواز
criticises
انتقاد کردن
criticising
انتقاد کردن
tear down
<idiom>
انتقاد کردن
put down
<idiom>
انتقاد کردن
criticised
انتقاد کردن
criticizing
انتقاد کردن
review
انتقاد کردن
criticizes
انتقاد کردن
reviews
انتقاد کردن
criticize
انتقاد کردن
criticized
انتقاد کردن
reviewed
انتقاد کردن
reviewing
انتقاد کردن
without restraint
ازادانه بدون جلوگیری
discant
نوعی اواز به درازا بحث کردن
reviews
بازدید انتقاد کردن
flog
انتقاد سخت کردن
pull to pieces
سخت انتقاد کردن
flogs
انتقاد سخت کردن
fustigate
کوبیدن انتقاد کردن
reviewed
بازدید انتقاد کردن
review
بازدید انتقاد کردن
reviewing
بازدید انتقاد کردن
flogged
انتقاد سخت کردن
run down
<idiom>
انتقاد کردن ،ایراد گرفتن
skate off
حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
criticized
انتقاد کردن نکوهش کردن
criticising
انتقاد کردن نکوهش کردن
criticizing
انتقاد کردن نکوهش کردن
criticises
انتقاد کردن نکوهش کردن
criticised
انتقاد کردن نکوهش کردن
criticizes
انتقاد کردن نکوهش کردن
criticize
انتقاد کردن نکوهش کردن
cold thrust
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold test
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
orate
نطق کردن خواندن
sight read
فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
to pipe up
زدن یا خواندن اغاز کردن
sight-read
فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
to spell out
بزحمت خواندن یا هجی کردن
sight-reads
فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
sight-reading
فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
prelect
سخنرانی کردن خطا به خواندن
praelect
سخنرانی کردن خطا به خواندن
recall
فرا خواندن احضار لغو کردن
recalls
فرا خواندن احضار لغو کردن
recalled
فرا خواندن احضار لغو کردن
popped
خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
pop
خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
pops
خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
songless
بی اواز
sing
اواز
voice
اواز
voicing
اواز
sings
اواز
voices
اواز
praying
نماز خواندن بدرگاه خدا استغاثه کردن خواستارشدن
prayed
نماز خواندن بدرگاه خدا استغاثه کردن خواستارشدن
prays
نماز خواندن بدرگاه خدا استغاثه کردن خواستارشدن
pray
نماز خواندن بدرگاه خدا استغاثه کردن خواستارشدن
singers
اواز خوان
singer
اواز خوان
scat
اواز بی معنی
deep mouthed
گنده اواز
songster
اواز خوان
arias
اواز یکنفره
aired
اواز اهنگ
songfest
مجلس اواز
songstress
زن اواز خوان
air
اواز اهنگ
aria
اواز یکنفره
yodeler
اواز خوان
songs
اواز سرودروحانی
song
اواز سرودروحانی
crooners
اواز خوان
loudmouthed
بلند اواز
crooner
اواز خوان
airs
اواز اهنگ
singsong
یک وزن اواز
read head
هد خواندن راس خواندن
opens
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
to call the roll
حاضر غایب کردن
[نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
open
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
opened
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
cadenza
قطعه اواز یکنفری
triller
اواز خوان باتحریر
duos
اواز یا موسیقی دونفری
musicale
مجلس ساز و اواز
cadenzas
قطعه اواز یکنفری
singin bird
پرنده اواز خوان
duo
اواز یا موسیقی دونفری
cantor
اواز خوان مذهبی
tunes
اهنگ صدا اواز
cantabile
مناسب برای اواز
tune
اهنگ صدا اواز
serenader
سراینده اواز عاشقانه
to sing to sleep
با اواز یا لالایی خوابندن
study for bar
دوره تعلیماتی و کاراموزی کانون وکلا را طی کردن درس حقوق خواندن
vaudeville
درام دارای رقص و اواز
callithump
اواز یاتصنیف هزلی وتفریحی
accompaniments
ساز یا اواز همراهی کننده
hers is best
مال اواز همه بهتراست
glee club
کلوب یا باشگاه اواز و سرود
crashingly
خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashing
خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashes
خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashed
خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crash
خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
criticism
انتقاد
critiques
فن انتقاد
fustigation
انتقاد
criticalness
انتقاد
censured
انتقاد
reviewal
انتقاد
censures
انتقاد
animadversion
انتقاد
critiques
انتقاد
criticisms
انتقاد
censuring
انتقاد
critic
انتقاد
critics
انتقاد
critique
فن انتقاد
censure
انتقاد
critique
انتقاد
quaver
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavers
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
oratorio
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
quavering
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
oratorios
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
acapella
اواز دسته جمعی بسبک کلیسایی
can you pronounce him safe
بگویید که اواز خطر محفوظ است
quavered
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
gaff
انتقاد نفرین
diatribes
انتقاد تلخ
censurable
انتقاد امیز
dish out
<idiom>
انتقاد کوبنده
verbalism
انتقاد لفظی
hatchet jobs
انتقاد غرضآمیز
diatribe
انتقاد تلخ
critically
از روی انتقاد
hypercriticism
افراط در انتقاد
hatchet job
انتقاد غرضآمیز
criticizable
انتقاد پذیر
book review
انتقاد از کتاب
hypercritical
مفرط در انتقاد
raillery
سرزنش انتقاد
critics
انتقاد کننده
self criticism
انتقاد از خود
criticizable
قابل انتقاد
slashing criticism
انتقاد سخت
critic
انتقاد کننده
we sang them home
ایشان را با اواز و سرود تامنزلشان همراهی کردیم
accompanists
همراهی کننده با اواز یاسازی چون پیانو
head crash
برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
criticizes
مورد انتقاد قراردادن
criticizing
مورد انتقاد قراردادن
self critical
انتقاد کننده از خود
sacred cow
شخص مصون از انتقاد
criticized
مورد انتقاد قراردادن
hypercritic
انتقاد سخت وموشکافی
criticize
مورد انتقاد قراردادن
sacred cows
شخص مصون از انتقاد
criticises
مورد انتقاد قراردادن
renouncer
سرزنش و انتقاد کننده
criticising
مورد انتقاد قراردادن
criticised
مورد انتقاد قراردادن
draw fire
<idiom>
مورد انتقاد قرارگرفتن
hypercritically
از روی انتقاد و مفرط
ballad
تصنیف اواز یکنفری که در ضمن ان داستانی بیان میشود
ballads
تصنیف اواز یکنفری که در ضمن ان داستانی بیان میشود
quintets
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintet
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintette
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
antistrophe
حرکت از چپ براست نمایشگران هنگام اواز دسته جمعی
extend
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
to be under fire
سخت مورد انتقاد قراردادن
to incur a criticism
مورد انتقاد واقع شدن
critic report
گزارش نتیجه جلسه انتقاد
critiques
جلسه انتقاد بعد ازعملیات
critique
جلسه انتقاد بعد ازعملیات
to be vulnerable
[exposed]
to criticism
خود را در معرض انتقاد گذاشتن
songfest
دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
pick to pieces
سخت مورد انتقاد قرار دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com