English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
He has a day off. او مرخصی دارد.
Other Matches
furlough مرخصی سرباز مرخصی دادن
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
leave of absence مرخصی
leaving مرخصی
surlough مرخصی
vacation مرخصی
leaves of absence مرخصی
dismissals مرخصی
dismissal مرخصی
permission مرخصی
vacations مرخصی
off time مرخصی
furlough مرخصی
leave مرخصی
dismission مرخصی
be on leave در مرخصی بودن
furlough حکم مرخصی
liberties مرخصی 84 ساعته
to be away on vacation [American] در مرخصی بودن
vacationist مرخصی رونده
emergency leave مرخصی اضطراری
vacationer مرخصی رونده
furlough مرخصی سرباز
recess مرخصی گرفتن
liberty men افراد مرخصی
annual leave مرخصی سالانه
vacations مرخصی گرفتن
vacations مرخصی مهلت
liberty مرخصی 84 ساعته
leave with pay مرخصی با حقوق
leaving اذن مرخصی
to take leave مرخصی گرفتن
to take a vacation مرخصی گرفتن
to be away on vacation [American] داشتن مرخصی
sick leave مرخصی استعلاجی
leave اذن مرخصی
vacation مرخصی گرفتن
compassionate leave مرخصی ارفاقی
recesses مرخصی گرفتن
vacation مرخصی مهلت
he is on leave او در مرخصی است
surlough مرخصی دادن
to apply for leave درخواست مرخصی کردن
off duty مرخصی راحتی نگهبانی
d. certificate گواهی نامه مرخصی
To take a night off . یک شب از کار مرخصی گرفتن
leave with pay مرخصی با استفاده ازحقوق
He is on leave of absence . مرخصی رفته است
ashore رفتن به مرخصی دریایی
sickleave مرخصی بابت ناخوشی
I want to take a couple of days off . یک ردوروز مرخصی می خواهم
leave taking کسب اجازه مرخصی
to get one's ricket ورقه مرخصی گرفتن
to take ones farewell of اجازه مرخصی گرفتن از
releases برگ مرخصی ازاد کردن
He went home on leave . مرخصی گرفت رفت منزل
sabbatic year مرخصی هر هفت سال یکبار
leave به ارث گذاشتن اجازه مرخصی
released برگ مرخصی ازاد کردن
furlough مرخصی دادن به مرخص کردن
sit back <idiom> راحتی داشتن ،مرخصی گرفتن
sabbatical year مرخصی هر هفت سال یکبار
release برگ مرخصی ازاد کردن
leaving به ارث گذاشتن اجازه مرخصی
relief مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
french leave مرخصی بدون اطلاع قبلی جیم شدن
shore leave مرخصی ملوانان وافسران برای رفتن بخشکی
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
leave year سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
busman's holiday تعطیلی و مرخصی که طی آن انسان همان کارهایی را میکند که در سر کار میکرده
Walls have ears <idiom> دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears دیوار موش دارد موش گوش دارد
leaving اجازه مرخصی رها کردن ترک کردن
leave اجازه مرخصی رها کردن ترک کردن
chains دارد.
are there any remarks? دارد
chain دارد.
has دارد
there is a time for everything دارد
heavy fighting is in progress دارد
he is ill with fever تب دارد
hast او دارد
he has a rage for money دارد
he has worms دارد
he has a spite against me بامن لج دارد
he has an axe to grind غرض دارد
he is 0 years old او ده سال دارد
he is fifty تمام دارد
he has an a. to grind مقصود دارد
he speaks to the purpose قصدی دارد
he tops .0 metres یک مترونیم قد دارد
it has sides سه پهلو دارد
it is usual with him عادت دارد
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , بزرگ دارد
multungulate که بیش از دو سم دارد
not a patch on چه دخلی دارد
it depends [on] بستگی دارد [به]
There is something wrong with the ... ... عیب دارد.
