Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
green run
اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
Other Matches
reengine
دارای موتور تازه کردن
Short of replacing the engine, I have tried everything to fix the car.
به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم .
first in first out
صف موقت که در آن اولین عنصر در اولین محل خواندن ذخیره میشود
deadlines
منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
utilities'man
متخصص تعمیر دستگاههای حرارتی و برقی تعمیر کارتاسیسات
deadline
منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
fifo
روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
first strike
اولین ضربت در اولین حمله
fifo
اولین صادره از اولین وارده
disrepair
احتیاج به تعمیر نیازمند تعمیر
quantity equation of exchange
یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
motoring
گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
enactory
دربردارنده مقر رات) تازه برقرارکننده حقوق تازه
new blood
<idiom>
جان تازه به چیزی دادن ،نیروی تازه یافتن
constant displacement pump
پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
new coined
تازه بنیاد تازه سکه زده
external combustion engine
موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
engine
موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
fifo
که اولین عنصری که وارد صف میشود. اولین عنصری است که خوانده میشود
flowchart template
یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
newlywed
تازه داماد تازه عروس
variable geometry engine
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
engine mounting
نصب موتور قرارگاه موتور
hobbledehoy
کره اسبی که تازه بالغ شده ادم تازه بالغ
firing order
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
equation of exchange
همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
dock receipt
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
slip ring induction motor
موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
double squirrel cage motor
موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
flat twin engine
موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
single phase induction motor
موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه
initialled
اولین
initial
اولین
initialling
اولین
initialed
اولین
initials
اولین
initialing
اولین
initiatory
اولین
headmost
اولین
first salvo
اولین رگبار
initial
اولین قسمت
first generation
اولین سری
initialing
اولین قسمت
second
که پس از اولین می آید
initialed
اولین یا در ابتدا
first strike
اولین ضربه
initialing
اولین امضاء
seconded
که پس از اولین می آید
initialed
اولین قسمت
initialling
اولین قسمت
initial
اولین یا در ابتدا
initial
اولین امضاء
seconds
که پس از اولین می آید
seconding
که پس از اولین می آید
initialed
اولین امضاء
initialled
اولین یا در ابتدا
initialling
اولین یا در ابتدا
initials
اولین امضاء
initialled
اولین امضاء
initialled
اولین قسمت
immediate destination
اولین مقصد
initialing
اولین یا در ابتدا
initials
اولین یا در ابتدا
betimes
در اولین فرصت
initialling
اولین امضاء
initials
اولین قسمت
repaired
تعمیر
spot repair
تعمیر در جا
repair
تعمیر
mending
تعمیر
service
تعمیر
repairing
تعمیر
remaking
تعمیر
renovation
تعمیر
maintenance
تعمیر
repairs
تعمیر
upkeep
تعمیر
serviced
تعمیر
instauration
تعمیر
face lifting
تعمیر
Go to the first crossroad.
به اولین تقاطع بروید.
dday
اولین روزاغاز بکار
Go to the first crossroad.
به اولین چهارراه بروید.
