Dictiornary-Farsi | اوامر ویژه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
standing order	اوامر ویژه
standing orders	اوامر ویژه


Other Matches

precepts of god	اوامر خدا
idiosyncrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
to watch for certain symptoms	توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups	گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialities	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
praetorial	متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
expert	ویژه گر
paticular	ویژه
experts	ویژه گر
adhoc	ویژه
nett	ویژه
priviege	حق ویژه
special	ویژه
nets	ویژه
peculiar	ویژه
particular	ویژه
specifics	ویژه
specific	ویژه
specialists	ویژه گر
specific humidity	نم ویژه
privilege	حق ویژه
idiocrasy	ویژه
net	ویژه
prerogatives	حق ویژه
special character	ویژه
express	ویژه
special <adj.>	ویژه
expressed	ویژه
expresses	ویژه
expressing	ویژه
extra <adj.>	ویژه
prerogative	حق ویژه
particulars	ویژه
specially	ویژه
specialist	ویژه گر
extra special	ویژه
relative density	گرانی ویژه
lineaments	نشان ویژه
characteristic number	ویژه مقدار
regiospecific	جهت ویژه
lineament	نشان ویژه
morbid	ویژه ناخوشی
juvenile	ویژه نو جوانان
quantum state	ویژه حالت
nutritionist	ویژه گر تغذیه
speciality	ویژه گری
nutritionists	ویژه گر تغذیه
prerogatives	دارای حق ویژه
specialities	ویژه گری
prerogatives	حق یا امتیاز ویژه
juveniles	ویژه نو جوانان
prerogative	دارای حق ویژه
prerogative	حق یا امتیاز ویژه
version	شرح ویژه
versions	شرح ویژه
zoologist	ویژه گرجانورشناسی
resistivity	مقاومت ویژه
proper volume	ویژه حجم
habiliments	جامه ویژه
lacrimal	ویژه اشک
conizance	نشان ویژه
life guard	هنگ ویژه
proper value	ویژه مقدار
characteristic root	ویژه مقدار
characteristic function	ویژه تابع
monkish	ویژه راهبان
cariologist	ویژه گر قلب
monocular	ویژه یک چشم
bylaw	قانون ویژه
ecotype	بوم ویژه
eigenfunction	ویژه تابع
eigenvalue	ویژه مقدار
gastronomist	ویژه گرخوراک
indicium	نشانه ویژه
kink	ویژه گی فرریز
favourite or vor	ویژه مخصوص
labeled cargo	کالای ویژه
extra equipment	متعلقات ویژه
equity capital	ارزش ویژه
lachrymal	ویژه اشک
endemical	ویژه یک قوم
electrical resistivity	مقاومت ویژه
byelaw	قانون ویژه
body guard	هنگ ویژه
special session	نشست ویژه
penologist	ویژه گر کیفرشناسی
rarely	بااستادی ویژه
characteristics	نشان ویژه
praetorian guard	گارد ویژه
preceptorial	ویژه اموزگاری
booths	جای ویژه
booth	جای ویژه
prerogatived	دارای حق ویژه
extraordinary meeting	نشست ویژه
specific gravities	گرانی ویژه
net profit	سود ویژه
particular lien	حق حبس ویژه
acoustician	ویژه گر اواشنود
idioms	تعبیر ویژه
idioms	زبان ویژه
idiom	تعبیر ویژه
idiom	زبان ویژه
specific gravity	گرانی ویژه
proper function	ویژه تابع
specialises	ویژه گری
specialists	ویژه کار
capital	ارزش ویژه
specialist	ویژه کار
neurologist	ویژه گر اعصاب
traits	نشان ویژه
specific heat	گرمای ویژه
monographs	ویژه نگاشت
monograph	ویژه نگاشت
specific humidity	رطوبت ویژه
lingoes	زبان ویژه
lingo	زبان ویژه
specific heat	دمای ویژه
characteristically	نشان ویژه
characteristic	نشان ویژه
specialty	ویژه گری
garb	پوشاک ویژه
dead weights	ویژه وزن
physiologists	ویژه گر فیزیولوژی
physiologist	ویژه گر فیزیولوژی
specific weight	وزن ویژه
specific resistance	مقاومت ویژه
specific rotation	چرخش ویژه
specific weight	سنگینی ویژه
specific viscosity	گرانروی ویژه
specific yield	ابدهی ویژه
dead weight	ویژه وزن
experts	ویژه کار
specific volume	حجم ویژه
expert	ویژه کار
speleologist	ویژه گر غارشناسی
specific lattice	شبکه ویژه
trait	نشان ویژه
specific donor	دهنده ویژه
special deposits	سپردههای ویژه
special drawing right	حق برداشت ویژه
special drawing rights	حق برداشت ویژه
special duty	کار ویژه
specialization	ویژه کاری
special party	گروه ویژه
special passport	پاسپورت ویژه
special symbol	نماد ویژه
specialization	ویژه گری
special character	دخشه ویژه
self weight	ویژه وزن
stalling	لژ جایگاه ویژه
stall	لژ جایگاه ویژه
singular matrix	ماتریش ویژه
singular matrix	ماتریس ویژه
special agreement	قرارداد ویژه
special bastard	حرامزاده ویژه
special case	مورد ویژه
specific drawdown	افت ویژه
specialize	ویژه گری
specializes	ویژه گری
specializing	ویژه گری
specialising	ویژه گری
special verdict	تصمیم ویژه
special effects	جلوههای ویژه
specific cost	هزینه ویژه
species specific	نوع- ویژه
(not one's) cup of tea <idiom>	علاقه ویژه
he is in the know	اطلاع ویژه دارد
metllurgist	ویژه گرفلز کاری
molar specific heat	گرمای ویژه مولی
stereoregular polymer	بسپار فضا ویژه
lattice resistivity	مقاومت ویژه شبکه
molecular specific heat	گرمای ویژه مولی
unit elongation	ازدیاد طول ویژه
syphilologist	طبیب ویژه گرسفلیس
it is particularly difficult	یک دشواری ویژه دارد
stereospecific polymer	بسپار فضا ویژه
humoursomeness	حالات ویژه گوناگون
the proper instinct of birds	غریزه ویژه پرندگان
helio	ایینه ویژه مخابرات
laid up in bed	پیشه ویژه رشته
stereopecific polymerization	بسپارش فضا ویژه
specific rotatory power	توان چرخشی ویژه
pinup	ویژه نصب به دیوار
specific heat capacity	فرفیت گرمایی ویژه
ratio of specific heats	نسبت گرمایی ویژه
individualized	حالت ویژه دادن
specific fuel consumption	مصرف سوخت ویژه
school slang	اصطلاح ویژه اموزشگاه
reluctivity	مقاومت ویژه مغناطیسی
special weapons	جنگ افزارهای ویژه
special operations	عملیات مخصوص یا ویژه
special ammunition	مهمات مخصوص یا ویژه
silviculturist	ویژه گر پرورش جنگل
serologist	ویژه گر سرم شناسی
physiographer	ویژه گر جغرافیای طبیعی
peronality of laws	حالت ویژه قانون