Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (9 milliseconds)
English	Persian
handbill	اگهی دستی
handbills	اگهی دستی
fly bill	اگهی دستی
Other Matches
manual	دستور رزمی دستی سیستم دستی
craft revolving fund	حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
craft reimbursable supply	اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
noticed	اگهی
acknowledgement	اگهی
notices	اگهی
noticing	اگهی
notice	اگهی
caveats	اگهی
caveat	اگهی
announcement	اگهی
announcements	اگهی
proclamation	اگهی
proclamations	اگهی
ticket	اگهی
posters	اگهی
poster	اگهی
tickets	اگهی
advertisements	اگهی
acknowledgements	اگهی
acknowledgments	اگهی
affiche	اگهی
warning	اگهی
indiction	اگهی
indigitation	اگهی
Annunciation	اگهی
infore	اگهی به
warnings	اگهی
notice to mariner	اگهی دریایی
advertisement	اگهی تبلیغاتی
play bill	اگهی نمایش
obituaries	اگهی در گذشت
forewarning	پیش اگهی
previous notice	پیش اگهی
prospectuses	خلاصه اگهی
warning order	دستور اگهی
advertises	اگهی دادن
advertised	اگهی دادن
announcing	اگهی دادن
announces	اگهی دادن
announced	اگهی دادن
announce	اگهی دادن
proclamation	اگهی دادن
proclamations	اگهی دادن
prospectus	خلاصه اگهی
advertisements	اگهی تبلیغاتی
informs	اگهی دادن
informing	اگهی دادن
pin up	چسبانیدن اگهی
pin up	الصاق اگهی
bans	اگهی احضار
banning	اگهی احضار
ban	اگهی احضار
pin-up	چسبانیدن اگهی
pin-up	الصاق اگهی
pin-ups	چسبانیدن اگهی
pin-ups	الصاق اگهی
advertize	اگهی دادن
prognosis	پیش اگهی
annunciate	اگهی دادن
inform	اگهی دادن
obituary	اگهی در گذشت
gazette	اعلان و اگهی
assertion	بیانیه اگهی
billsticker	اگهی چسبان
press agent	مامور اگهی و تبلیغ
flyer	اگهی روی کاغذکوچک
flyers	اگهی روی کاغذکوچک
proclamatory	متضمن اگهی یا اعلام
prognostic tests	ازمونهای پیش اگهی
to paste up a playbill	اگهی نمایش بدیوارزدن
tender notice	اگهی دعوت به مناقصه
reclame	اگهی اغراق امیز
flier	اگهی روی کاغذکوچک
bulletins	اگهی نامه رسمی
bulletin	اگهی نامه رسمی
fliers	اگهی روی کاغذکوچک
ballyhoo	اگهی پر سرو صدا کردن
necrology	ثبت اموات اگهی فوت
publicizing	اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
the public are hereby notified	بدین وسیله عموم را اگهی میدهید
to proclaim meetings	بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
exclaiming	بعموم اگهی دادن بانگ زدن
exclaimed	بعموم اگهی دادن بانگ زدن
exclaim	بعموم اگهی دادن بانگ زدن
exclaims	بعموم اگهی دادن بانگ زدن
publicised	اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicises	اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicize	اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicising	اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicized	اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicizes	اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
to put a notice on a door	اگهی روی در چسباندن اعلان بدر زدن
top billing	بالاترین قسمت اگهی سینما صدر اعلان
fly sheet	اگهی ها واعلاناتی که روی کاغذ کوچک چاپ شده ودستی پخش میشود
left handedness	چپ دستی
ready use	دم دستی
single-handed	یک دستی
portable	دستی
handier	دستی
handiest	دستی
handy	دستی
handmade	دستی
levorotation	چپ دستی
palmar	کف دستی
bellows	دم دستی
hand made	دستی
hand held	دستی
manual	دستی
three handed	سه دستی
light fingers	چابک دستی
handhold	گیره دستی
handbell	زنگ دستی
hand wheel	چرخ دستی
hand vise	گیره دستی
hand torch	مشعل دستی
hand tool	ابزار دستی
hand saw	اره دستی
handlist	فهرست دستی
handsaw	اره دستی
handwheel	چرخ دستی
hand molding shop	قالبریزی دستی
eye glass	عینک دستی
fly bill	اعلان دستی
fly sheet	اعلانات دستی
foozle	خام دستی
gaucherie	خام دستی
skill	چیره دستی
handwork	دستی دستکاری
push cart	چرخ دستی
hand roller	غلطک دستی
hand receipt	رسید دستی
hand mill	اسیاب دستی
hand compaction	توپرسازی دستی
hand compaction	تراکم دستی
hand crane	جرثقیل دستی
hand crane	بارانگیز دستی
hand drill	مته دستی
portable drill	مته دستی
hand grenade	نارنجک دستی
hand lade	پاتیل دستی
hand cart	چرخ دستی
hand molding	قالبریزی دستی
sub-machine gun	تیربار دستی
go devil	ارابه دستی
hand augger	مته دستی
hand brake	ترمز دستی
hand reamer	کوبه دستی
hand cable winch	جراثقال دستی
hand power winch	جراثقال دستی
hand organ	ارگ دستی
hand cart	ارابه دستی
hand operated chuck	سه نظام دستی
hand held computer	کامپیوتر دستی
hang-gliding	گلایدر دستی
handbags	کیف دستی
handbag	کیف دستی
hand lever	اهرم دستی
tommy gun	مسلسل دستی
tin snips	قیچی دستی
manual focusing knob	دکمهزوم دستی
submachinegun	مسلسل دستی
staff gauge	اشل دستی
side board	میز دم دستی
right handedness	راست دستی
stick shift	دندهی دستی
stick shifts	دندهی دستی
hand knot	گره دستی
trial balloon <idiom>	یک دستی زدن
egg beater	همزن دستی
sub-machine guns	تیربار دستی
sub-machine guns	مسلسل دستی
sub-machine gun	مسلسل دستی
quern	اسیاب دستی
post hole auger	مته دستی
portable weir	سرریز دستی
manual operation	عمل دستی
manual labour	امضای دستی
manual input	ورودی دستی
manual exchange	مرکز دستی
manual cutout	افتامات دستی
manual controller	نافم دستی
manual control	کنترل دستی
manual adjustment	تنطیم دستی
made ground	خاک دستی
long bow	کمان دستی
manual operation	عملیات دستی
manual override	القای دستی
portable receiver	رادیوی دستی
portable instrument	سنجه دستی
paving beetle	تخماق دستی
nimble fingers	چابک دستی
nattiness	زبر دستی
mill file	سوهان دستی
manula shifting	اتصال دستی
manual skills	مهارتهای دستی
manual skill	مهارت دستی
manual ringing	زنگ دستی
manual pinion shift	استارت دستی
line hand	دستی که نخ را می کشد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com