at first light
در اولین روشنایی روز
straight run pitch
تفاله اولین تقطیر
at your earliest convenience
در اولین فرصت مناسب
first light
اولین طلیعه خورشید
first ionization potential
پتانسیل اولین یونش
over haul
تعمیر اساسی
darner
تعمیر کننده
reparation
تعمیر عوض
repair
تعمیر کردن
darn
[conservate]
تعمیر کردن
patches
تعمیر کردن
repair time
مدت تعمیر
aircraft repair
تعمیر هواپیما
retread process
تعمیر مجدد
in disrepair
محتاج تعمیر
out of repair
نیازمند تعمیر
in bad repair
نیازمند تعمیر
restore
تعمیر کردن
restored
تعمیر کردن
patch
تعمیر کردن
reconditioning
تعمیر مجدد
patch up
<idiom>
تعمیر کردن
repaired
تعمیر کردن
fix
تعمیر کردن
fixes
تعمیر کردن
rehashes
تعمیر کردن
rehashed
تعمیر کردن
rehash
تعمیر کردن
refashion
تعمیر کردن
repair kit
جعبه تعمیر
restoring
تعمیر کردن
restores
تعمیر کردن
mend
تعمیر کردن
gunner's mate
تعمیر کارتوپ
serviceman
تعمیر کار
servicemen
تعمیر کار
field service
تعمیر در محل
refitting
تعمیر کردن
serviced
تعمیر کردن
refit
تعمیر کردن
to patch up
تعمیر کردن
serviceability
قابلیت تعمیر
serviceability
تعمیر پذیری
refitted
تعمیر کردن
refits
تعمیر کردن
to do up
تعمیر رکدن
under repair
در دست تعمیر
emergency repair
تعمیر اضطراری
mends
تعمیر کردن
spot repair
تعمیر در محل
service
تعمیر کردن
maintenance
تعمیر و نگهداری
maintenance
نگهداری و تعمیر
under repairing
دردست تعمیر
under repair
تحت تعمیر
mended
تعمیر کردن
base repair
تعمیر اساسی
alphas
اولین گونه یک محصول کامپیوتری
January
اولین ماه سال مسیحی
filo
اخرین صادره از اولین وارده
alpha
اولین گونه یک محصول کامپیوتری
CERN
یس که www اولین آنجا اختراع شد
home
اولین رکورد داده در فایل
lifo
اولین صادره ازاخرین وارده
first offenders
متخلف برای اولین بار
for the first
[last]
time
برای اولین
[آخرین]
بار
homes
اولین رکورد داده در فایل
primary
اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
lifo last in first out
اولین صادره از اخرین وارده
standard
اولین مگا بایت حافظه در PC.
standards
اولین مگا بایت حافظه در PC.
first offender
متخلف برای اولین بار
upkeep
هزینه نگهداری و تعمیر
docks
حوضچه تعمیر ناو
docked
حوضچه تعمیر ناو
dock
حوضچه تعمیر ناو
rebuild
نوسازی تعمیر مجدد
rebuilds
نوسازی تعمیر مجدد
repair kit
دست ابزاروسایل تعمیر
dry dock
محل تعمیر کشتی
maintenance work
کار تعمیر و نگهداری
plate layer
متصدی تعمیر خط اهن
mean time to repair
زمان میانگین تعمیر
mean repair time
زمان میانگین تعمیر
docking report
گزارش تعمیر ناو
steam fitter
تعمیر کارلوله بخار
dry docks
محل تعمیر کشتی
maintenance routine
روال تعمیر و نگهداری
vamp
وصله تعمیر کردن
repair pit
چاهک تعمیر اتومبیل
pattern generator
مولد تعمیر کار
communication technician
تعمیر کارفنی مخابرات
low sunday
اولین یکشنبه بعد از عید پاک
ash wednesday
اولین روز ایام روزهء مسیحیان
delivery leadtime
زمان تحویل اولین پارتی وسایل
ante-court
[اولین صحن در خانه های بزرگ]
delivery leadtime
زمان تحویل اولین قسمت وسایل
head
اولین عنصر داده در لیست بودن
initials
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initialled
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initialing
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
drop cap
حرف درشت اولین کلمه پاراگراف
initialling
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initial
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initialed
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
maintenance shop
کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
deffered maintenance
تعمیر ونگهداری غیر معمولی
floating dock
حوضچه شناور تعمیر کشتی
service
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
mending
گردآوری شده برای تعمیر
fit call
رده یکم تعمیر و نگهداری
serviced
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
to repair the roof
بام
[خانه]
را تعمیر کردن
awaiting aircraft availability
زمان انتظار درخط تعمیر
dry docks
استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
remote maintenance
تعمیر و نگهداری از راه دور
terminal
خرابی که قابل تعمیر نیست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com