Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (5 milliseconds)
English
Persian
oxygen
اکسیژن
empyreal air
اکسیژن
Other Matches
oxygen convertor
مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
oxygenize
با اکسیژن ترکیب کردن اکسیژن زدن
maximal oxygen consumption per minute
حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
deoxygenate
اکسیژن گیری کردن از فاقد اکسیژن کردن
maximal aerobic power
بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
maximal oxygen uptake
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen consumption
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
oxybiont
اکسیژن زی
oxygen carrier
اکسیژن بر
oxyacetylene welding
جوش اکسیژن
oxygen cylinder
مخزن اکسیژن
liquid exygen
اکسیژن مایع
liquid oxygen
اکسیژن مایع
lox
اکسیژن مایع
acidic oxide
اکسیژن اسیدی
deoxygenation
اکسیژن زدایی
acidity coefficient
نسبت اکسیژن
oxidization
ترکیب با اکسیژن
oxygen ration
نسبت اکسیژن
deoxidize
بی اکسیژن کردن
anoxia
کمبود اکسیژن
deoxidation
اکسیژن گیری
atmospheric oxygen
اکسیژن هوا
deoxidate
بی اکسیژن کردن
oxygen cylinder
سیلندر اکسیژن
oxygen debt
بدهی اکسیژن
oxygen debt
وام اکسیژن
steno oxibiant
اکسیژن کم تاب
oxygenating
اکسیژن امیختن
oxygenating
اکسیژن زدن
oxygenates
اکسیژن امیختن
oxygenates
اکسیژن زدن
oxygenated
اکسیژن امیختن
oxygenated
اکسیژن زدن
oxygenate
اکسیژن امیختن
oxygenate
اکسیژن زدن
oxygenize
با اکسیژن امیختن
oxygenization
اکسیژن دهی
oxidation
ترکیب با اکسیژن
oxygen deficit
کمبود اکسیژن
oxygen
گاز اکسیژن
oxygen
اکسیژن دار
oxygen deficit
کسر اکسیژن
oxygen extraction
جذب اکسیژن
oxygenation
ترکیب با اکسیژن
oxygenation
اکسیژن زنی
oxygenation
امیزش با اکسیژن
volcanize
جوش اکسیژن زدن
rebreather
سیستم اکسیژن مداربسته
maxvo
حداکثر اکسیژن مصرفی
maxvo
بیشینه اکسیژن مصرفی
oxygen acid
اسید اکسیژن دار
oxyhydrogen
اکسیژن امیخته به ایدروژن
oxyacid
اسید اکسیژن دار
oxidising
با اکسیژن ترکیب کردن
acetylene oxygen flame
شعله استیلن اکسیژن
aqualungs
دستگاه تنفس اکسیژن
aqualung
دستگاه تنفس اکسیژن
oxide
ماده شیمیایی از اکسیژن
oxidizing
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidizes
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidize
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidises
با اکسیژن ترکیب کردن
oxides
ماده شیمیایی از اکسیژن
eudiometry
سنجش اکسیژن هوا
hypoxemia
کاهش اکسیژن بافت
chemical oxygen demand
نیاز شیمیایی اکسیژن
oxidised
با اکسیژن ترکیب کردن
hypoxia
کاهش اکسیژن بافت
c.o.d
نیاز شیمیایی به اکسیژن
hypoxia
کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
biological oxygen demand
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
deoxidize
از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
b.o.d
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
biochemical oxygen demand
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
acyl oxygen fission
گسسته شدن پیوند اسیل-اکسیژن
oxidation
عمل ترکیب اکسیژن با جسم دیگری
monoxide
اکسیدی که اکسیژن وفلز ان برابر باشد
nitrous acid
اسیدی که کمتراز تیزاب اکسیژن دارد
tetroxide
ترکیب دارای چهار اتم اکسیژن
vulcanization
حرارت زیاد جوش اکسیژن لاستیک وفلزات
protoxide
ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
The room is stuffy.
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
oxyhydrogen blowpipe
بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
isatin
رنگ قرمزی که از ترکیب نیل با اکسیژن بدست می اید
ozone
نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
continuous flow oxygen system
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد
oxygen bottle
محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
demand oxygen system
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
anoxia
فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
ageing
ثابت شدن رنگ در اثر گذشت زمان و تحت تاثیر اکسیژن موجود در هوا
phenolic epoxy
خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
pressure breathing
تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
atomic weight
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com