Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 81 (1 milliseconds)
English	Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Other Matches
summer	تابستانی
summer	ییلاق
summer	چراندن تابستان را بسر بردن
summer	تابستان
summer is in	تابستان رسید
full summer	عین تابستان
summer tree	حمال
summer draft	خط ارتفاع بار تابستانی کشتی
summer schools	کلاس تابستانی
summer schools	مدرسه تابستانی
full summer	چله تابستان
summer tree	شاه تیر
summer draft	سطح بار امن تابستانی
summer house	خانه تابستانی
summer house	کلاه فرنگی
summer house	خانه باغچه دار
summer house	خانه ییلاقی باغچه دار
summer tree	تیرسردر
summer solstic	انقلاب تابستانی
summer solstice	انقلاب تابستانی
summer school	کلاس تابستانی
summer school	مدرسه تابستانی
summer pudding	پودینگ تابستانی
With the onset of summer.	.با آمدن (فرارسیدن )تابستان
summer camp	پایگاهتابستانی
high summer	وسط تابستان
summer resorts	ییلاق عشایر [فرش های بافته شده در این هنگام از کوچ عشایر بدلیل مرغوبیت بهتر پشم، دارای کیفیت بهتری است.]
Indian summer	هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
summer house	کوشک
summer ide	فصل تابستان
summer time	فصل تابستان
off season	در دوران کسادی
the a season	فعل اینده
when in season	غذای فصل
season	فصل ازادشکار یا ماهیگیری
the a season	موسم اینده
in season and out of season	در همه وقت
off season	وابسته به این دوران
off season	خارج از فصل
off season	ارزان تر از معمول
off season	در دوران کم کاری
for a season	تا یک مدتی
season	فصل مسابقه ها
season	خشک کردن
season	خودادن
season	دوران چاشنی زدن
season	هنگام
out of season	بیموقع
out of season	نابهنگام
season	فصل
season	فرصت
season	ادویه زدن معتدل کردن
in season	بموقع
in season	بهنگام
summer bed of a river	بستر تابستانی رودخانه مسیل
humid - short summer	تابستانکوتاهمرطوب
We wI'll go to the seaside this coming ( next ) summer .	امسال تابستان می رویم کنار دریا
one swallow does not make a summer <proverb>	با یک گل بهار نمی شود
humid - long summer	تابستانبلندمرطوب
the rainy season	بارندگی
close season	فصلصید ماهیو شکار در بریتانیا
night season	شب هنگام
open season	فصل مجاز ماهیگیری یا شکار
everything is good in its season <proverb>	گویند که هرچیز به هنگام خوش است
season cracking	ترکی که بعلت عمر زیاد دروسایل یا مهمات تولید میشود
to be in season [in heat]	حشری بودن [جانورشناسی]
to be in season [in heat]	آماده جفتگیری بودن [جانورشناسی]
night season	هنگام شب
neap season	فصل کمترین جزر و مد
closed season	فصل منع ماهیگیری یا شکار
low season	فصلجذبتوریست
season tickets	بلیط فصلی
the rainy season	موسم
season ticket	بلیط فصلی
festive season	جشنکریسمس
high season	فصلتوریست
growing season	فصلرشدونمو
Tourists have stayed away in droves this summer.	این تابستان دسته های زیادی از گردشگران نیامدند.
Every thing is good in its season. <proverb>	که هر چیزى به جاى خویش نیکوست.
Now that it's summer the thing to do would be to use the bicycle to commute to work.	حالا که تابستان است کاری که می توان کرد این است که از دوچرخه برای رفت و آمد به سر کاراستفاده کرد.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com