English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 39 (3 milliseconds)
English Persian
hatch ایجادکردن
hatched ایجادکردن
hatches ایجادکردن
cause ایجادکردن
causes ایجادکردن
causing ایجادکردن
product ایجادکردن
products ایجادکردن
coneive ایجادکردن
Other Matches
vines تاکستان ایجادکردن
notch شکاف ایجادکردن
sod چمن ایجادکردن
sods چمن ایجادکردن
vine تاکستان ایجادکردن
salivates بزاق ایجادکردن
notches شکاف ایجادکردن
funk دود ایجادکردن
salivate بزاق ایجادکردن
salivated بزاق ایجادکردن
salivating بزاق ایجادکردن
touting صدای نکره ایجادکردن
touted صدای نکره ایجادکردن
tout صدای نکره ایجادکردن
touts صدای نکره ایجادکردن
procreative وابسته به ایجادکردن یا زادن
vesicular حفره ایجادکردن ابدانک دارکردن
thuds صدای خفه واهسته ایجادکردن
thudding صدای خفه واهسته ایجادکردن
thudded صدای خفه واهسته ایجادکردن
thud صدای خفه واهسته ایجادکردن
rustle صدای برگ خشک ایجادکردن
rustled صدای برگ خشک ایجادکردن
rustles صدای برگ خشک ایجادکردن
rustling صدای برگ خشک ایجادکردن
set the pace <idiom> برای انجام کارها رقابت ایجادکردن
chimes صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
chimed صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
chime صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
chiming صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com