English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
exhaust gas admission اگزوز ورود گاز
Other Matches
exhausts اگزوز
exhaust اگزوز
exhaust لوله اگزوز
exhaust manifold چندراهی اگزوز
exhaust cone مخروطی اگزوز
combustion/exhaust اگزوز-خروجبخار
stack لوله اگزوز
stacks لوله اگزوز
exhaust pipe لوله اگزوز
tail pipe لوله اگزوز
turbocharger انبار اگزوز
branch pipe پنجه اگزوز
stacked لوله اگزوز
exhausts لوله اگزوز
exhaust system سیستم اگزوز
exhaust stroke مرحله اگزوز
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
tailpipe لوله انتهایی اگزوز
back-firing [detonating] exhaust لوله اگزوز آتش گیر
heat muff پوشش اطراف پنجه اگزوز
back pressure فشاراگزوز فشار عقب نشینی اگزوز
bayonet exhaust pipe قسمت پهن انتهای لوله اگزوز
barburetor heater جلد نصب شده دراطراف لولههای پنجه اگزوز
dock receipt قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
muffing مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muff مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffed مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffs مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
entrance ورود
entranced ورود
imported ورود
import ورود
entrancing ورود
induction ورود
entrances ورود
inductions ورود
importing ورود
re entry ورود
introit ورود
introgression ورود
ingression ورود
ingress ورود
infare ورود
right of entry حق ورود
entree ورود
inning ورود
appulse ورود
admitance ورود
re-entry ورود
arr ورود
entrance fee حق ورود
entrance fees حق ورود
arrival ورود
arrivals ورود
accession ورود
importation ورود
entry ورود
air inclusion ورود هوا
log in sequrity ایمنی ورود
landfall n ورود بخشکی
landding ورود بخشکی
approach ramp فرازای ورود
arrival hall سالن ورود
capital inflow ورود سرمایه
cost to entry هزینه ورود
data import ورود داده
port of entry بندرمحل ورود
house warming جشن ورود
house-warming جشن ورود
house-warmings جشن ورود
acetylation ورود ریشهء
reebtry ورود مجدد
receipt statement اعلامیه ورود
entry side جهت ورود
arrival rate نرخ ورود
arrival hall سالن ورود
data insertion ورود داده ها
tokens بلیط ورود
tokens اجازه ورود
token بلیط ورود
initation ورود بعضویت
fifo به ترتیب ورود
first in first out بترتیب ورود
first in first out به ترتیب ورود
forcible entry ورود عدوانی
free entrance ورود مجانی
advent ظهور و ورود
inlet time زمان ورود
intrant ورود رسمی
token اجازه ورود
due in در شرف ورود
tardiness تاخیر ورود
ease of entry سهولت ورود
energy intake ورود انرژی
entering angle زاویه ورود
entree اجازهء ورود
entry point نقطه ورود
input of current ورود جریان
admittance ورود دخول
intervance of third party ورود ثالث
entry ورود راهرو
admissions اجازهء ورود
landing ورود به خشکی
landings ورود بخشکی
on arrival هنگام ورود
when entering هنگام ورود
landings ورود به خشکی
inlet ورود دخول
inlets ورود دخول
influx ورود هجوم
landing ورود بخشکی
homecoming ورود بخانه
import مفهوم ورود
imported مفهوم ورود
importing مفهوم ورود
admission اجازهء ورود
landfalls ورود بخشکی
landfall ورود بخشکی
homecomings ورود بخانه
influxes ورود هجوم
gold import point نقطه ورود طلا
ingress حق دخول اجازه ورود
inflow of labor جریان ورود کارگر
inflow of foreign funds ورود وجوه خارجی
infare مهمانی بمناسبت ورود
freedom of entry and exit ازادی ورود و خروج
fifo خروج به ترتیب ورود
entrancing حق ورود دروازهء دخول
police raid ورود ناگهانی پلیس
nonjoinder عدم ورود در دعوا
entrance حق ورود دروازهء دخول
entrance ورودیه اجازه ورود
raids ورود ناگهانی پلیس
raiding ورود ناگهانی پلیس
subroutine reentry ورود جمله به زیرروال
raided ورود ناگهانی پلیس
raid ورود ناگهانی پلیس
school readiness امادگی ورود به مدرسه
hails اعلام ورود کردن
entranced ورودیه اجازه ورود
entranced حق ورود دروازهء دخول
lifo به ترتیب عکس ورود
round-up ورود ناگهانی پلیس
entrancing ورودیه اجازه ورود
hail اعلام ورود کردن
entrances حق ورود دروازهء دخول
bust [colloquial] ورود ناگهانی پلیس
entrances ورودیه اجازه ورود
hailed اعلام ورود کردن
last in first out به ترتیب عکس ورود
law of prior entry قانون تقدم ورود
last in first out بترتیب عکس ورود
gates وسایل ورود ورودیه
gangplanks تخته ورود به ناو
clearance inwards مجوز ورود کشتی
visa اجازه ورود به کشوربیگانه
barrier to entry منع ورود به صنعت
visas اجازه ورود به کشوربیگانه
hailing اعلام ورود کردن
gate وسایل ورود ورودیه
coast in point نقطه ورود به ساحل
gangplank تخته ورود به ناو
let someone through اجازه ورود دادن
entry plan طرح ورود به بندر
search warrant حکم بازرسی و ورود
search warrants حکم بازرسی و ورود
estimated time of arrival زمان تقریبی ورود
gangway محل ورود و خروج از ناو
we watched for his arrival منتظر ورود او شدیم یا بودیم
free entry ورود ازاد بنگاهها به صنعت
time table جدول زمانی ورود و عزیمت
house-warmings جشن ورود بخانه تازه
sign-on ورود به سیستم [رایانه شناسی]
house-warming جشن ورود بخانه تازه
street inlet دریچه ورود فاضلاب سطحی
house warming جشن ورود بخانه تازه
rje ورود برنامه ازراه دورEntry ob
to announce one's arrival ورود خود را اعلام کردن
gangways محل ورود و خروج از ناو
customs entry افهار یا اعلام ورود به گمرک
docl pass گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
clearance inwards اعلامیه ورود کشتی به گمرک
clearance inwards ورود کشتی به محوطه گمرک
dead on arrival مرحوم هنگام ورود [بیماری در آمبولانس]
Upon his arrival , he delinered a speech . به محض ورود نطقی ایراد کرد
Open to the publice. ورود برای عموم آزاد است
snug down امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
prep schools دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
to refuse somebody entry [admission] اجازه ندادن ورود کسی [به کشوری]
single sign-on ورود یگانه به سیستم [رایانه شناسی]
velocity stacks لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
prep school دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
port of entry مرز ورود کالا یا فرد به کشور
demurring ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
burglaries ورود بخانهای درشب بقصدارتکاب جرم
demurs ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
check in نام نویسی کردن مراسم ورود
check-in نام نویسی کردن مراسم ورود
scenario دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
check-ins نام نویسی کردن مراسم ورود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com