But one leg to the fowl. <proverb> مرغ یک پا دارد .
it is sufficiently stamped کسرتمبر دارد
Windows GDI بیتی دارد
what hurt is there in that چه زیانی دارد
what the odds چه اهمیت دارد
There is a knack in it . یک فنی دارد
what matter? چه اهمیت دارد
walls have ears گوش دارد
our library is well stocked خوبی دارد
there is a rumour that شهرت دارد که
the reason is two fold دودلیل دارد
god is خداوجود دارد
the reason is manifold چنددلیل دارد
the probability is احتمال دارد
viruses وجود دارد
virus وجود دارد
figure on <idiom> بستگی دارد به
he has a maggot in his head وسواس دارد
I owe him a dept of gratitude. حق بگردنم دارد
Buttonhole کتی که در دو طرف دکمه دارد
it needs to be done carefully اینکارتوجه لازم دارد
bass کسی که صدای بم دارد
in all like احتمال کلی دارد
tea is preferable to water چایی بر اب ترجیح دارد
that bridge has openings ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
what is wrong with that? مگراین چه عیبی دارد
that word is obsolescent ان واژه کم کم دارد مهجور
(not to be) sneezed at <idiom> ارزش داشتن را دارد
basses کسی که صدای بم دارد
She has a soft voice صدای نرمی دارد
it is wringing خیلی تراست یا اب دارد
it is worth 0 rials ده ریال ارزش دارد
it is very important بسیار اهمیت دارد
He writes well . he wields a formidable pen . قلم خوبی دارد
Does it matter if I dont come ? اشکالی دارد اگرنیایم ؟
it is particularly difficult یک دشواری ویژه دارد
it is particularly difficult یک اشکال بخصوصی دارد
it is of frequent خیلی مورد دارد
The kettel is boiling. قوری دارد می جوشد
She has engaging manners . رفتار گیرایی دارد
it askes for attention توجه لازم دارد
the cat has nine lives سگ هفت جان دارد
what is that to you به شما جه دخلی دارد
he must needs go بیخوداصرار دارد برفتن
well and good باشد چه ضرر دارد
he has a loose tongue دهان لقی دارد
he bears out his name اسم بامسمایی دارد
the party is led by him او بر ان حزب ریاست دارد
the switch is on برق جریان دارد
How long is the ticket valid? بلیت تا کی اعتبار دارد؟
backs که یک باتری پشتیبان دارد
the work is in full swing کاربخوبی جریان دارد
there removred revolution شورشی که شهرت دارد
double decker هرچیزیکه دو لایه دارد
back که یک باتری پشتیبان دارد
he has much merit بسیار شایستگی دارد
he keeps my a حساب مراونگه می دارد
he is rightly named اسم بامسمائی دارد
what does it meant یعنی چه چه معنی دارد
he is in the know اطلاع ویژه دارد
he is in a hurry to go عجله دارد برفتن
Every flow must have its ebb. <proverb> هر فرازى نشیبى دارد.
he is f. of money پول فراوان دارد
There are ticks in every trade . <proverb> هر کار لمى دارد .
he insists on going اصرار دارد برفتن
There are two sides to every question . <proverb> هر مساله ای دو جنبه دارد.
he has much merit خیلی قابلیت دارد
to bring grist to the mill نان دراب دارد
rubrician کتاب نماز دارد
There is always a right way of doing everything. هرکاری راهی دارد
He is against [opposed to] me . با من ضد است. [ضدیت دارد]
She has a lovely (nice) voice. صدای قشنگه دارد
She has a delightfully mellow voice . صدای گرمی دارد
batteries که یک باتری پشتیبان دارد
battery که یک باتری پشتیبان دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure . فشار خون دارد
significance معنای مخصوص دارد
He takes my advice. He listens to me. از من حرف شنوایی دارد
He writes a legible ( beautiful ) hand . خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
likelihood احتمال کلی دارد
he has Roman nose او بینی عقابی دارد
biased آنچه اریب دارد
He has influential contacts everywhere. همه جا دست دارد
delectus برای ترجمه دارد
and there an end. و پایان وجود دارد.
She has a subtle charm. جذابیت ظریفی دارد
He is distantly related to us . نسبت دوری با ما دارد
My hair is falling. موهایم دارد می ریزد
She has got regular teeth . دندانهای منظمی دارد
length خط با طول جر حرف دارد
lengths خط با طول جر حرف دارد
She has a lovely ( nice ) voice. صدای قشنگه دارد
It is much sought after خیلی طالب دارد.
the export of ... is granted the premium. صدور ... جایزه دارد.
Somebody is beating at (upon)the door. یک کسی دارد در می زند
There is only one condition attached to it . فقط یک شرط دارد
it stand well with him بامن نظرمساعدی دارد
With his foul temper. با اخلاق سگه که دارد
it speaks well for him بامن نظرمساعد دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com