English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 99 (7 milliseconds)
English Persian
antisubmarine torpedo اژدر ضد زیردریایی
Search result with all words
astro اژدر زیردریایی
Other Matches
submarine havens منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
conventional submarine زیردریایی معمولی زیردریایی غیرهستهای
subroc موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
antisubmarine screen پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
torpedoing اژدر
war head سر اژدر
torpedoes اژدر
tinfish اژدر
torpedo اژدر
torpedoed اژدر
air torpedo اژدر هوایی
ice breaker اژدر یخ شکن
homing torpedo اژدر تعقیبی
go devil اژدر کوچک
bangalore torpedo اژدر بنگال
tinfish اژدر دریایی
torpedo tube لوله اژدر
torpedo tube اژدر انداز
torpedo launch پرتاب اژدر
snakes اژدر بنگال
snaked اژدر بنگال
torpedo boat اژدر افکن
snake اژدر بنگال
torpedo tube سکوی پرتاب اژدر
destroyer boat قایق اژدر افکن
gyro angle سمت پرتاب اژدر
torpedo boat ناوچه اژدر افکن
large leaved hybrid petunia اطلسی دهن اژدر
torpedo run مسافت طی شده اژدر
to torpedo با اژدر حمله کردن
torpedo retriever قایق اژدر جمع کن
torpedo plane هواپیمای اژدر افکن
pt boat ناوچه اژدر افکن
active acoustic torpedo اژدر صوتی عامل
stern tube لوله اژدر پاشنه ناو
torpedoman's mate درجه دار متخصص اژدر
antisubmarine ضد زیردریایی
submarine boat زیردریایی
tinfish موشک ضد زیردریایی
sills پشته زیردریایی
subsurface زیردریایی زیرابی
albacore نوعی زیردریایی
albacore زیردریایی الباکور
submarine chaser ناوچه ضد زیردریایی
aluminaut زیردریایی الومینیومی
sqid خمپاره ضد زیردریایی
torpedo موشک ضد زیردریایی
sill پشته زیردریایی
torpedoed موشک ضد زیردریایی
torpedoes موشک ضد زیردریایی
torpedoing موشک ضد زیردریایی
nuking زیردریایی اتمی
nukes زیردریایی اتمی
nuked زیردریایی اتمی
nuke زیردریایی اتمی
deep submergence زیردریایی نجات
submariner خدمه زیردریایی
silent running سکوت زیردریایی
antisubmarine مخرب زیردریایی
anti submarine هواپیمای ضد زیردریایی
alvin یک نوع زیردریایی
antisubmarine barrier مانع ضد زیردریایی
lifeguard submarine زیردریایی نجات
antisubmarine action مکانیسم ضد زیردریایی
antisubmarine search کاوش ضد زیردریایی
antisubmarine action عمل ضد زیردریایی
asroc راکت ضد زیردریایی
killer submarine زیردریایی شکاری
creeping attack تک هماهنگ شده ضد زیردریایی
submarine با زیردریایی حمله کردن
submarines با زیردریایی حمله کردن
hunting شکار دشمن یا زیردریایی
air surface zone منطقه عملیات ضد زیردریایی
command active sonobuoy system وسیله اکتشاف زیردریایی
silent running حرکت زیردریایی با سکوت
antisubmarine search عملیات تجسس ضد زیردریایی
rescue chamber اطاقک نجات زیردریایی
sonobuoy بویه صوتی و ضد زیردریایی سونوبوی
terne نوعی موشک ضد زیردریایی نروژی
datum time ساعت تعیین محل زیردریایی
deep submergence زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
seadata اطلاعات مربوط به ردگیری زیردریایی دشمن
nuclear submarine زیردریایی هستهای nuclear-poweredsubmarine : syn
magnetic anomaly detection gear دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
war head قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
datum اثر جذر و مد دریا محل زیردریایی در عمق اب
hoverting ثابت ماندن در یک نقطه یا ارتفاع حفظ عمق زیردریایی
orion نوعی هواپیمای چهارموتوره ملخ دار ضد زیردریایی باموتور توربوجت
sea bat نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
hunter killer نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
spitting در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
submarine sanctuaries مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
hedgehogs مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehog مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
balancing حفظ عمق کشتی متعادل کردن عمق زیردریایی
evasive steering اجتناب از زیردریایی دشمن حرکت اجتناب امیز ناو
haven submarine منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com