Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 230 (26 milliseconds)
English
Persian
overhaul
اوراق کردن
overhauled
اوراق کردن
overhauling
اوراق کردن
overhauls
اوراق کردن
cannibalization
اوراق کردن
disassemble
اوراق کردن
Search result with all words
cannibalised
محل اوراق کردن وسایل
cannibalises
محل اوراق کردن وسایل
cannibalising
محل اوراق کردن وسایل
cannibalize
محل اوراق کردن وسایل
cannibalized
محل اوراق کردن وسایل
cannibalizes
محل اوراق کردن وسایل
cannibalizing
محل اوراق کردن وسایل
overhaul
اوراق کردن کامل
overhauled
اوراق کردن کامل
overhauling
اوراق کردن کامل
overhauls
اوراق کردن کامل
salvage
اوراق کردن وسایل
salvaged
اوراق کردن وسایل
salvages
اوراق کردن وسایل
salvaging
اوراق کردن وسایل
scrap
نزاع اوراق کردن
scrap
خرده اوراق کردن
scrapped
نزاع اوراق کردن
scrapped
خرده اوراق کردن
scrapping
نزاع اوراق کردن
scrapping
خرده اوراق کردن
scraps
نزاع اوراق کردن
scraps
خرده اوراق کردن
To take something to pieces.
دل وروده چیزی را در آوردن ( اوراق کردن )
Other Matches
perpetual bonds
اوراق قرضه بدون مدت اوراق قرضه دائمی
papers
اوراق
papering
اوراق
papered
اوراق
in quires
اوراق
paper
اوراق
scraps
اوراق دورانداختن
scrapped
اوراق دورانداختن
negotiable papers
اوراق بهادار
scrap
اوراق دورانداختن
scrapping
اوراق دورانداختن
commercial bills
اوراق تجارتی
debenture
اوراق قرضه
commerical papers
اوراق تجارتی
commercial papers
اوراق تجارتی
document bills
اوراق تجارتی
paper
اوراق بهادار
bond
اوراق قرضه
draft
اوراق بهادار
drafted
اوراق بهادار
bonds
اوراق بهادار
government stock
اوراق بهاداردولتی
obligations
اوراق قرضه
drafts
اوراق بهادار
obligation
اوراق قرضه
treasury bonds
اوراق بهادارخزانه
substituted service
اوراق دعوی
securities
اوراق بهادار
negotiable instruments
اوراق بهادار
printed matter
اوراق چاپی
papering
اوراق بهادار
savings bond
اوراق قرضه
papered
اوراق بهادار
scrapper
اوراق کننده
papers
اوراق بهادار
secret papers
اوراق سری
bond issue
صدور اوراق قرضه
scrap
ماشین الات اوراق
preference bonds
اوراق قرضه ممتاز
securities department
اداره اوراق بهادار
registered securities
اوراق بهادار با نام
brokers
دلال اوراق بهادار
negotiable papers
اوراق قابل انتقال
securities market
بازار اوراق بهادار
security market
بازار اوراق بهادار
scrapped
ماشین الات اوراق
brokering
دلال اوراق بهادار
documents
پرونده ها
[اسناد]
[اوراق]
brokered
دلال اوراق بهادار
broker
دلال اوراق بهادار
scrapbook
دفتر اجناس اوراق
bearer securities
اوراق بهادار بی نام
scrapbooks
دفتر اجناس اوراق
junk
جنس اوراق وشکسته
bill of oredit
اوراق قرضه دولتی
registered bond
اوراق قرضه با نام
scraps
ماشین الات اوراق
stock exchanges
بورس اوراق بهادار
portfolio
موجودی اوراق بهادار
stock exchange
بورس اوراق بهادار
scrapping
ماشین الات اوراق
assumed portfolio
اوراق بهادار مفروض
portfolios
موجودی اوراق بهادار
bourse
[in a non-English-speaking country]
بورس اوراق بهادار
government bonds
اوراق قرضه دولتی
stock exchange
بورس اوراق بهادار
junk bonds
اوراق قرضهی قمارآمیز
junk bond
اوراق قرضهی قمارآمیز
government securities
اوراق بهادار دولتی
leafleted
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
transfer of portfolio
انتقال موجودی اوراق بهادار
loose leaf
دارای برگهایا اوراق ول و جداشدنی
marketable securities
اوراق بهادار قابل معامله
appraisement bond
اوراق قرضه قابل تجدیدارزیابی
scrappiness
اوراق شدگی ستیزه جویی
archive
ضبط اسناد و اوراق بایگانی
issue
[of something]
[ID card or check]
انتشار
[اسکناس]
[اوراق بهادار]
transferable commercial instrument
اوراق تجارتی قابل انتقال
leaflets
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leafleting
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leaflet
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
ceded portfolio
اوراق بهادار واگذار شده
redemption
مبادله اوراق بهادار با پول
loose-leaf
دارای برگهایا اوراق ول و جداشدنی
yield of bonds
نرخ بازده اوراق قرضه
transferable securities
اوراق بهادار قابل انتقال
curb market
[American E]
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter market
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
leaflet bomb
بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
over-the-counter trading of securities
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
outside market
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
bond discount
تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
bearer stock
سهام و اوراق قرضه بدون نام
commercial paper
اوراق و اسناد بهادار قابل انتقال
pegging
تثبیت قیمت اوراق بهادار وارز
portfolio entry
قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
The return on the bonds amounts to ...
مبلغ بازده اوراق بهادار برابراست با ...
kerb market
[British E]
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
bondable
قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
emissions
انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
emission
انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
quotation
قیمت جاری مظنه شده سهام اوراق بهادار ...
coupon payments
منظورپرداختهای ثابت بابت بهره اوراق قرضه است
quotations
قیمت جاری مظنه شده سهام اوراق بهادار ...
re issuable notes
اوراق بهادار در وجه حامل که پس از یک بار پرداخت دوباره قابل استفاده هستند
bear
سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
bears
سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
stateless person
شخصی که تابعیت کشور راندارد شخص فاقد اوراق تابعیت
treasury bond
سند قرضه خریداری شده اوراق قرضه خزانه
liquidity preference theory
براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capture
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
challengo
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verified
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoots
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
orients
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orienting
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveys
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to temper
[metal or glass]
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
orient
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
assign
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to inform on
[against]
somebody
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
assigns
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
calk
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
assigning
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
buck up
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
concentrating
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrates
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrate
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to appeal
[to]
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
tae
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
serves
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
served
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serve
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
soft-pedalled
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
sterilized
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
checked
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
exploits
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
checks
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
infringing
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
infringes
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
infringed
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
correct
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
infringe
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
correcting
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
withstand
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
check
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
sterilises
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
timed
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
sterilised
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
withstands
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstanding
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
sterilize
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
wooed
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
sterilizes
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilizing
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
withstood
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
cross
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
exploiting
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
support
حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
crosser
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
exploit
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
married under a contract unlimited perio
زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
crosses
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
preached
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
times
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
sterilising
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
crossest
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
time
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
point
اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
woos
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
corrects
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
preaches
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preach
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
to use effort
کوشش کردن بذل مساعی کردن سعی کردن
to wipe out
پاک کردن محو کردن نابودکردن نیست کردن
woo
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
transliterate
عین کلمه یاعبارتی را اززبانی بزبان دیگر نقل کردن حرف بحرف نقل کردن نویسه گردانی کردن
surcharge
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com